(معرفی کتاب لویه جرگه ی اضطراری؛ مردمسالاری و زورسالاری)

لویه ی جرگه ی اضطراری، سنگ بنای نظام نو بود. تفاسیر زیادی از شیوه ی برگزاری، ماهیت و اهمیت این جرگه، وجود دارند. سنگینی حضور خارجی، نبود واضح جایگاه طالبان و حزب اسلامی انجنیر حکمتیار، در شرایطی که مخالفان آنان با حمایت خارجی، تا مرز تعدیل نام ها، ارزش ها و اصالت های افغانی، تلاش می کردند، در جای خالی ای که باید با تمام طرف های درگیر، تعادل واقعی برقرار می شد، انحصارگران تنظیمی جرگه ها، از سال 1382 تاکنون، تصامیم این جرگه و جرگه های پس از آن را به چالش می کشند. جانب مخالف طالبان یا جبهه ی به اصطلاح مقاومت که به تایید اکثر اعضای خورد و بزرگ آنان، تقابل طالبان با جامعه ی جهانی، فرصت های گسترده ای را در جلو آنان قرار می دهد، با این تفاوت به کشیده گی ها دامن می زند که یک طرف بسیار ایدیالوژیک که در تمام تجربیات سالیان بحران، ناکام بوده است، در نقشی ظهور کند که در این نوبت، عدول واضح از تمام برداشت های جهادی و افغانستان شمول می شود.

در طول جهاد و جنگ های داخلی، اتکا به مردم محوری، پابندی به ارزش های اسلامی و بالاخره این که مجریان حاکمیت تنظیمی در کشوری به نام افغانستان، از ایفای نقش واضح ضد افغانی، عاجز بودند، اصلیت گروه هایی را مکتوم نگه می دارند که در تورید مردمسالاری انجویی، هنوز از نام جهاد، مردم افغانستان و ارزش های میهنی می خورند، اما چهره های ناخلفی شدند که در نوعیت اسلام ستیزی، افغان ستیزی و افغانستان ستیزی، برای ماندگاری نقش شرآفرین، از هرچه در آن، منع شده باشند، بدون منطق و اصل، می پردازند.

عبدالحفیظ منصور که از نظریه پردازان جناح جمعیت است و در افشاگری های کتاب «سنگ های آسمانی»، ماهیت غیراسلامی را محرز می کند، در تداوم داعیه ی گویا بی عدالتی ها، در بحثی بی پرده گفته است که قانون اساسی کنونی، جعلی ست. پرداختن به این مضحکه، اما در پس منظری جالب است که منطق ایجاب می کند برای رعایت توازن، روایت مخالفان آنان را نیز بخوانیم.

در برنامه ای از تلویزیون طلوع که دچار بُرش است (سانسور)، افشاگر کذایی تا حد سوگند، انگیزه می دهد که بایسته است در زمان «به موقع»، اجازه ندهیم کسانی که آگاه نیستند، در جو کذب و ریا، غافل تر شوند.

در سالیان تدویر لویه جرگه ها، احاطه ی ما از مسایل، پخش اخباری بود که برودکاست می شدند. من در اوایل سالیان دهه ی هشتاد، محصل بودم، بنابراین ترجیح می دهم اصل روشنگری از آدرس هایی طرح شوند که در جناح افغانان آگاه، در عدم جریان های مسلح ضد منصوری ها، اما با جسارت و حمایت مردمی، نگذاشتند افغان ستیزی ها، مواد قوانین شوند.

استاد محمد اسماعیل یون، نیازی به تعریف ندارد. استاد در کتاب بسیار جامع و جالب «لویه ی جرگه ی اضطراری؛ مردمسالاری و زورسالاری»، گزارش و روایتی از ماجرای هایی را مستند کرده است که به یقین، وقتی خواننده ی افغان از این مزیت سود ببرد، طرح ادعای امثال منصور ها، روشن تر می شود.

جای خالی مخالفان جبهه ی به اصطلاح مقاومت، عرصه را به حدی برای همکاران داخلی نیرو های خارجی خالی نگه می دارد که با تمام نفوذ نظامی و ملکی، می کوشیدند در فرصتی که تاکنون نیز از بُعد غیابت طالبان، استفاد می کنند، مسیر کشوری به بی راهه کشانیده شود که بایسته بود در آن مجال تنفس،با از خودگذری، زمینه ی سالم حکومت داری را فراهم می کردند.

جعل قانون اساسی یا جعلی نمایاندن وثیقه ی ملی، در شرایطی که در یک اجتماع بزرگ و مردمی، هرچند با عدم توازن طرف های درگیر، اما با پوشش رسانه یی داخلی و جهانی، اشتراک صدها تن از اقوام، گروه ها و جناح ها، نمایش «سرکس» نیست که افغان ستیزان، با پشتواره ی جهاد و مقاومت، اما نمی دانند آن گذشته ی سیاه تاریخی، اگر از پرستیژ افغانستان، بی بهره بماند، حیثیت ستون های برپایی آن، همانند آن چوبک های گوگرد است که بدون مماس، حریق می شوند.

بار ها در رسانه ها، موضوع جعلی وانمودن قانون اساسی که گویا بر اساس نفوذ دیوان سالاران پشتون رونما شده است، حقیقت ستیز با افغانستان را نشان می دهد. خواننده گان کتاب «لویه جرگه ی اضطراری…»، با دریافت شرح حال تدویر یکی از لویه جرگه های مهم، می توانند تاثیرات مخرب گروهک هایی را مشاهده کنند که در این اجتماعات ملی، حتی با خدعه نتوانستند در برابر واقعیت ها، از عدول به تعدیل برسند.

در برنامه ای که در زیر، لینک آن را آورده ام، آقای منصور به شیوه ی مازوخیستی، قسم ها می خورد که جمع آنان در جمع کثیری از مخالفان، شاهکار هایی کرده اند که اگر اجرا می شدند، امروزه حتماً گذشته ی جمعیت اسلامی را با پسوند «خر-آسانی» می بستند.

تزویر های سیاسی در خلای نبود مخالفان مسلح جمعیت و تنظیمیان موتلف آنان، خیانت ها را تا سرحد گسست افغانستان، محرز می کند.

استاد یون در کتاب «لویه جرگه ی اضطراری…»، آورده است که افغان ستیزان، بیشتر با تجمع جمعیت و شورای نظار، در شئون جرگه مداخله می کردند و هدف تمام این کوشش ها، استفاده از فرصت های غیابت طالبان و انجنیر حکمتیار بود. اتفاقاً پرستیژ تکنوکراتان و گذشته ی ننگین تنظیمیان، در نوبتی که دوستان خارجی از ارزش های غربی، مثال می آوردند، در بیداری نماینده گانی که برای ملت، کمر بسته بودند، محتوای جرگه ها را با تصویب قوانین افغان و افغانستان شمول، بیرون می دهد.

فکر می کنم طرح دروغ های سیاسی که با هنر سوفسطایی سفسطه می بافند، در واقعیت جمع کثری از اشتراک کننده گان و دست اندرکاران، خبط دیگری ست که شرپسندان سیاسی، مرتکب می شوند.

ارزشمندی توازن، اصل مهم در مفاهیم اجتماعی و سیاسی چند سال اخیر است. اگر با این فرصت (معرفی کتاب لویه جرگه ی اضطراری…)، سهم خویش برای رعایت توازن در طرح مسایل را ادا می کنیم، در 17 سال اخیر، کمتر ماجرا یا رویدادی بوده است که از دقت چشمان تیزبین،به دور مانده باشد.

بهتر است به جای ادعای مازوخیستی (خودآزاری)، واقعیت های جامعه را درک کنیم. دیری ست که تاریخ مصرف تنظیمی گری گذشته است. اگر اشتباهات و خالیگاه ها، فرصت و زمینه نمی ساختند و دوستان خارجی، مخالفان طالبان را فرشته گان نجات، قالب نمی بستند، حداقل رسانه هایشنیداری ما از برودکاست مطالبات بی جا، یک طرفه و تنظیمی، دچار آلوده گی صوتی نمی شدند.

با استفاده از فرصت، کتاب «لویه جرگه ی اضطراری…» را در اختیار هموطنان، قرار می دهم. خوب است تمام افغانان فعال در مسایل ملی، در فرصت هایی که بر اثر نبود تعقل سیاسی مخالفان، رونما می شوند، اجازه ندهند روایت یک طرفه ی تنظیمیان آلوده، تداوم گونه ای از فرهنگ ضیاع وقت شود.

یادآوری:

از طریق لینک زیر، کتاب «لویه جرگه ی اضطراری؛ مردمسالاری و زورسالاری» را رایگان دانلود کنید!

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=114fsumzy.pdf

نکته:

لینک ویدیوی ادعای عبدالحفیظ منصور:

https://www.facebook.com/100004071742030/videos/1394114937400884/

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *