اگر زبان بُریده دولت را سوا کنیم، نقش رسانه های غیر دولتی با مجموعه ی افراد دست اندرکار که همواره از کیفیت و کمیت فرهنگیان، کارشناسان و صاحب نظران، سود می جویند، در دو سوی طرف و بی طرف، بیشترین ایجادکننده گان سوژه های خبری می باشند.

دولت با ساختار و ماهیت ائتلافی، استفاده از شیوه های کهنه و ظرفیت های پایین، شبیه مکانی ست که چند دسته مردم برای ضیاع وقت، معاش می گیرند. این خصوصیت در چند سال اخیر بر اثر تقسیمات قومی، توزیع سهمیه بندی های حزبی و جناحی و از همه بدتر تداخل افراد مفسد که دچار آلوده گی فکری اند، دولت را قادر نمی سازد در ذهنیت سازی هایی موثر باشد که وقتی موج اخبار و افکار ضد ملی، رسانه یی می شود، بتواند با پوشش رسانه یی گسترده، توجه مردم را به مسایلی جلب کند که بر اثر آن، کوچک نمایی اغراض رسانه یی در حد افراد و نشانی هایی شود که متاسفانه بر اثر نبود ظرفیت های ذهنیت ساز دولتی و حتی جناح های ملی گرا، نمونه های ناچیز و دون افغان ستیز، آن قدر بزرگ می شوند که در روز های اخیر، فکر می شد، این، لطیف پدرام است که        درباره ی سرنوشت افغانستان، تصمیم می گیرد.

می دانیم که ساختار ائتلافی حکومت، به خصوص با افراد و اشخاصی انباشته است که اگر وزیر خارجه، افغان ستیزی می کند، توقعی بسیاری از موضع گیری های به جای رسانه ها و نهاد های دولتی، نمی رود.

در وزارت اطلاعات و فرهنگ، سیاه سری که از تیم عبدالله، تحمیل شده است (سیده مژگان مصطفوی)، در حد خودمختاری های بی شرمانه، بر خلاف لایحه و طرزالعمل، در پُستی که کار می کند (معینیت امور مالی، اداری و گرحندوی)، به تغییراتی روآورده است که حالا لطیف پدرام می خواهد. در عقب درب دفتر او که اصولاً باید «معینیت امور مالی، اداری و گرحندوی» می نوشتند، بر اثر هدایت و تاکید معینه، «معینیت امور مالی، اداری و گردشگری» نوشته اند.

دوستانی که در وزارت اطلاعات و فرهنگ کار می کنند، می گویند سیاه سری که سفارش محقق است و از تیم عبدالله آمده، همچنان دستور داده است مکتوب هایی او را با عنوانی تایپ کنند که قبلاً نام دفتر او را تغییر داده بود. این سیاه سر به ادامه ی فسادی که شباهت آن را به جنس مخالف نشان می دهد، باری در قضیه ی «کود های اخلاقی»، به دوستی که این رهنمود را تهیه کرده بود (سید داوود یعقوبی)، سفارش می کند بگذار چند لک دالری را بیرون کنیم که خارجیان به این نام می دهند، اما آقای یعقوبی با چاپ شخصی جزوه اش، جلو این فساد را می گیرد.

دولت با ساختاری که از یک نمونه مثال آوردم، یقیناً که در ذهنیت سازی های موثر دفاع از ارزش های ملی، قاصر است، اما نمونه های رسانه های ملی یا رسانه هایی که بر اثر وجود افغانان ملیگرا و آگاه، کیفیت نشراتی دارند، در نشر و پخش اخبار مخالفان، آن قدر بی دقت عمل می کنند که دست کم از رسانه های موافق آن ها ندارند.

در چند موردی که شاید اکثر هموطنان ما شاهد اند، اقدام ملی و کار ستوده ی رییس جمهور غنی مبنی بر توزیع تذکره های الکترونیک را به گونه ای پوشش دادند که بسیار خام بود.

خبر هایی زیادی را شنیدم که در کنار رسانه های مخالفان، از جانب موافقان، اما با این قید به همراه می شدند که «باوجود مخالفت های گسترده و شدید مخالفان درج کلمه ی افغان»، رییس جمهور، امر به توزیع می دهد.

ما در مواقع حساس و آن چه نیاز باشد، روی اغلاط مخالفان، اغراض و وزنه ی آنان، روشنگری می کنیم، اما در تمام این روشنگری ها، وزن کسانی که یک کیلو باشد، هرگز ده کیلو نمی شود. چنان چه جمله ای را مثال آوردم، بعضی از رسانه های موافق ما، آن قدر بی دقت عمل کردند که بر اثر آن ها، چند صد نفر مخالف بی آبرو، سیاه لشکر هایی به شمار آمدند که گویی حالاست که افغانستان را فتح می کنند.

داخل و خارج رسانه ها، از شبکه های اجتماعی تا مطبوعات، تلویزیون ها و رادیو ها، با محیطی که در آن زنده گی می کنیم، کاملاً فرق می کنند. در طول تمام کوشش هایی که سعی به بزرگ نمایی می شدند و متاسفانه موافقان ارزش های ملی نیز ناآگاهانه در این بزرگ نمایی ها سهم گرفته بودند، هیچ حرکت مردمی بزرگ یا علنی که معرف مخالفت های علنی بر ضد نام مقدس افغان باشد، دیده نشد. به جز چند گوسفند شورای نظاری در پنجشیر و برنامه های پدرام که یافت آدرس آنان، معادل شیر مرغ بود، گسترده گی و سیاهی ای به چشم نیامد که در رسانه ها، خبری می  ساختند.

خواهش ما از رسانه های ملیگرا و دست اندرکاران محترم آن ها این است که رعایت اصول خبرنگاری، فقط معیار توازن نیست. ارزشمندی نیز می تواند در تعیین هدف، مهم باشد.

من در شمار خبرنگارانی که هم در محضر تدریس ( تا درجه ی دیپلوم) و هم بیش از یک دهه در تمام زمینه های رسانه یی تجربه دارم، می دانم که شیوه ی نشر اخبار، در دو جانب مخالف و موافق، نباید از قید چه تعداد و چه مقدار بیافتد. پاسخ گویی به عناصر خبر (شش که و شش چه)، در اکثر اخباری که از مخالفان نشر می کنند، کمتر به چشم می خورد.

در نشر خبری که گویا رییس جمهور باوجود مخالفت های گسترده، اما امر به توزیع تذکره ی الکترونیک داد، آوردن طرف مخالف، اصل توازن را رعایت می کند، اما به این عنصر خبر (چه کسی) به درستی وضاحت نمی دهند که مقدار یا وزن طرف، چه قدر است؟

در موارد مختلفی شاهد استیم که رسانه های ملیگرا و دست اندرکاران محترم آن ها، در بزرگ نمایی مخالفان، کمتر از رسانه های وابسته، عمل نکرده اند. مخالفان را با وزن، جایگاه و توانی که دارند، خبری بسازید! نه غول هایی بی شاخ و دمی که اگر رسانه ها و خارجیان نباشند، از سایه ی خودشان نیز می ترسند.

«وب کم» مزرورانه ی لطیف پدرام را همه دیده اند که در صحن جایی که معلوم نیست کجاست، التماس می کند؛ طرح فدرال یا تغییر نام ها و ساختار هایی را که به تعبیر آنان پشتونی اند، حالا تطبیق کنند. هرچند مستقیم نمی گوید، اما از تقیه ی سخنانش آشکار می شود که قید زمانی، به حضور نظامی و ملکی جامعه ی جهانی در افغانستان، نظر دارد. این حیوانک، اما اعتراف می کند که اگر در زمان فشار جهانی، به مطلوب نرسند، پس از آن، حتی از ارایه ی طرح خویش نیز عاجز اند. این اعتراف به عجز، وزن حقیقی افراد فاسدی ست که هرچند خوب می دانند چه وزنه ای دارند، اما با استفاده از فرصت و جوسازی های کاذب و اشتباهات ما، در یک بزرگ نمایی دروغین، دنبال برنامه ها و اهدافی می گردند که نه با عقل جور استند و نه منطق طرح دارند. آنان خودشان را می شناسند، اما تا زمانی که بزرگ نمایی شوند، بدتر از آنی شمرده می شوند که حتی رسانه های ما نیز آنان را بزرگ می کنند.

به حکم عقل، منطق و اصول، به یک کیلو، یک کیلو بگویید!

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *