زندگی این جهان از آغاز حیات بشری تا فی‌الحال مجموعه‌ی از حوادث نیک و زشتِ بوده که انسان‌ها با این نوع حوادث و مشکلات، سوخته یا ساخته است. نوعی ازین مشکلات برای ابتلاء و امتحان بشری همانا امراض متفاوتی در طول تاریخ می‌باشد؛ اما با طرز دید عمیق و تحلیلی در درازنای زندگی انسان‌ها اگر داشته باشیم در می‌یابیم که بعضی از مشکلات و امراض در نتیجه‌ی تطبیق نظام‌های بشری ظاهر شده و شیوع یافته است. نظام فراگیر دموکراسی امروزی از آوان حاکمیت آن تا به امروز زایشگر بحران‌ها و معضله‌های گوناگون مُهلک و مفسدی بوده است که بشر برای نخستین بار آنرا تجربه می‌کند؛ یکی ازین مظاهرِ نظام‌های فاسد همانا طاعون قرن ۲۰ و ۲۱ یعنی مرض ایدز می‌باشد.

ایدز از جمله امراض رو به رشد در جوامع انسانی بوده است که تلفات آن تا حالا بیشتر از کشته شده‌گان جنگ اول و دوم جهانی، جنگ کوریا و جنگ ویتنام می‌باشد. این مرض نخستین بار در سرزمین بزرگترین حامی دموکراسی در جهان -ایالات متحده آمریکا- شناخته شده و در زمان اندکی در خارج از جغرافیای آن رشد نمود. در رشد این مرض همانا معیارهای لذت‌گرایانه و حیوان‌گرایانه غربی در اشباع غرایز جنسی، و مفکوره-آزادی از خدا- نقش به‌سزایی داشته است؛ هم‌چنان دیدگاه منفعت‌گرایانه‌ی نظام کپیتالیزم که برای کسب منفعت بیشتر روی این نوعی از امراض تجارت نموده و جان بیشتری از انسان‌های مبتلا به آن‌را فدای منفعت‌گرایی و لذت‌گرایی خود می‌کند.

با صدور نظام دموکراسی و معیارهای فاسد آن‌ها به جهان اسلام، بحران‌ها از جمله امراضِ وابسطه به این طرز تفکر غربی بشکل خودکار آن سرکشیده و رو به رشد نمود. افغانستان هم پس از تجربه‌ی این نظام، عقب‌تر ازین قافله‌ی بحران‌ها نمانده که حتی مقامات دولتی را وادارِ اعتراف به این معضله نمود. فیروزالدین فیروز وزیر صحت در ۲۲ ثور سال جاری در نشستی به هدف مبارزه با مرض ایدز اقرار نمود که این مرض در افغانستان رو به رشد بوده و بزرگترین عامل آن تن‌فروشی و مواد‌مخدر می‌باشد.

بلی، همان عواملی‌که با قدم گذاشتن نظام دموکراتیک در افغانستان شیوع یافته و بیشتر گشت؛ معتادین مواد مخدر به بیش از ۳میلیون تن رسید و با تزریق اندیشه‌های آزادی، شهوت‌گرایی و منفعت گرایی، زنان و خواهران مسلمان این جغرافیا به سرک‌ها و رستورانت‌ها کشیده شدند تا تن‌های خودرا در بدل پول و شهوتِ گُذرا، به خدمت دیگران گذارند. نظام فعلی کوشش می‌کند با آیت و حدیث‌پرانیِ شورای علما، حقیقت‌ها را کتمان نموده و این سیستم را توجیه اسلامی کند، و برخی دگری در تلاش هستند تا این بحران و فساد را بیشتر به مشکلات اقتصادی افراد و عدم آگاهی آن‌ها گره بزنند، در حالی‌که هردوی این عامل مرض ایدز، اعم از تن‌فرپشی و مواد مخدر بشکل پروژه‌ی و سازمان یافته آن به پیش رفته و در محور منافع بزرگان این پروژه چرخانده می‌شود.

نظام حاکم امروزی با شلاق‌های فکری و رسانه‌یی به اذهان افغان‌ها وارد نموده و آن‌هارا از اصل حقیقت غافل می‌سازد. این واضح است که ایدز حتی نسبت به تروریزم بزرگترین تلفات را دربر دارد. سالانه بیش از یک میلیون انسان‌های مبتلا به ایدز در جهان از بین می‌روند که آمار روزانه‌ی آن حدود ۴۰۰۰ انسان می‌شود، و اینجا در افغانستان در حدود ۷۵۰۰ تَن واقعه‌ی مثبت ایدز ثبت شده است که به مراتب از تعداد افراد گروه داعش در افغانستان که ۲۰۰۰ تن است بیشتر می‌شود.

نظام دموکراتیک افغانستان هیچ اراده‌ی در مبارزه با این نوع امراض و بحران‌ها نداشته و ندارد. چنانچه وزیر صحت افغنستان-فیرزالدین فیروز- بیان فرمودند: “وقتی‌که ما می‌خواهیم به کسی که تن فروش است، مراجعه کنیم هم دولت و هم علمای دین مخالفت می‌کنند اما من مجبور هستم به عنوان یک دکتر و یک مسئول او را به مثابه یک مریض ولو گناهگار و جنایتکار و بدبخت است لااقل به او مراجعه کنم، همراهش صحبت کنم و مشکلاتش را درک کنم.”

بلی، این نظام باید مانع شود؛ چون دو عامل بزرگ مرض ایدز از مظاهر و نتیجه‌های خودخواسته همین نظام‌ها است؛ موادمخدر از پروژه‌های بزرگ آمریکایی در افغانستان جهت منفعت و تجارت آنهاست که پس از دست یافتن آن‌ها به افغانستان این کشور را به درجه نخست تولید کننده مواد مخدر صعود دادند؛ و آن سوی دیگر تن‌فروشی که از مظاهر و نتایج نظام سرمایه داری استوار به آزادی‌ها است را مروج ساختند. نظامی‌که انسان را با مفکوره جدایی دین از زندگی، هوای نفس آن‌را بر وی حاکم ساخته و با شکستن مرزهای دیانت و انسانیت، او را از خدا آزاد ساخته و غلام تمایلات نفس و اندیش‌های خودساخته‌ی غربی می‌سازد؛ پس دور از توقع نیست که در عدم حاکمیت نظام الهی و قایم بودن زندگی اسلامی چنین چیزی شایع نشود؛ بشر و بالاخص مسلمانان باید بدانند که هم عقلاً و هم نقلاً بر آنها واجب و ضروری است تا اصل بشریت را از انقراض و بی‌فطرتی نجات داده و آن‌ها را به مسیر رشد و بیداری سوق دهند، و این بیداری مساعد نخواهد شد مگر با طرز تفکر مبتنی بر عقل و منطبق با فطرت انسانی که اصلیت و هدف انسان را به تعریف گرفته و با حاکمیت و حمل آن در جهان، نظام‌های فاسد و ظالم را ریشه‌کن نموده و زمینه انسانیت و سعادت  هردو جهان را برای انسان‌ها مهیا سازد؛ پس این فکر و نظام، چه چیزی بجز از اسلام خواهد بود!

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *