پس از گرمتر شدن بازار گفتگوهای صلح افغانستان، کشورهایی مانند امریکا، روسیه ، پاکستان، چین ، ایران ، ترکیه ، عربستان و برخی دیگر هر کدام در تلاش کسب امتیازات بیشتر از این گفتگوها می باشند طوری که هر کشور با وقف زمان و هزینه کردن پول های هنگفت خواستار میزبانی از نشست های صلح در کشور های خویش می باشند.
از زمان جدی تر شدن مسئلۀ صلح افغانستان و آغاز مذاکرات با گروه طالبان من و شما شاهد تمایل کشورهای گوناگون به میزبانی از نشست صلح و نیز برگزاری این نشست ها در شماری از این کشورها مانند قطر، امارات متحده عرب، عربستان،روسیه ، اندونیزیا و… بوده ایم.
اما چرا این روزها موضوع صلح افغانستان برای برخی از کشورها این قدر در اولویت قرار گرفته و به اصطلاح دوست و دشمن افغانستان ظاهراً در تلاش کمک به صلح افغانستان و کشانیدن پای مخالفان مسلح نظام (گروه طالبان) به میز مذاکرات صلح می باشند؟
آیا واقعاً همه این کشورها صادقانه خواستار رهایی مردم افغانستان از درد ، رنج ، جنگ و نابسامانی اند یا این که نیم کاسه ای در زیر کاسه های شان پنهان می باشد؟
صرف نظر از گذشته روابط سایر کشور با افغانستان در اینجا تأملی بر روابط پاکستان و سیاست های کنونی پاکستانی ها در کار صلح می نمائیم.
پاکستان کشوری که همواره از آن به عنوان زادگاه،خاستگاه،پرونده ، حامی عمده مالی و ایدیولوژیکی گروه طالبان یاد می گردد ،از گذشته تا اکنون اکثریت رهبران طالبان علاوه بر روابط عمیق با ( آی اس آی ) و رهبران حکومت پاکستان؛ در شهر هایی مانند لاهور ، اسلام آباد ، پشاور و … با فامیل های شان مسکن گزین اند.
در واقع این پاکستان بود که با انگیزه های مختلف گروه طالبان را پدید آورد و این پاکستان بود که به وسیلۀ یک مشت خود فروخته زیر نام طالب افغانستان را چند قرن به عقب راند و همین سیاست ها باعث شد تا افغانستان شاهد سیاه ترین روزها در تاریخ خویش باشد.
حالا دیده می شود با وجود تمام فجایعی که سیاستمداران و افراطیون پاکستان در حق مردم مظلوم افغانستان روا داشته اند پس از رویکار آمدن حکومت جدید به رهبری عمران خان ظاهراً این کشور در مقابل افغانستان تغییر سیاست داده و می خواهد در گفتگوهای صلح نقش آفرینی کند.
هر چند منفی گرایی عمل خوبی نیست اما باید گفت که خوشباورانه بالای جدی ترین دشمن خویش هم نباید باور کرد زیرا تجربه نشان داده که هیچگاهی پاکستانی ها در قضایای مربوط به افغانستان برخورد صادقانه نداشته اند و همواره با وقت کشی در تلاش بهره برداری به نفع خویش می باشند بناءً نمی توان پس از این چشم بسته بالای این کشور باور کرد زیرا گفته اند که «آزموده را آزمودن خطا است».
از دید بنده در شرایط کنونی دولت مردان افغانستان می توانند با به کار گیری گزینۀ های زیر می توانند از میدان رقابت های صلح موفق برون آید:
نخست: گرفتن ابتکار گفتگوهای صلح از همسایگان و سایر کشور ها.
ثانیاً : مدیریت تمام نشست هایی که پیرامون صلح افغانستان در هر گوشه ای از جهان که برگزار می گردد.
ثالثاً: ترسیم یک استراتژی سنجیده در سیاست خارجی و روابط با کشورها.
رابعاً: تنظیم و تفهیم مزایای صلح برای کشورهایی که در استقرار صلح افغانستان منافع خود را در معرض خطر می بینند زیرا در حال حاضر یکی از عمده ترین عوامل دخالت کشورها در امور افغانستان و تمویل هراس افگنی ، نگرانی شان از عرض اندام یک دولت مقتدر و توانمند در افغانستان می باشد به همبن لحاظ دولت افغانستان می تواند از طریق دیپلوماسی فعال با ارایه راهکارهای مناسب و امضاء تعهد نامه های رسمی همکاری طرف های دخیل در تمویل و حمایت از طالبان به ویژه (پاکستان و ایران ) را به صورت منطقی قناعت دهد.