سوال بعدی این است که حامدکرزی را چه گونه از قلعه ی قدرت خارج بسازند. این مسأله بسته گی به تصمیم امریکاییان دارد که برای وی چه آشی پخته اند!

اعلامیه ی رسمی و مشترک که به قلم دکترغنی و دکترعبدالله درمحضر وزیرخارجه امریکا امضاء شد، پیروزی راهبردی واشنگتن و برنده شدن قطعی دکترغنی را رقم زد. ازین پس، هرنوع سرپیچی گروه اصلاحات و یا خروج از پروسه ی مشارکت، نقض پیمان رسمی تلقی شده وبا واکنش سراسری پاسخ داده خواهد شد. جان کری با مهارت موفق شد که تنش ها و درآویختگی های لاینحل جنگ قدرت را به جای آن که به طور دایم حل وفصل کند، دست کم به چند ماه بعد به تعویق بیاندازد.

از دیدگاه بین المللی، فراز آیی دکتراشرف غنی به حیث رئیس جمهور انتخابی، بخش اعظم اهداف و نگرانی های آنان را درحوزه ی افغانستان دست کم تا پنج سال پیش رو، برطرف خواهد کرد. سوال بعدی این است که حامدکرزی را چه گونه از قلعه ی قدرت خارج بسازند. این مسأله بسته گی به تصمیم امریکاییان داردکه برای وی چه آشی پخته اند!

خطوط اساسی پروگرام دکترغنی درعرصه داخلی، سوار کردن تمامی امور روی خط «قانون اساسی» است تا نظمی که همیشه مفقود بوده، به وجود آید. بخش های محوری تیم اصلاحات به قبول قانون مداری «عادت» ندارند و دکتر عبدالله درماه های آینده با مشکلات سختی از سوی حکومت جدید وموج هواداران مواجه خواهد بود.

موقف حکومت دکترغنی درزمینه ی سیاست خارجی، برخلاف روش های غیرسیاسی وشخصی حامدکرزی، همسویی کامل و وفاداری اصول به مدیریت بین المللی با درنظرداشت منافع درازمدت افغانستان متمرکز خواهد بود.

 طرح دکترخلیلزاد که ششماه قبل از شروع کارزار انتخاباتی به اردوگاه مجاهدین به محوریت «جمیعت اسلامی» پیشنهاد شده بود، اکنون به گونه ای کج ومعوج، ضعیف و وارونه مورد موافقت رسمی قرار گرفته است. اما طرح فرضیه مانند « ریاست شورای اجرائیه» در تعاملات پسا انتخاباتی که ظاهرن اردوگاه شاخه ی نظامی جمیعت اسلامی که فعلن ( به طورانتظار مشروط و ترصد آمیز) به آن قناعت کرده، درتناسب با نقشه ی خلیلزاد، نه تنها چیزهای زیادی کم دارد؛ بل، از نظر سازوکارهای عملی، با خون جگری های سخت و دردناکی درآینده همراه خواهد بود.

یک دلیل ساده اش این است که دکترغنی آدمی نیست که «مصلحت» را برشانه ی قانون اساسی سوار کند. اودر اوج قدرت مارشال فهیم ( درزمان تصدی وزارت مالیه) در سال های 2003- 2003 با تمام قوت ایستاد و از دادن بوجی های پول به نفرات فهیم خان که هرماه به بهانه ی موجودیت هفت صدهزار نفر «مجاهدین معاش خور» در وزارت دفاع میگرفتند؛ جلوگیری کرد.

دکترعبدالله دقیق می داند که درجایگاه فرد اول رهبری نظام سیاسی، از سوی محافل ناتو وامریکا به حیث گزینه مطرح نبوده و درآینده هم چنین نخواهد بود. اگر غرب ومدیریت جهانی به هژمونی سیاسی گروه های مجاهدین به محوریت «جمیعت» یا غیرپشتون ها نظرمساعدی می داشتند؛ حزب اسلامی، جنبش ملی و طالبان را به جانش نمی انداختند. اگر نظری نسبت به طیف شمال به حیث متحد راهبردی مطرح می بود، احمدشاه مسعود، استاد ربانی و مارشال فهیم و حدود ده فرمانده رده اول آن ها تقریباً به یک شیوه و اجندا از صحنه حذف نمی شدند.

این درحالی است که به غیراز استاد عبدالعلی مزاری، هیچ رهبر جهادی و فرمانده عمومی مخالف «ائتلاف شمال» از هیچ جریان دیگری حذف نشده است.

انتظار می رفت این وقایع برای بازمانده های مجاهدین دولتی، درس بزرگی داده وآنان را به اصلاح رفتارسیاسی شان تشویق کند؛ مگر حالا فرصت تجدید نظر درموضع شان را ندارند و فشار امواج هواداران سنتی برای باقی ماندن درمسیرمحافظه کاری برآنان غلبه می کند. اگر چه برای این دسته شعار «حق گرفته می شود.» بسیار کلیدی است؛ از عواقب  دفاع از حامد کرزی در برابر امریکا، ونشان دادن تغییر مثبت نسبت به سیاست بین المللی چیز زیادی بروز نمی دهند. آن چه درنتیجه ی دو دور سفر جان کِری حاصل آمده، چیزی کم تر، مبهم تر و پر ریسک تر از جایگاهی است که دکترخلیلزاد قبل از شروع پروگرام انتخابات با رهبران جمیعت درمیان گذاشته بود. درآن طرح، جناح دکتر عبدالله رسماً درمقام معاونت اول تیم مورد حمایت واشنگتن درنظرگرفته شده بود؛ اما حالا چنین نیست وافزون برآن، «ایست بارزسی» کلانی درسطح دولت به نام گروه احمد ضیأ مسعود نیز درهرگام درمقابل شان افراز خواهد بود.

جایگاه شورای اجرائیه که ظاهرن مجمع وزیران را سرپرستی خواهد کرد، چیزی است معادل وظیفه ی منظور شده از سوی صلاحیت دار اصلی یعنی رئیس جمهور انتخابی به یکمنشی شورای وزیران. منشی و رئیس شورای اجرائیه، لابد همه روزه پیشانی رئیس جمهور را می نگرند که چند چین درآن افتاده یا نیفتاده است!

جنجال های آتی بدون شک برسرحدود صلاحیت های رئیس شورای اجرائیه بر سرجایش باقیست؛ مقامی که به هیچ وجه تعریفی همه پذیر از آن روی کاغذ نخواهد آمد و هیچ گاه موجب قناعت جریانی که درعقب «رئیس شورای اجرائیه» صف کشیده اند؛ نیز نخواهد بود.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *