طی شش_هشت ماه گذشته سترجنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری آرگاه و بارگاه خود در کابل را ترک نموده و به اصطلاح نطاقان خود به خط اول جبهه رفته تا با (کلاخود) و (جلیقه امنیتی) از بین (تانک هاموی) ضد گلوله و حدود صد دوصد محافظ و حاضرباش و بادیگارد تا دندان مسلح با مخالفین مسلح دولت دست و پنجه نرم نموده و از سقوط احتمالی ولایات جوزجان، سرپل و فاریاب جلوگیری نماید.
دراین مدت چند بار عده ای از محاسن سپیدان، بزرگان قومی، علما و نمایندگان جوانان ولایات متذکره در بلخ و کابل، دهان به شکایت گشوده و ادعا نموده اند که، افراد جنرال دوستم مانند سالهای قبل که به (گلم جم) مشهور بودند، به آزار و اذیت مردم و غارت دارایی های شخصی و عامه پرداخته و میگویند که بعضی از ملیشه های جنرال از طریق اختطاف و اخاذی و با استفاده از امکانات دولت بنام مبارزه با طالبان سوء استفاده مینمایند.
چیزیکه در این میان کاملاً مشهود به نظر میرسد این است که، جنرال دوستم ظرف شش الی هشت ماه گذشته کدام دست آورد ملموس و بزرگ نداشته، ساحاتی را به دست می آورد و ساحاتی را از دست میدهد ! طی سه ماه گذشته ما چندین بار شنیدیم که، طالبان ساحاتی را دوباره به تصرف خود آوردند که سه روز یا یک هفته قبل به جنرال دوستم واگذار کرده بودند. این جنگ و گریز از سطح یک قریه شروع و تا سرنوشت ولسوالی ها ادامه دارد. ادارات دولتی تحت کنترول دولت ومابقی ساحات تحت اداره طالبان قرار دارد. جنرال متاسفانه طی ماه های گذشته در این محاسبات کدام تغییر ملموس بعمل نیاورده و احتمالاً که احساس موفقیت نمیکند.
جنگهای افغانستان حال به جنگهای تجارتی مبدل شده اند. بسیاری ها در هر دو طرف خط جبهه به درستی نمی فهمند که برای کی و برای چه می جنگند؟ جنرال دوستم سالها قبل پغمان و للندر و بعضی مناطق دگر کشور را بگونه تجارتی فتح میکرد و از دست میداد ! وی آدم جوانمردی است واز بیان واقعیت های تلخ ابایی ندارد.
بهر صورت سخن بر سر این بود که، مردم باز بخاطر شکایت از ملیشه ها به کابل آمده و دهان به شکایت گشوده اند. منتهی این مردم بیچاره شکایت خود را بکسی بـرده اند که از منتهای خوبی و شرافت هیچ صلاحیتی ندارند! معاون اول اجرائیه !!
من در اول قصه ای را از وقت اعلحضرت پادشاه گذشته حکایت میکنم که، از نظر ساخت با شکایت مردم سرپل و فاریاب نزدیکی دارد.
میگویند که در آن وقت افغانستان وزیر تجارتی داشت بنام … که بذله گو و شوخ طبع ودر بعضی مواقع(دو زبان ) بود. دو زبان در کابل قدیم به کسی گفته میشد که، زبان باز داشت و وقت و ناوقت فحش میداد.
میگویند که این وزیر تجارت حتی با بعضی مراجعین وزارت نیز چنین برخورد میکرد و کار های کسانی را به صورت استثنایی اجرا مینمود که در مقابل دو و فحش وی ساکت نه نشسته و جواب متقابل میدادند!
میگویند که، یک وقتی این وزیر تجارت در وقت باده نوشی به آدرس اعلحضرت، ولی نعمت و خویشاوند خود نیز تاخته و چند فحش آبدار نثار کرده بود!
راوی میگوید که، قضا را ؛ کسی از آن مجلس خودمانی بحضور اعلحضرت شرفیاب شده و سخنان وزیرتجارت را هوبه هو به سمع حضور رسانده بود.
از قول راوی که سخن چین تمام گپ های وزیر تجارت را با اضافاتی از خود به اعلحضرت رسانیده و حتی چیز های گفته بود که اگر اعلحضرت آدم احساساتی و خون گرم میبود ، شاید وزیر تجارت را عزل میکرد.
بهر صورت اعلحضرت که آدم خونسرد، شکیبا و خود دار بوده، موضوع را جدی نگرفته و حتی آن را تقریباً فراموش کرده بود که تصادفاً در یک ضیافت با وزیر تجارت روبرو میشود.
راوی میگوید که، اعلحضرت ضمن قصه گویی با وزیر تجارت به وی گفته بود که خبر شده که چندی قبل به او تاخته و چند فحش نثار کرده !
میگویند که، وزیر تجارت که دو و دشنام را یک چیز عادی و پیش پا افتاده تلقی میکرد ، با خونسردی از اعلحضرت پرسیده بود که مثلاً او چه گفته !؟
اعلحضرت که نمیتوانست تمام فحش های شنیده گی را بار دیگر تکرار کند، به وی گفته بود که حتی زن و خواهر و مادر وی یاد شده !!!
میگویند که، وزیر تجارت به اعلحضرت گفته بود که من یادم نمی آید که چنین چیزهای را گفته باشم اما این گپ ها به گپ های من می ماند !
حالا که جنرال دوستم به شمال رفته و فقط ولایات سرپل و جوزجان را امن میسازد، باید بداند که وی در پهلوی اردوی ملی و پولیس ملی، اربکی یا ملیشه های نیز دارد که مردم قبلاً آنها را بنام گلیم جم یاد میکردند و این کار های که حالا باعث شکایات مردم محل شده ، کاملاً به کارهای قبلی ملیشه های کلم جم شباهت دارد و دور از واقعیت نمی باشد.
جنرال دوستم به یاد دارد که وی بخاطر مظالم ملیشه های اسبق خود یکبار از مردم افغانستان عذرخواهی نموده است ! اگر او در راس یک قطعه منظم و قانونی و تعلیم یافته و بادسپلین و حرف شنو اردو قرار میداشت و جنگهای قبلی وی نیز مشروعیت کامل میداشت، هرگز از مردم افغانستان معذرت نمی خواست؛ زیرا گناهی نکرده بود که از بابت آن عذرخواهی و طلب آمرزش میکرد !
من آن اقدام بیسابقه جنرال را کاملاً ستایش میکنم و توقع داشتم تا سایر رهبران حزب دموکراتیک خلق و مجاهدین و طالبان و تمام کسانی که متاسفانه در کشور خود، مرتکب مظالم و حق تلفی های بیشماری شده بودند، نیز از مردم بزرګ افغانستان عفو خواسته و تعهد مینمودند که منبعد فقط در سایر قانون و عدالت زندگی و کار نموده و دګر به دوران وحشت و دهشت قبلی بر نخواهند ګشت.
اگر چه جنرال دوستم و نطاقان موصوف میگویند که، وی با چند کبوتر سپید و موسیچه بیگناه در سرپل و جوزجان و فاریاب حضور دارند و بصورت قطع به مردم محل آسیب نمی رسانند، اما وی یقین داشته باشد که جنگ آدمیان و بخصوص نظامیان را قسی القلب بار می آورد، تلاش برای کسب پول و امکانات، گسترده گی فرهنگ خجالت آور چور و گپ های از این قبیل بصورت قطع جنرال دوستم را در موقعیتی قرار میدهد که در برابر اعمال خشونت آمیز و عقده ای تمام سزبازان، اربکیان و ملیشه های خود، به هیچ صورت جوابگو بوده نمی تواند.
به نطر این قلم برای ستر جنرال عبدالرشید دوستم خیلی بهتر و مناسبتر است تا خود را از قید فکر کوچک و نجات ولایات سرپل و جوزجان و فاریاب رهانیده و بحیث معاون اول ریاست جمهوری در کابل نشسته و به هلمند و ننگرهار و بدخشان و خلاصه کل افغانستان بیاندیشد ! در غیر آن مسوولیت تخطی ها و اعمال ناشایست بعضی از افراد ذیر دست وی متوجه او بوده و این چیزی نیست که در خور شان جنرال ما باشد.
سخن عجیب تر اینکه یک نطاق جنرال به رادیو آزادی گفت که، اگر شکایت کننده ها سندی در زمینه داشته باشد، به محاکم و مراجع قانونی مراجعه نمایند !!!
این نطاق مگر نمی فهمد که در افغانستان بر ضد کرزی و احمدزی و عبدالله و امیر اسمعیل و محقق و دوستم و بسم الله وعطا و قانونی و چند تای دګرعریضه شده نمیتواند! قانون در این کشور چنان زیر پا است که شاید در تاریخ بشریت سابقه نداشته باشد و در این واقعیت اظهر من الشمس هیچ جای شکی وجود ندارد. نطاق محترم باید بداند که میداند؛ ولی انکار میکند که پول و تفنگ و ملیشه در افغانستان هم ادمی صارا حب دعواست میسازد و هم قاضی و هم مالک زندان.