شمس حقجو
اخیراً که گفتگوهای صلح ورد زبان تمام طرف ها گردیده و بیشتر رسانه ها سخن از صلح و آشتی بر زبان میرانند باید گفت که یکی از مهمترین اقشار جامعه که همانا جوانان اند از این گفتگوها به دور نگاه داشته شده اند طوری که حتا در لیست 200 نفری درز کرده به شبکه های اجتماعی که قرار است در گفتگوهای صلح در دوحه برگزار شود،نام جوانان به نظر نمی رسد.
نادیده گرفتن جوانان در واقع نادیده گرفتن اکثریت پر توان کشور است زیرا هرگاه واقع بینانه نظر اندازی شود این جوانان اند که در تمام جوانب قربانی اند و همه روزه به نام های این و آن قربانی می شوند.
امروزه اکثریت قاطع کسانی که قهرمانانه در مقابل مخالفان مسلح نظام سینه سپر می کنند و به قیمت سر خویش در راستای تأمین امنیت باشنده گان کشور تلاش میورزند همین جوانان اند طوری که؛ همه شاهد فداکاری ها و اسطوره آفرینی های شان از شمال تا جنوب و از شرق تا به غرب کشور می باشیم.
همچنین در سایر ادارات ملکی کشور نیز گرداننده اصلی چرخۀ کار جوانان اند زیرا با لباس دانش معاصر آراسته اند و از عهدۀ هر گونه نا هنجاری ها به وسیله تفکر و سلاح دانش خویش موفق برون می آیند.
از سوی دیگر هرگاه مخالفان مسلح نظام مانند طالبان و غیره را در نظر بگیریم نیروی جنگی آنان را که عامل انتحار ، انفجار ، جنگهای رو در رو و ده ها عمل تخریبی و هراس افگنانۀ دیگر اند همین جوانان اند زیرا از نیروی فزیکی زیاد بر خوردار اند و همین مسئله باعث شده است که توان مقابله با نا برابری های جَوّی را داشته و در هرگونه شرایط باعث ایجاد اغتشاش و نا امنی در نقاط مختلف کشور می گردند.
جان گپ این که؛ هرگاه سخن از راه اندازی پروژه ها ، عملیات، جنگ ، پیشرفت و … ب�� میان آید تمام جناح ها بیشترین توجه شان به قشر جوان معطوف می گردد و این نیرو را به عنوان حلال چالش ها در خط مقدم تفکر خویش جا می دهند اما بر عکس زمانی که سخن از منافع به میان می آید تما جناح ها روی قشر جوان خط کشیده انگار که نه انگار.
در حالی که شورای امنیت سازمان ملل در ۱ دسمبر ۲۰۱۵ قطعنامه ۲۲۵۰ را در ارتباط به جوانان، صلح وامنیت به تصویب رسانده و در آن نقش جوانان را در تأمین صلح و امنیت تصریح کرده است اما اکنون که بازار گفتگوهای صلح گرمتر شده است یکبار دیگر تیکه داران سالخورده و رهبران استهلاک شده که از سال های سال با سرنوشت کشور ما انواع بازی را تجربه کرده و عامل تمام بد بختی های کنونی کشور می باشند بدون کوچک ترین توجه به قطعنامه سازمان ملل و دادن نقش برای قشر کار آمد جامعه (جوانان) باز هم دست و آستین را برزده نمی خواهند تا بزرگترین و مژثرترین قشر جامعۀ ما در این گفتگوهای مهم و سرنوشت ساز ایفای نقش نمایند.
آنچه را در این نوشتار به صورت پراگنده یاد آور شدم بخشی از حقایق انکار ناپذیر و تلخی است که متأسفانه امروز با آن دست و گریبان می باشیم و سالخورده گانی که بیشتر شان گذشته سیاه و تاریکی را از خود به یادگار مانده اند می خواهند باز هم قشر تازه نفس ما را قربانی مفکوره های انقضأ شده شان نمایند.
ایجاب می کند تا حکومت وحدت ملی طوری که در بخش های گوناگون دولتی توجه ویژه به جوانان و زنان داشته و کرسی های مهمی را برای جوانان که حق مسلم شان می باشد تدارک دیده و در اختیار آنها قرار داده است در گفتگوهای صلح نیز نقش مؤثر آن ها را جداً در نظر داشته باشد.
همچنین جوانان ما نیز به خاطر دستیابی به این حق مسلم خویش از هر مجرای قانونی که احتمال دستیابی به حقوق حقۀ شان متصور است دست به دادخواهی زده و خواستار اعاده حق شان گردند تا باشد سرنوشت مان را به دست خود ما رقم بزنیم.