در بیشتر اجتماعات سنتی مثل افغانستان،اکثرجوانان با فقر جنسی روبروهستند.اگر از نگاه اسلام به موضوع ازدواج بپردازیم به صراحت ذکر شده است که پسر و دختر وقتی به بلوغ میرسند باید ازدواج کنند و شرایط ازوداج را هم بسیار ساده و آسان ذکر کرده، اما در جوامع سنتی فرهنگ های شکننده و نامناسب وجود دارد که مراسم ازدواج را با مصارف گزاف تر برگزار می نمایند.با این همه جوانان مجور میشوند در وقت معین ازدواج نکنند و در تلاش اند تا ارتباطاتی با جنس مخالف داشته باشند،اما این ارتباط ها با مشکلات و آسیب های هم روبرو هستند،دخترها تصور میکنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همینطور برعکس.میخواهند از طریق ارتباط دوستی همسفر آینده زنده گی خود را انتخاب کند. اساس روابط دوستی، شناختن دیدگاهها و طرز فکر جنس مخالف در روبرو شدن با وقایع و اتفاقات است، تا بتوان از این تجربه در زندگی مشترک استفاده کرد. اما این یک اصل گمشده در روابط دوستی دختران و پسران است. دختران تصور میکنند پسران تشنه احساسات هستند و پسران نیز تصور میکنند دختران نیاز جنسی بیشتر دارند.
پسران در روابط دوستی به هوس و غریزه جنسی خود بیشتر بها میدهند و پس از اولین ارتباط جنسی دچار وابستگی جنسی میشوند یعنی رابطه جنسی آنها گسترده تر میشود. آنها در تمامی ملاقاتهای بعدی دنبال فرصتی برای تأمین این نیاز هستند و تا زمانی که طرفشان پاسخگوی این نیاز باشد این رابطه ادامه دارد. اما هر زمان که طرفشان از رابطه جنسی خودداری کند یا اخلاق و رفتار پسر تغییر میکند یا مدام بهانه گیری میکند یا آن رابطه را برهم میزند.
دختر میگوید: دوستم گفته، که فقط مرا بهخاطر خودم میخواهد نه برای سوءاستفاده جنسی.در مقابل پسر هم میگوید: بیچاره دختر، نمیداند هدف واقعی من ازدواج و خوشبخت کردن او نیست. حالا که پسر اعتماد دختر را جلب کرده است و با زرنگی هم به دختر قبولانده که او را زن آیندهاش میداند و بهعنوان شریک زندگی دوستش دارد، زمینه را برای منظورش مهیا میبیند و به او میگوید که ما اکنون از طریق قلبهایمان باهم زن و شوهر هستیم، چرا تا فراهم شدن زمینه ازدواج، خودمان را از لذت جنسی محروم کنیم. بیا از همین حالا رابطه ای جنسی برقرار کنیم.اینجاست که اعتماد ها در بین پسر و دختر برهم میریزند دیگر اعتمادی وجود ندارد.اگر پسری بخواهد به واقعیت شریک زنده گی خود را انتخاب کند نمیتواند چون اینگونه رابطه ها از قبل آسیب دیده است همان اعتمادی را که باید داشته باشد ندارد.پس یگانه راه درست به خاطر ازبین بردن این بی اعتمادی ها ازدواج های به وقت است،زمانی سنت های ناپسند و رسم رواجهای های ناسپند را که اکثر وقت باعث این همه مشکلات میگردد ازبین برد مردم آگاهی کامل از اصل موضوع ازدواج در اسلام ذکر شده پیداکنند.علمای دین دراین خصوص تآثیر فوق العاده دارند،اگر یک ملا بخاطر همین مصارف گزاف شکننده بودن این همه بخاطر به عقد درآوردن زوجین در مراسم شرکت میکند،به فکر چپن و پلوخوری نبوده چندین محفل را ترک کند میتواند تآثیر مستقیم داشته باشد ویا مبلغین که در نماز جمعه ها درهمین موضوع که ضرورت جامعه است بپردازد میتواند مردم را از اصل موضوع آگاه سازند.