استاد عارف نظری   

هر صلح باید به مالکیت و رهبری افغان‌ها صورت گیرد و خارجیان و نهاد‌های مرتبط خارجی می‌ توانند تنها ممد واقع شوند زیرا صلح نیاز به یک تقسیم کار واضح میان نهاد‌های حکومتی، سازمان ملل متحد و سازمان‌های غیر‌حکومتی دارد. اما مالکیت اصلی هر گونه ابتکار و پروسه‌ی صلح در افغانستان باید با حکومت و مردم افغانستان باقی بماند اما صلح افغانستان نباید یک معامله میان دو گروه متخاصم باشد بلکه یک پروسه‌ی ملی شامل تمامی اقشار افغانستان باشد. عدم شفافیت و همه ‌شمول نبودن هر موافقت ‌نامه‌ی صلح متاسفانه سرآغاز یک جنگ خونین دیگر خواهد بود.

صلح افغانستان همانند یک معادله ‌ی چند مجهوله ریاضی بوده که دارایی چند مجهول و چند ثابت است. غیر‌متغیر‌ها و ثابت‌های این معادله عبارت از حکومت افغانستان، گروه طالبان و همکاران خارجی‌شان، بازیگران منطقه ‌یی (ایران، پاکستان، چین، روسیه و هند) و بازیگران فرا منطقه ‌یی (عربستان سعودی، ترکیه، امریکا و هم پیمانان او)، است اما متغیر‌ها و مجهول‌ها‌ی این معادله، اراده برای صلح، استقلالیت طالبان برای صلح‌ خواهی، تعریف صلح و میکانیزم رسیدن به این صلح پایدار است. جنگ‌ها همیشه به ذات خود هم وسیله و هم هدف نیستند، بلکه جنگ‌ها و مناقشات ابزاری برای رسیدن به پیروزی و صلح‌اند. متاسفانه جنگ جاری افغانستان تبدیل شده است به همزمان ‌وسیله و هدف. پس نیاز است تا ما بتوانیم از طریق حل و روشن‌سازی مجهولات این معادله به صلح برسیم و صلح با عزت برای مردم افغانستان  توقف جنگ، آشتی ملی و یک پروسه‌ی شفاف و روشن مذاکرات است که در آن تمامی اقوام و نژاد‌های افغانستان حقوق و وجایب و منافع خویش را مصوون دیده و نتیجه ‌ی آن یک نظام مقتدر ملی که آینه‌ی تمام‌ نمای تمامی اقوام و اقشار افغانستان باشد، است.

مقوله‌ ی مشهوری است که هر صلحی با اعتراف به ناتوانی‌های نظامی و سیاسی به ‌وجود می‌آید. طالبان و حکومت افغانستان باید بپذیرند که جنگ راه حل نیست و تنها راه حل، راه حل سیاسی است. این اولین قدم برای برداشتن صلح است ، اعتراف به ضعف راه حل نظامی و ارجحیت دادن به راه حل سیاسی و از راه مذاکرات و اراده‌ی واقعی برای صلح، قدم نخست برای آوردن صلح در افغانستان است همچنان آوردن صلح به یک حکومت قوی و مقتدر با قاعده‌ی وسیع ملی امکان‌پذیر است، تاریخ جهان نشانگر این است که حکومت‌های ضعیف با قاعده‌ی ضعیف در آوردن صلح ناکامند بنا دومین قدم بعد از نیت و اراده‌ی صلح همانا ایجاد یک اجماع ملی در سطح تمام اقشار و مردم است. ثالثا ایجاد یک اجماع منطقه ‌یی از طریق یک دیپلوماسی فعال منطقه‌ یی و فرا منطقه ‌یی بوده که بعد از ایجاد این اجماع می‌توان اقدام به اعلان آتش‌بس و آغاز مذاکرات و بالآخره رسیدن به توافقات توقف دایمی جنگ کرد، هر یک قدم این پروسه درد ‌آور، سخت و رنج‌ دهنده است اما نتیجه ‌ی آن در صورت کامیابی ارزش تمامی این مشقت‌ها را دارد، کشور‌های چون افریقای جنوبی، روندا، گانا، سیره لیون و امثالهم مثال‌های عمده‌ی این مدل صلح و صلح‌خواهی است.

صلح افغانستان را حل جادویی ندارد و نخواهد داشت، صلح  و صلح‌خواهی کار دشوار، دلسرد‌کننده و نهایت پیچیده است. صلح در افغانستان ابعاد پیچیده‌ی داخلی و خارجی دارد و اما چراغ‌های سبز و سیگنال‌های وجود دارد که می‌تواند معیار قضاوت و هدایت ‌کننده‌ی ما در این داعیه‌ ی ملی باشد و این چراغ‌ها و سیگنال‌ها را می‌توان در پنج گروه دسته‌بندی کرد: الف. کاهش خشونت‌ها در میدان‌های جنگ. ب. افزایش نشست‌های صلح در داخل و خارج از افغانستان. ج. تدوین و تطبیق یک نقشه‌ی راه واحد صلح و صلح‌خواهی در افغانستان. د. از بین بردن تعدد نهاد‌های صلح و تجارت صلح در کشور. د. افزایش اجماع روی سرمایه ‌گذاری بالای صلح افغانستان در منطقه و جهان و بالآخره ذ. آغاز مذاکرات مستقیم میان حکومت افغانستان و گروه طالبان و حامیان شان.

اما صلح افغانستان در مسکو، ریاض، پیکینگ و دوحه به‌ دست نخواهد آمد، همچنان که تاریخ گواه است این صلح در ژنیو، دوشنبه و ریاض و راولپندی در دهه‌ی نود به‌ دست نیامد، صلح افغانستان در میدان جنگ و دهات افغانستان به‌ دست خواهد آمد و صلح را می‌توان در دامان محاسن‌سفیدان، بزرگان قومی، علما و روحانیون افغانستان یافت.

پس بر تمامی اقشار اجتماع افغانستان است تا همه دست به دست همه داده و روحیه صلح و صلح خواهی و اهمیت دینی، انسانی و اجتماعی آن را از طریق منابر مساجد، نشست های قومی، مشوره های متنفذین، تجمعات جوانان و مناسبت های دینی و مذهبی و سمینارهای مختلف به بررسی گرفته و آنعده از آشنایان ، اولاد، برادر ، پدر و… شان را که بنا بر دلایل گوناگون در مخالفت و مواجهه با مردم و حکومت جمهوری اسلامی افغانستان قرار گرفته اند تشویق به صلح و ترک مخاصمت و جنگ و ویرانی وطن و کشور داغدیده مان نمایند تا باشد که طبق ارشادات الهی همه بصورت برادروار در یک فضای باهمی و برادری زندگی اجتماعی و مدنی مان را به پیش برده و فضای سالم زندگی را برای اولاده و کودکان بی گناه این سرزمین منحیث آینده سازان مملکت ایجاد و از عملی نمودن خواسته های منفور و اهداف شیطانی بیگانگان و استخبارات متخاصم منطقه و دامن زدن به جنگ های تحمیلی و نیابتی خودداری نموده باشیم.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *