به مجرد رفتن انتخابات به دور دوم یک تعداد صف بندی های جدیدی به دور دو کاندیدا تشکیل شد, این صف بندی ها به دور کاندیدان در نفس خود امریست که انتخابات را از شکل قومی شدن به در آورد.که میتوان آنرا گام مثبتی در عرصه دموکراتیک ساختن جامعه تلقی کرد.
این صف بندی ها اکثرا” متاسفانه نه به منظور منافع بزرگ ملی و نه هم به اساس برنامه کاندیدا بوده بلکه به اساس منافع شخصی در آینده, حفظ دارایی های گذشته که از طریق غیر مشروع بدست آمده , در بدل مبالغ نقدی , چسپش نداشتن کافی در یکی از دو طرف, پیشنهادات کرسی های متعدد وغیره بوده , که این گونه پیوستن ها غالبا” حامل هیچ و یا هم بسیار اندک آرا را با خود داشته است. این موضوع حتی از طرف کاندیدای جذب کننده هم درک گردیده و صرف به کنار ایستادن چهره به صف خود از گروه مخالف اکتفا کرده است.
در این سلسله از رخداد ها چهره دیگری که تقریبا مدت شش سال ریاست امنیت ملی را به عهده داشت نیز شامل است که او از اکثرموارد ذکر شده بالا مثتثی است , وی با انتقاد های شدید و متواتر علیه دشمنان قسم خورده افغانستان (پاکستان و ایران ) به خصوص پاکستان در دل نسل جوان کشور که بزرگترین صدمه را در طول سه دهه جنگ دیده و دل هایشان از همه بیشتر برای یک کشور شگوفا , مترقی , عاری از مداخلات خارجی , به دور از تعصبات قومی ,سمتی ,لسانی و مذهبی میتپد, جا گرفته بود.
وی با تصمیم پیوستن به داکتر عبدالله یک سلسله سولات را در ذهن جوانان به میان آورده که تا الحال لاجواب بوده و خودش در جریان پیوستن به این سوالات جواب ارایه ننموده است, این سوالات را میتوان قرار ذیل برشمرد.
-1اگر نزد آقای امرالله معیار شایستگی و توانایی باشد, این نظر به اساس گفته های خود ایشان منتفی است, ایشان در مورد اشرف غنی گفته اند: «ما در دوران طالب ها، در دوران جهاد صفت های باخود داشتیم. صلحشور هستیم، خواهر ما شعر خوانده، دریايی طوفاني هستیم، از دور دشمن را میزنیم. ولی در بین افغانها کس دیګریکه یک دیدګا راترسیم کنند که ما نفت داریم، سرمایه داریم، تاریخ داریم و این احساسات و این روز بخاطر طوفانی، در عین زمان میتواند یک روزی بخاطر سرسبزی و ابادي هم باشد، اسفاده کند، این نیاز به یک ادبیات نو داشت.
این ادبیات را در افغانستان داکتر صیب اشرف غنی احمدزی معرفی کرده.»این اظهارات دراین لینک قابل دریافت است. https://www.youtube.com/watch?v=rRFKeIo-E7o
در مورد شایستگی ,کاردانی,وکارکردهای آقای اشرف غنی هیچ فردی را سراغ ندارم که ملاحظه یی داشته باشد, حتی در میان رقبای او, چون ایشان این موارد را از دوره استادی در پوهنتون کابل تا امروز به بسیار سهولت به اثبات رسانده است.
2- اگر معیار برنامه و راهکرد باشد در این مقطع (فاصله بین دور اول و دوم انتخابات) چی تغیرات در برنامه ویا منشور داکتر عبدالله رونما شد که شما را به خود کشاند؟ پس چرا در دور اول سیاست بی طرفی را اختیار نمودید؟
-3 امرالله صالح در صفحه فس بوک خویش مطلب در مورد آقای محقق معاون دوم داکتر عبدالله نگاشته بود, که مفهوم نوشته استاد محقق را شخص بیشتر متمایل به منافع ایران نسبت به افغانستان وانمود میسازد, یعنی به گونه ی ایشان را مدافع و حامی منافع ایران و یا هم جاسوس متهم کرده بود «من مانند شما لقب تقلبی استادی ندارم,من مانند شما تلویزیونی که مصارف آنتن هایش را یک سازمان استخباراتی ومعاش مامورین اش را سازمان استخباراتی دیگر بدهد ندارم. من قبل از گرفتن تصمیم های سیاسی به سه کشور همسایه سفرنمی کنم. من پیمان هایم را با متحدین ام در سفارت خانه ها و مهمانخانه های استخباراتی در کشور های همسایه نه بلکه در شهر کابل می بندم.از ذکر ملاقات تاریک باخارجی های شرقی وغربی بخاطر چانه زنی بر سرنوشت کشورم پرهیزو شرم میکنم بر خلاف شما که آنرا معیار اساس و معیار بلی و نخیر در انتخاب تان قرار میدهید » نوشته می افزاید«جناب محترم(اقای محقق) یادتان رفته وقتی من راجع به سیاست جمهوری اسلامی ایران مقاله یی نوشتم شما در مجلس به من گفتید: او برادر با کسیکه آب ونان و خرچی ما را میدهد چه غرض داری» خوب نمی توان این اظهارات را عمل تصادفی خواند, به خاطریکه شما حتما شواهدی در دست داشتید و این شواهد معتبر هم بوده است به خاطریکه این شواهد ناشی از یافته های امنیت ملی بوده که شما سمت ریاست آنرا داشتید. و شاید هم جزیات این اتهامات را جهت حفظ منافع و مصلحت های ملی و حفظ اصل محرمیات وظیفوی فاش نکردید و منتظر موقع مناسب شدید پس چطور امکان دارد که این شخص با قرار گیری شان به حیث معاون دوم آقای عبدالله از وظیفه قبلی (جاسوسی به ایران ) دست برداشته باشد ؟
– 4 از همه مهم تر اینکه رسانه های پاکستانی برخلاف همه قوانین نافذه افغانستان داکتر عبدالله را قبل از اعلان نتایج ابتدایی ریس جمهور افغانستان اعلان کرد, و اگاهان این عمل رسانه ها و شبکه جاسوسی پاکستان(ISI) را مداخله آشکار در امور افغانستان شمرده است.
همچنان دیدار های مکرر تیم داکتر عبدالله و معاونین ایشان بخصوص آقای محقق در ایام انتخابات و قبل از آن که آقای امرالله درین مورد در دفاعیه ازخود بنا به اظهارات محقق نگاشته بود «این معاون شما بود که با اسناد جاسوسی با (آی اس آی) دستگیر شد و اگر سیاست تضرع و دستبوسی شما به ارگ نمی بود او باید زندانی میشد», تشویق و ترغیب نقاب پوشان (شبکه جدیدی که توسط ISI تربیه و به افغانستان فرستاده شده است ) که اکثریت آنها پنجابی , مگر در چهره ,قیافه و جسامت متفاوتر از سایر انسان هاست.برای دادن رای به نفع عبدالله , به گونه مثال در منطقه بابوس لوگر.
-.5بار بار متهم نمودن گروه معاون اول داکتر عبدالله مبتنی به حامی بودن پاکستان که این موضوع از جانب جبهه شمال محور اصلی بر حق بودن جمیعت+شورای نظار در نزد خودشان علیه حزب اسلامی در جریان جنگ های داخلی دهه هفتاد بوده که این حمایت مغرضانه پاکستان در آنزمان انکار پذیر هم نیست, همانند کشورهای دیگری که از طرف های درگیرحمایت میکردند, پس چطور به یکبارگی این گروه از حمایت پاکستان محروم و یا پاکستان از حمایت آن دست برداشته باشد؟
– 6 اتهماتی هم علیه تیم داکتر عبدالله از جانب برخی ها وارد است که ایشان در تفاهم با سفیر پاکستان مقیم در افغانستان به توافق رسیده اند که شورشیان تمرکز خود را در روز انتخابات و قبل از آن, در مناطق که رقیب داکتر عبدالله ممکن رای بیشتر را به دست آرد, نگهدارد. تا مردم را از سهم گرفتن در انتخابات باز دارند.
اینها و چندین موارد دیگر دال براینست که پاکستان شیوه توطیه علیه افغانستان را تغیر داده و حامی سرسخت تیم داکتر عبدالله است.
از پیر گرفته تان جوان و الی اطفال میداند که دشمن وطنش کیست و به همه هویداست که حمایت پاکستان از تیمی که سالها ایشان را دشمن خطاب کرده اند , به چی معنی است؟ زیر کاسه نیم کاسه است!
این که پاکستان چرا مایل است برخلاف گذشته حمایت های مغرضا نه را از اقلیت ها داشته باشد نیاز به بحث جداگانه دارد.
پس با در نظر داشت موارد ذکر شده چطور امکان دارد آقای امرالله گرویده داکترعبدالله شود و ° 180 مسیرش را تغیر دهد ؟
با درک وضعیت و آب و هوای انتخاباتی تعدادی در رابطه به پیوستن امرالله با تیم داکترعبدالله ملاحظاتی داشته و به این نظر اند که آقای امرالله نخواست برای بار دیگر مورد طعنه و تهدیدی به خانه سوزی در ولایتش شود و یا هم متهم به خیانت ملی مانند احمدضیا مسعود , شخص معامله گر با بیگانه گان و بالاخره خودکش بیگانه پرور نامیده نشود.آنها همچنان می افزایند که آقای امرالله با درک اینکه انتخابات به دور دوم خواهد رفت در اول منتظر سنگینی رای به یکی از طرف های مطرح بوده که در دور دوم به آن بپوندد.
و برخی دیگری که اندیشه تکنوکراتی دارند,بر خلاف توقع ایشان که آنها فکر میکردند به نسبت سن جوانتر امرالله در میان مجاهدین او با درک فکر جوان خویش از اعمال و عملکردهای مجاهدین در دهه هفتاد که اساس آنرا قدرت طلبی ,تبعیضات قومی ,سمتی,لسانی و مذهبی تشکیل میداد متنفر و با درک توطیه چینی ودسایس کشورهای منطقه بخصوص همسایه ها و با بازدید از کشور های پیشرفته وی در جامعه کنونی افغانستان منحیث یک فرد تکنوکرات عرض اندام کرده , نه مجاهدیکه به نداشتن یک دلیل کوچک وقا نع کننده جنگ های داخلی دهه هفتاد که نتیجه آن به قتل رساندن بیش از 60 هزار هموطنان,به صدهاهزار آواره ,مهاجر, معلول,به غارت بردن سرمایه های مالی و معنوی ملی وبه خاک وخون مبدل شدن کابل شد,حتی کوچکترین حق مردم را که اظهار پشیمانی است تا الحال مبادرت نه ورزیده اند.
اما نه !
آنها به این نتیجه رسیده اند که اقای امرالله کاملا” تحت تاثیر شبنامه تیم داکتر عبدالله قرار گرفته که دعوتی به تبعیضات قومی , سمتی ,ولسانی است.ودیگر به این باور نیستند که امرالله شاید در آینده نه چندان دور به یک جوان و چهره بزرگ ملی مبدل شود و حمایت ملیونی جوانان را از سراسر کشور از آن خود کند ,با درک اینکه آقای عبدالله از آرای 99.99 فیصد جوانانیکه در هنگام پیوستن امرالله با داکتر عبدالله صف کشیدند و تجمع کردند , هم در دور اول و هم در دور دوم انتخابات بر خور دار بوده است و تغیری اندکی هم در میزان آرای مجموعی دور دوم از ین درک رونما نخواهد شد.
حمایت امرالله صالح به هیچصورت خلاق توقع نبود چراکه به هرصورت درنهایت جنایتکاران غاصبین وقاتلین ملت باهم یکجا میشوند
Dear Eng Durani, Yes Amrullah and hundred of other fake faces like Sayaf should be never trusted. Very soon the new generation will say good bye to these fake faces . They are good talkers and should be working in a Tv or radio. But thanks God that Afghans will never be cheated through their lies anymore!!!! Enough is enough!!
These all are same and want to suck our nation’s blood!!
عاقبت گرگ زاده گرگ شود == گرچه با ادمی بزرگ شود