بازار چاپ کتاب کشور در این اواخر شاهد چاپ مجموعة ‌داستانی «برادرم، بن لادن» بود. مجموعه‌ای که در کنار نام وسوسه‌کننده‌اش، امتیاز دیگری نیز داشت. «برادرم، بن‌ لادن»، نوشتۀ عبدالوکیل سوله‌مل شینواری، جزو معدود آثار داستانی پشتو است که به فارسی ترجمه شده است. اکثر اهالی داستان بر این اعتقادند که با توجه به کار کمی‌که در عرصۀ ترجمه ‌میان این دو زبان انجام شده است، انتشار مجموعۀ برادرم، بن لادن به زبان دری می‌تواند اتفاقی خوب و آغازی برای جریانی مثبت باشد.

این مجموعه که شامل ۱۳ داستان کوتاه است، توسط شعیب افغان به دری ترجمه شده و انتشارات تاک آن را منتشر کرده است.

پنج‌شنبة‌ گذشته، جلسۀ رونمایی و نقد این مجموعه در خانۀ فرهنگ افغانستان در کابل برگزار شد. کتاب ماه، عنوان برنامه‌ای‌است که از سوی «خانۀ ادبیات افغانستان» برگزار می‌شود و به معرفی و نقد آثار منتشر‌شده در دنیای ادبیات معاصر افغانستان می‌پردازد. انتشارات تاک، خانۀ فرهنگ افغانستان و روزنامۀ جامعۀ باز، در این برنامه، همکار خانۀ ادبیات بودند.

برنامه با خواندن پیام نویسنده که از لندن فرستاده شده بود، آغاز شد. شینواری در این پیام از مترجم و ناشر اثرش سپاسگزاری کرده و ترجمۀ آثار پشتو به دری را در شناساندن و معرفی نویسندگان پشتو زبان و آثارشان به نویسندگان دیگر مؤثر و مفید خواند. او ابراز خوشحالی کرد که در این راه، جزو اولین کسانی ‌است که برخی از آثارش از زبان پشتو به زبان‌های دیگر ترجمه شده و خواستار کار بیشتری در این عرصه شد.

وفا سمندر، نویسندۀ و منتقد ادبی، اولین مهمانی بود که دربارۀ مجموعه سخن گفت. او نیز با میمون‌خواندن این اتفاق، شینواری را نویسنده‌ای خواند که جرأت فراوانی به خرج داده و با نقد ساختارهای کهنه و سنتی، کوشیده است برخی از واقعیت‌های تلخ رایج در جامعه را در قالب داستان بازنمایی کند.

آقای سمندر، حرف‌های خود را با مشکلات موجود در ترجمۀ اثر ادامه داد. به اعتقاد او ترجمۀ این اثر از پشتو به دری کاری درخور ستایش است و می‌تواند پلی باشد برای ارتباط و دسترسی نویسندگان به آثار یکدیگر. با این حال، سمندر معتقد است، مشکلاتی در بخش ترجمۀ این اثر به چشم می‌خورد که می‌توانست با کمی‌تأمل و دقت بیشتر در انتخابات واژه‌های معادل، به رسایی و شیوایی اثر کمک فراوانی کند. او بخشی از مشکلات این بخش را نیز اشتباهات تایپی و نا‌خواسته دانست. او به نمونه‌هایی در متن کتاب نیز اشاره کرد.

به اعتقاد سمندر، ویژگی داستان‌های شینواری در این است که بر‌خلاف برخی نویسندگان بر بزرگ‌نمایی پوشالی واقعیات تمرکز نکرده و به جای آن، واقعیت‌های تلخ و رسوم کهنه‌ ولی رایج در جامعه‌اش را با توانایی و جرأت، در داستان‌هایش پرداخت کرده است واین امر در داستان‌نویسی پشتو کاری تازه و بدیع است. سمندر، شینواری را استاد پرورش سوژه‌های اجتماعی می‌داند.

پس از صبحت‌های سمندر، یکی از داستان‌های کوتاه مجموعه نیز در برنامه خوانده شد. نوبت به سیدرضا محمدی، شاعر و منتقد ادبی رسید که دربارۀ مجموعۀ برادرم، بن‌لادن حرف بزند. محمدی نیز در آغاز به مشکلات موجود در ویراستاری اثر اشاره کرد و آن را تا حدی سرسری و شتابزده خواند. او در مورد خود مجموعه نیز گفت، نویسنده کوشیده است دغدغه‌های اجتماعی مردم افغانستان بپردازد و به خرافه و سنت‌های کذایی رایج، توجه کند.

محمدی به ترجمۀ انگلیسی مجموعه نیز اشاره می‌کند و می‌گوید، ترجمۀ انگلیسی این اثر در اروپا، با استقبال خوبی مواجه شد و این امر نشان می‌دهد که ادبیات افغانستان نیز قابلیت جهانی‌شدن را دارد. به گفتۀ محمدی، این مجموعه، آینۀ تمام‌نمایی از زندگی خیلی عادی مردم افغانستان است. آدم‌هایی که در افغانستان زندگی می‌کنند ‌یا در بیرون از افغانستان، در جای جای دنیا پراکنده شده‌اند، اما هنوز هم شدیداً افغان‌اند. داستان‌های مجموعه، مخاطب را به درون ذهن جمعی افغان‌ها می‌برد و زوایایی از زندگی آن‌ها که تمایلی برای ابراز آن به دیگران ندارند را به مخاطب نشان می‌دهد.

محمدی، سوژۀ برخی از داستان‌ها را ناب و تازه می‌داند و معتقد است، نویسندگان خارجی برای این‌گونه سوژه‌ها جان می‌دهند و می‌توانند با آن دنیایی تازه خلق کنند؛ اما در این مجموعه، این داستان‌ها آن‌گونه که باید پرداخت نشده و زود از آن گذر شده ‌است. به اعتقاد محمدی، شاید بتوان تنبلی نویسنده را علت این برخورد سهل‌انگارانه با این سوژه و شخصیت‌های آن دانست.

محمدی این داستان‌ها  را قصه‌های جهانی جادویی می‌داند. او می‌گوید: «هرچند داستان‌های مجموعه اکثراً واقع‌گرایانه‌اند اما با این‌همه، نوعی رئالیزم جادویی را نیز با خود دارد. اگر‌چه به هیچ‌وجه مشخصات رئالیزم جادویی را با خود ندارند، اما این در حقیقت جادوی زندگی سرشار از جن و پری و شیطان افغان‌هاست که از هر‌جای این زندگی سر بلند می‌کنند.» او توصیف‌های روایی نویسنده را نیز یکی از مهم‌ترین شگردهای او در نوشتن می‌داند.

امید حق‌بین، داستان‌نویس، منتقد آخِر و جوان برنامه بود که دربارۀ مجموعه صحبت کرد. حق‌بین، فاصلۀ میان دو زبان پشتو و دری را مشکلی عمده برای نویسندگان دانست که همدیگر را از شناخت دنیای درون و ذهن طرف مقابل باز می‌دارد. به اعتقاد او برای آشنایی و نزدیک‌تر‌شدن فضای ذهنی مردم جامعه، نویسندگان می‌توانند وظیفۀ این انتقال آگاهی و بازشناساندن فرهنگ بومی‌و پنهان‌ماندۀ اقشار مختلف جامعه از هم را به عهده داشته باشند. حق‌بین، آشتی دو زبان و مددگرفتن از ترجمه، در کنار دوری از تعصبات کور‌کورانۀ سیاسی را در این راه مؤثر و کارآمد می‌داند. او در ادامۀ صحبت‌هایش گفت: «‌از خواندن داستان‌ها لذت بردم. داستان‌هایی که نه تکنیک داشتند و نه تصویرسازی کامل و خوبی. اما قصه‌هایی ناب و خواندنی در دل داستان‌ها وجود دارد که خواننده را به خود جذب می‌کند.»

بخش پایانی برنامه نیز به پرسش و پاسخ و گفت‌وگو میان حضار و منتقدان در مورد مجموعه اختصاص یافت.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *