دونالد ترامپ به کار آغاز میکند. انتظار ها بدان میرود که روابط تیره ی آمریکا و روسیه بهتر می شود و گرمی روابط ایشان بر وضعیت چالش بار افغانستان تأثیر نیک میکند. اما تا اینکه این انتظار ها و خوابهای ما به واقعیت عینی تبدیل می شود، باید چیزی را پیش بین باشیم.
در عین حال آقای ترامپ می خواهد سیاست های تروریست ستیزانه ی جورج بوش را در منتطقه از همانجای که توسط اوباما متوقف شده بود آغاز نموده بالای پاکستان فشار بیشتر وارد نماید و لانه های تروریستی را در آن کشور مورد حملات هوایی قرار دهد. این خواست دیرینه ی تمامی طرف های سیاسی افغانستان نیز می باشد.
اما فراموش نشود که از سوی دیگر هزار ها باده ی ناخورده ی که باعث بیشتر تیره شدن روابط روسیه و آمریکا می تواند شود، در رگ تاک است هنوز!
حالا افغانستان جائیست که مقاصد و علایق عمیق روسیه و آمریکا و دیگر کشور های منطقه عمیقاً در آن دخیل می باشد، مخصوصاً پاکستان و ایران که با تجارب بیش از حد در مسایل افغانستان فعال هم هستند.
روسیه از چندی به این سو نشانه های تأثیراتش بر طالبان و وضعیت بحرانزای افغانستان را همواره به نمایش گذاشته می رود. بدان معنیست که آمریکا و اداره ی ترامپ نقش روسیه را در قضیه همچو دیموکراتهای کوتاه بین نباید نادیده بگیرند. نه تنها در افغانستان بل در پهلوی زور آزمایی های موفقانه در خاور میانه و بدور کشاندن ترکیه از غرب به سوی خود، و همچنان تصور ها و گفت و شنفت ها وجود دارد که روسیه اخیراً در یک سلسله تحرکات چالشزا با استفاده از تأثیرات سیاسی و جیوپولیتیکی خود در منطقه ی بالکان، نیز دست زده فعالیت های خود را چشمگیر و خبر ساز می سازد. همواره به آمریکا و همپیمانانش نمایان می سازد که اگر روسیه را در مدیریت و نظم جهان نوین نادیده گیرند پس از سوی روسیه به شکست پرستیژ بیشتر جهانی و ناکامی های کاری زیادی روبرو خواهند گردید، زیرا روسیه بیش از این یک کشور نه بل دوباره قدرت بزرگ جهانی با توانی های خودبسنده و جهانی می باشد.
اگر به وضعیت و ضرورت های افغانستان بنگریم، پس کار اساسی، سیاسی، جیوپولیتیکی و حتی فلسفی حکومت و قشر و آگاهان سیای-اکادیمیک ما در افغانستان اینست که با تمامی نیرو، دانائی و پویائی بالای شاخصه های که باعث بهتر شدن روابط روسیه و آمریکا میشود باید سرمایه گزاری نمود. این شاخصه ها را حمایت، لابی و حتی در بسا مسایل با دیپلوماسی سرشار، پا درمیانی میان ایشان نماید. مخصوصاً کوشش باید کنیم تا پای هردو را مشترکاً در امر مبارزه علیه تروریزم و آبادانی و بستر سازی اقتصادی در افغانستان بیشتر از امروز دخیل و همگام سازیم. در عین حال کوشش نماییم تا از نزدیکی این دو جناح در سوریه و عراق و اوکراین و دیگر مسایل فعالانه اطلاعات درست جمع آوری نموده بالای بهترین موضعگیری های خود در زمینه کار نمائیم تا نقاط نا همگون در میان ما و ایشان کمرنگ گردد. این مسؤلیت بیشتر بر شانه های دستگاه دیپلوماسی یعنی وزارت خارجه با سفارت هانه ها و مراکز مطالعات ستراتیژیک ما میباشد تا کنشگران یا سیاست مداران امور داخلی.
ما افغانها از پاکستان شکایت داریم و آنرا دشمن خود خطاب می نماییم. همواره می خواهیم تا پاکستان که مارا به انزوا کشانیده، به انزوا کشانیده شود. باید دانست که این کار از یک سو نا ممکن است و از سوی دیگر برای افغانستان زهر مقاتل شده می تواند. فکر کنید، کشوری با نفوس 180 میلیونی به هر اندازه ی که منزوی و بی ثبات شود به همان اندازه بالای همسایه ی 30 میلیونی و به خاک افتاده ی خود تأثیر وارد می نماید. مثلاً چه خواهد شد اگر چندین میلیون مهاجر پاکستانی از بی ثباتی ها فرار و به جهت یافتن پناهگاه امن به افغانستان بناهنده شود؟ بناً پاکستان نباید به انزوا کشانیده شود بل در خطر رفتن به انزوا قرار داده شود تا خودش به اصلاح خود بپردازد و مطابق خواست روز و جهان خود را آماده و ارایش نماید.
چرا؟
زیرا اگر میان روسیه و آمریکا روابط گرم و دوستانه نشود و ما تنها و یکطرفه ترامپ را بر خلاف پاکستان و تروریزم در جنوب آسیا استفاده نماییم، پس امکانات بیشتر نزدیک شدن و یا هم میدان دهی به همدیگر میان روسیه و پاکستان در افغانستان تیزتر می شود. اگر چنین شود پس مدلل باید باشیم که ایران و ترکیه حتی چین نیز در این امر از پالیسی های روسیه دفاع خواهند نمود. هندوستان به بیطرفی مثبت خود ادامه خواهد داد و با روسیه و چین و امریکا در گسترش روابط اقتصادی و نظامی باقی مانده پاکستان را در افغانستان همچو امروز مصروف می سازد. و یا هم آمریکا و پاکستان دوباره همچو گذشته بر خلاف گسترش روسیه همگام میشوند و باز هم ما بازنده میدانمیشویم.
خلاصه، افغانستان به اصطلاح وطنی در میدان باقی خواهد ماند که نه آب و آبادانی و نه بانگ مسلمانی در آن یافت و بافت گردد، یعنی در انزوای مطلق منطقوی قرار خواهد گرفت.
بناً فراموش نباید کرد و به برنامه های ستراتیژیک و پالیسی های مولتی وکتور خود توجه و در زمینه گام های ارزنده و فعال را باید برداشت. ضرور نیست بنشینیم تا ایشان با هم دوست شوند و شوند و ما از آن نفع برداریم، ضرور آنست که ما در دوستی ایشان اگر کل نمی توانیم باشیم پس هیچ هم نباید باشیم و موازنده ها را در منطقه به میل و نفع خود رقم زمین تا آنرا از خود شماریم نه از بیگانه!
محمد علی سمیع
محصل پروگرام دوکتورا در دیپارتمنت اقتصاد جهانی، پوهنتون کوروینوس بوداپست
ساحه ی تحقیقات: Russian Eurasianism
شهر بوداپست-هنگری