جنگ روانی که ماهیت آن بر مبنای توطئه و شایعه پراگنی متمرکز میباشد؛ به عنوان پدیده ای مهلک و خطرساز، عنصر مهم و کلیدی جنگ های سرد پنداشته میشود ، جنگ های که از اثر درگیری مستقیم و عملکرد نظامی به وقوع نه پیوسته ولی از اثر تنش های ایدیولوژیک شکل میگیرد.
با آن که طی ادوار گذشته تأریخی استفاده ازپدیدۀ جنگ روانی جهت رویارویی و یا مقابله با دشمن محسوس بوده؛ ولی ازین که در جنگ همواره از تکتیک های مختلف استفاده صورت میگیرد، طرف های درگیرجنگ هم پیوسته در تلاش میباشند تا از تکتیکی استفاده نمایند که بیشترین مثمریت به نفع آنها تمام شود.
از سوی دیگر دامنۀ جنگ به صورت فزاینده در حال گسترش بوده و دشمن با تجدید روش های جنگی خویش در تلاش رسیدن به اهداف نامطلوب شان قرار دارند. یکی از روش های تجدیدی آنها روش مدرن به وقوع پیوستاندن جنگ های روانی میباشد، که این کار درین اواخر برای آنها نتایج عملی مثبتی را نیز به همراه داشته است، نتایجی که منجر به افزایش سطح میزان آسیب پذیری های روانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی جوامع گردیده است.
آسیب پذیری های یادشده در موضوع عقب گرد تأریخی جوامع نقش بسا اثرگزار را ایفا مینماید؛ که از میان آن ها آسیب پذیری روانی از اهمیت ویژه وبیشتری برخوردار بوده و مبنای آسیب پذیری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی شمرده می شود.
در صورت آسیب شناسی روانی جامعه میتوان به اهداف غایی یک جامعه که همانا داشتن یک جامعۀ به تمام معنا کامل و سالم میباشد دست یازید؛ اما در صورت دیگر بنابر عدم آسیب شناسی روانی یک جامعه، علاوه بر این که به اهداف کلی جامعه نمی رسیم؛ بل عدم آسیب شناسی روانی باعث میگردد تا جامعه ای ما بیشتر از هر از گاهی آسیب پذیر گردیده و سیرنزولی خویش را با سرعت بپیماید.
در جوامعی که این موضوع به موقع بررسی می گردد و از پیشرفت آن جلوگیری صورت میگیرد، بی گمان از عقب گرد تأریخی و سیر نزولی جامعه پیشگیری گردیده و جامعه به سوی پیشرفت و انکشاف همه جانبه سوق داده میشود.
برای آسیب شناسی روانی جامعه نیاز است تا رفتار شناسی همه جانبه جامعه صورت گیرد، رفتار های که مطلوب باشند (در مغایرت با اهداف و اصول جامعه قرار نداشته باشند) شناسایی و تقویت گردند و رفتار های که نامطلوب باشند (در مغایرت با اهداف و اصول جامعه قرار داشته باشند) شناسایی و از میان برداشته شوند.
در جوامع بشری همواره جنگ با انواع و حالات مختلف به وقوع پیوسته است؛ ولی جنگ های روانی بیشتر در کشور های جهان سوم (کشور های که عقبگرد تأریخی را تجربه کرده اند و سطح میزان آسیب پذیری روانی در آنها بیشتر میباشد) به وقوع پیوسته و نتایج عملی مثبتی را نیز دربر داشته است.
در نتیجه جنگ روانی با حفظ ماهیت پیچیده ی خویش به مثابۀ ابزار جنگ سرد نیز عمل کرده و به میزان پیروزی آن میافزاید.
بناً جهت پیشگیری و مبارزه با جنگ روانی نیاز است تا عملکرد افکار و اذهان عامه مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، همچنان افکار سالم و مدرن جاگزین افکار مصدوم و اندیشه های واپس گرایانه شوند.