در كشور هایي كه سال هاست از ثباث اجتماعي و مزایای تامين قانون بهره مي برند، حقوق و مشاركت به عنوان مكلفيت هايی كه شهروندان را در كنار تامين نياز ها كمك مي كنند، به گونه ي جدي به مسوولاني نيز مبدل کرده اند كه با اطمينان از سهم خويش در امور، ويژه گي هاي افراد ميهن پرست و مردم دوست را دارند. چنين شهرونداني با خاطر فراخ از اين كه سرزمين و حاكميت آن ها، زمينه هاي زنده گي خوب و ايفاي نقش موثر را براي آنان فراهم کرده اند، از حقوق خود مطمين و بر مشاركت خويش پابند اند. بنابراین به تفاوت ها و زمينه ها توجه كنيم:
يعني اگر يك افغان با نگرش بر آنچه كه در كشور هاي با ثابت رخ مي نماياند، سرمايه هاي فكري را هزينه كند، بدون شك زمان را هدر داده است و درمانده گی فزيكي اش تضمين خواهد شد.به این معني که در شرايط دشوار، نوعيت پديده ها متفاوت مي شود. بنابراين، حقوق و مشاركت در افغانستان، سواي مقال حقوقی و مشاركتي مي شود كه در كشور هاي با ثبات وجود دارند.
در سرزمين ما، همچناني كه نياز مبرم داريم به حقوقي برسيم كه دهه هاست از ما گرفته اند، ناگزيريم در اموري مشاركت داشته باشيم كه گرچه مواجب كمتر دارند، اما ايجاب مي كنند با حوصله و فهم روی مسايل خيلي بزرگ تر از نياز هاي شخصي و خانواده گي، احساس مسووليت كنيم. با اين تذكار، نمي خواهم اين طرز فكر را بر جوانان افغان تحميل كنم كه در شرايط تاراج و چپاول در افغانستان، در حالي كه سهم تمام ملت در دست معدودي قرار دارد و بر حسب معامله، گرايش، علاقه و سياست، آن را پخش مي كنند، مزد كار را نخواهند؛ بل منظورم اين است، همان گونه كه براي حقوق خويش ناگزير از حساب استیم، مشاركت ما نيز رنگ سعی و حتي ستيزه جويانه داشته باشد.
يادم مي آيد چند سال قبل که بحث مكلفيت سربازي سوژه بود و از دهان شماري از نماينده گان در پارلمان، تحويل مي گرفتيم، صرف نظر از اين كه چه كساني و با چه دلايلي اين بحث را راه انداخته بودند، موضوع از اهميت برخودار می شود، اما باتوجه بر نياز ها و مبرميت مساله، پشتيباني از اين موضوع جدي نشد و دولت نيز با ارايه ي این دليل كه هزاران داوطلب وجود دارند، قضيه را ماست مالي كرد. در اين جا مي خواهم با نگرش بر همين قضيه، نظرم را وسعت دهم.
سهم گيري در اردو و گرفتن سلاح براي دفاع از كشور، خود هسته ای در مبحث حقوق و مشاركت اند. از يك سو براي اشتراكي كه نياز است، مشاركت را توجيه مي كند و از سوي ديگر، حقوق سرزميني كه پاس داشت آن، مهمترين مساله می شود، حقوق را وضاحت مي دهد، ولي چيزي كه در امر حقوق و مشاركت در اين موضوع، باعث ملاحظه شد، عدم قناعت آن قشر افغانستان بود كه جوانان آگاه ناميده مي شوند.
مشكلات اقتصادي و دشواري هایي كه بر اثر جنگ، تعدادي از جوانان افغان را از تحصيل باز داشته بودند، كميت اردو را ترمیم مي كردند، اما بحث كيفيت بر اثر عدم علاقه ي قشر باسواد و تحصيل كرده، درمانده گي براي چه گونه گي اين كه اردوي فاقد انگيزه و بينش ملی كه احساس مسووليت ميهني را بر مي انگيزد، چه گونه در هنگامه هايی كه نياز هاي پولي اش برآورده نشوند، ماندگار خواهد بود،با این ملاحظه، معضل اساسي را نمايان مي كند.
با توجه بر مساله ي حقوق و مشاركت و چه گونه گي مواردي كه در بالا شرح دادم، دو مسير متفاوت در برابر جوانان افغان قرار مي گيرند: اشتراك يا نفی؟
جوان افغان تحصيل كرده كه ميلي براي پيوستن به اردوي كنوني ندارد، گرچه در امر بي توجهي بر رسالت دفاع از ميهن، كوتاهي كرده است و عنصر ايثار را كه لازمه ي آن است، ناديده مي گيرد، اما حق دارد با تكيه بر فهمي كه ناشي از آگاهي و تحصيل اوست، ايراد بگيرد كه چه گونه مي تواند در شرايطي به اردو بپيوندد كه حقوق او به عنوان شخص تحصيل كرده، پا مال مي شود؟
اگر از يك سو، قضيه ي دفاع از ميهن باشد كه شايد هضم اش فراهم شود، سوي ديگر قضيه، اخذ سلاح براي مديريت به اصطلاح رهبران و غاضباني ست كه در زير سايه ي نيرو هاي نظامي خارجي چپاول مي كنند و چون اين تضمين وجود ندارد كه خارجيان، مشكل امنيت دايمي آنان را مرفوع كنند، مي خواهند مسووليت بر دوش آن قشري بيافتد كه حقوق آنان را ضایع کرده اند. درست در همين نكته است كه جوان افغان آگاه، نمي خواهد خودش را در شرايطي فدا كند كه بهاي جان او، پايين تر از وجود مخالف مسلح و جنايتكار است و حق اش از سوي كساني خورده مي شود كه بهتر بود در عوض داوطلبان روستايي و بي سواد، با همان پيشنيه ي تنظيمي و حزبي، نگهباني مي كردند.
ملاحظه ي جوان افغان آگاه به جاست، اما اگر چنين فكر كنيم كه نه فقط در اردو، بل از كمترين سهمي كه متاسفانه امروزه داريم، به نوعي استفاده كنيم كه خود باعث فراهم آوری زمينه ها، نفوذ و رسوخ در امور مديريت و زعامت مي شوند، مقداري از رنج و استرس ناشي از بي توجهي ها كاسته خواهد شد و انگيزه هاي نيرومندي ايجاد مي شوند تا در امر رسيدن به حقوق و به جا آوردن مشاركت، از حق و اشتراك خويش نيز دفاع كنيم.
گونه ي ديگري از طرز نگرش و بينش اجازه مي دهند در حالي كه در بحث حقوق و مشاركت سهيم استيم، محتوا را به نوعی نيز پرداز دهيم كه هم در جهت رسيدن به حقوق فردي و به جا آوردن حقوق سرزميني است و هم باعث مشاركت هدف مندانه و پذيرفتن سهمي مي شود كه در غايت، مشاركت ملي و مردمي موثر خواهند بود.