(معرفی کتاب شاهد بازی در ادبیات فارسی)
از زمینه ی سیاسی تا زمینه ی فرهنگی، تنازع برای دفاع، آماج و ابقا، حداقل در میان قشر باسواد، از مرحله ی عادی، عبور کرده است. متاسفانه نبود منطق کامل برای طرح های دیگرستیز، حجم تنقید و تقابل را به انبوه ادبیات و داده هایی می رساند که پس از حد مصرف، به ابزار و دست آویز های سخیف مبدل شده اند.
در سالیان اخیر که تنقید، به سطح بهتان، دروغ و تبلیغات رسید، جداسازی های عمدی، ناگزیری بازنگری به موضوعاتی را اهم ساخته است که بیشتر با شکل فرهنگی، از سوی گروه های ضد ملی، افغان ستیز و دشمنان این مرز و بوم مطرح می شوند. نسخه هایی که از جعلیات تاریخی تا توهم تاریخی ساخته و تحویل داده می شدند، در آخرین نمونه های حمایت کامل، باردیگر ارزش روشنگری هایی را مبرهن کردند که شماری از بزرگان، بر اثر مصلحت و ملاحظه، دوست نداشتند مفاخرات کذایی دشمنان، با نقد و روشنگری، اعتماد به نفس کاذب آنان را بشکنند. هرچند مفاد این شکستن، بسیار بود، اما باور به آن چه از سوی ستیزه گران در چهل سال اخیر، همواره شکسته بود، بالاخره به این نتیجه رسید که برای حفظ سلامت اجتماعی و جلوگیری از پخش بیشتر پرازیت های فرهنگی، بلندکردن سرپوش مفاخرات کذایی که پشتوانه ی مدعیات ستیزه گران خوانده می شود، به حد وجوب رسیده است.
طی روند روشنگری های فرهنگی، آگاهی هایی تعمیم یافتند که در هر نوبت، نه فقط مردم را غافلگیر می کردند، بل با مسرت از پخش معلومات نو، بار ها شاهد بودم که هموطنانی با ارسال پیام ها، لطف کرده اند که از خیر تنقید و سعی شما، دشمنان و باور های فرهنگی آنان، روز به روز خوارتر می شوند. مفاد این ضربه ها، از تجمع افغان ستیزانی کاسته است که در عقب جعلیات شرم آور آریایی، خراسانی و فارسی سنگر گرفته اند و مغرضانه می خواهند با تحریف تاریخ، بازخوانی های عمدی، سهم سیاسی، اجتماعی و مشارکتی اکثریت این مملکت را به حد کوچک تر ها، تضعیف کنند.
بر اثر باور ها و تلاش های مدام، انبوهی از یافته ها و پرداخته های نو، طرز دگم اندیشی های سابق بر تاریخ و فرهنگ را به گونه ای تعویض کرده اند که ضمن تحفظ بیشتر اصالت های افغانی، زبونیت فرهنگ های استهلاکی، مستعجل و محذوف، ساحه و حوزه ی کار فرهنگی را به تطهیر بیشتر بکشانند. از این رهگذر، آگاهی پیرامون نارسایی هایی که در گذشته های تاریخی، عتیقه شمرده می شوند، ثابت می کند که برای رفع مشکلات، نحوه ی کار و طرز فکر ما، باید روی بایسته هایی متکی باشد که از شرایط روز متاثر اند.
کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی»، کاری از میان استادان و نخبه گان مسلم حوزه ی زبان دری است. دکتور سیروس شمیسا با کتاب های سبک شناسی نثر، انواع ادبی، بیان و معانی و … جایگاه خاصی در میان آگاهان و علاقه مندان زبان دری، به ویژه ادبیات دارد.
کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی»، جرقه ای بود که از آتش آن، مدتی ست که خرمن جعلیات می سوزد. روشنگری های کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی»، خمار جاه طلبانی را شکست که با غوطه در ابحار ادبیات به اصطلاح فارسی، برای تسکین روان های پریشان، فکر می کردند سود معنوی این ابحار، فارغ از شکند هایی ست که اگر محیط بحر را با تمام موجودی آن بنگریم، به یقین که فعالیت ها و کارنامه هایی هشت پا ها و نهنگ ها، آرامش منظر جانوران بی آزار را برهم می زند.
تعشق، تا سرحد معرفی قالب غزل، میراث های کلاسیک زبان به اصطلاح فارسی را با انبوه سروده ها و سرایشگرانی معرفی می کند که برخلاف معمول، دکتور شمیسا در افشاگری های کتاب «شاهدبازی…»، ثابت می کند در نسخه هایی قدیمی طرز زنده گی مردم، به ویژه فرهنگیان، گرایش هایی که حکایت ها و روایت های متفاوت از بدبختی ها، محرومیت ها و فساد اند، در تمام انواع آثار مقدسه ی فارسی- خراسانی، وجود دارند. ثبوت این حقیقت که لعبتان متجلی در آثار کلاسیک فارسی، اکثراً نرینه هایی اند که به تصور زمان ما، مادینه شمرده می شوند، رد بچه بازان کنونی را در رسم و سنت های باقی مانده، به عمق هزار سال نثر و نظم فارسی نیز می رساند.
تکانه ی این حقیقت که گرایش های مذموم جنسی، از نوع همجنس که در شرع به نام لواط، بسیار زشت تعریف شده است، یک روی دیگر واقعیت از میان صندوق هایی تقدس و آن باور هایی ست که تنی چند از جاعلان، روی آن ها نشسته اند و در افغانستان ما، افغان ستیزی می کنند.
خوب است اهمیت کتاب «شاهدبازی…» را در سایت ایرانی «ممنوع» که عموماً کتب توقیف شده و ممنوع را معرفی و منتشر می کند، دریابیم:
«شاهدبازی در ادبیات فارسی، کتابی است که به موضوع همجنس گرایی مردانه در ادبیات فارسی، به ویژه شعر از دورهء غزنویان تا اوایل دورهء پهلوی میپردازد. این کتاب در سال 1381 در ایران منتشر شد، ولی همان گونه که نویسنده در مقدمهء کتاب حدس می زد، به مذاق عدهای خوش نیامد و بلافاصله چند روز پس از انتشار، ممنوع و از بازار و کتابفروشیها جمع آوری شد و اجازهء فروش و تجدید چاپ نیافت. این کتاب نخستین و تا به امروز تنها کتابی است که به چنین پژوهشی دست زده است. نویسنده بر اساس شواهد گوناگونی که بیشتر از نظم و کمتر از نثر برگزیده، نظریهء خود را به اثبات میرساند که معشوق شعر فارسی غالباً و عمدتاٌ مرد است؛ نه زن و فقط بخش کمی از اشعار قدماست که می توان در آن ها به ضرس قاطع، معشوق را مؤنث قلمداد کرد. دکتر شمیسا در این کتاب پژوهشی، تلاش دارد شاهدبازی و همجنس گرایی را مورد بررسی قرار داده و نشان دهد شاهدبازی دست کم هزار و اندی سال در ایران پیشینه دارد. كتاب در هشت فصل و بر حسب دورههای تاریخی تدوین شده است. در فصل نخست نامها و اصطلاحات شاهدبازی و انواع آن مرور میشود. در فصل چهارم گفت و گو در مورد صوفیان و شاهدبازی است و در فصلهای دیگر با شاعران، نمونهء شعر و نثر هر دورهء تاریخی آشنا میشویم. این دورهها عبارت اند از: غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، تیموریان، صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار و پهلوی.
یادآوری:
از این لینک، کتاب «شاهدبازی در ادبیات فارسی» را رایگان دانلود کنید!