۱. طرفداران داکتر عبدالله عبدالله

به نظر من طرفداران محترم داکتر عبدالله را میتوان به سه کتگوری عمده تقسیم کرد:

اول، اعضای جمعیت اسلامی افغانستان و شورای نظار: قسمت زیادی از اعضای این تنظیم و شاخه تنظیم بنا بر علایق تنظیمی شان از عبدالله حمایت میکنند. چون گرایش تنظیمی برای این افراد بالا تر از هر چیز است، نمی توانیم دیدگاه شان را تغییر دهیم، بناً این این اشخاص مخاطب این نوشته نیستند.

دوم، کسانی که فکر میکنند عبدالله نمایندهء مجاهدین و پاسدار منافع آنهاست: برای این دسته از مردم کشور خود حرف های دارم. شورای نظار و در مجموع جمیعت اسلامی افغانستان از نخستین روز های سقوط حکومت داکتر نجیب الله و حتی قبل از آن، خود را به عنوان وارثین اصلی جهاد افغانستان مطرح کرده، کوشش کرده اند با استفاده از نام جهاد قدرت را به شکل انحصاری در دست داشته باشند. تماس های مکرر عبدالوکیل وزیر امور خارجهء حکومت داکتر نجیب، جنرال نبی اعظیمی، جنرال مومن، فرید مزدک، کاویانی و تعداد دیگر پرچمی های طرفدار ببرک کارمل «بنابر به تمایلات قومی – زبانی و شاید هم به دیکتهء روس ها» با شورای نظار سبب شد که پلان پنج فقره یی ملل متحد برای انتقال مسالمت آمیز قدرت خنثی شود. طبق این پلان حکومت انتقالی با اشتراک تکنوکرات ها، طرفداران شاه سابق، رژیم برحال و تنظیم های جهادی تشکیل میشد تا به جنگ های ویرانگر در کشور نقطهء پایان بگذارد. احمد شاه مسعود رهبر شورای نظار، این پلان را دسیسهء غرب خوانده با همدستی با تعدادی از اراکین نظامی و سیاسی رژیم در حقیقت کودتایی را بر علیه این پلان به راه انداخت و قدرت را تصاحب کرد. جالب این است که توافقات بن خیلی شبیه همان پلان پنج فقره یی ملل متحد بود، اما این بار باز مانده گان احمد شاه مسعود آن را قبول کردند که نتیجهء آن تامین صلح و ثبات نسبي در کشور بود. بناً اگر کسی تیم اصلاحات و همگرایی را مدافع جهاد و یا نمایندهء مجاهدین میداند، فکر میکنم به خطا رفته باشد. شورای نظار و جمعیت اسلامی نشان داده اند که با هیچ کس دیگر حتی با تنظیم های جهادی همسنگر خود به آسانی کنار نمی آیند. حکومت پنج سالهء استاد ربانی شاهد این مدعا است. نتیجه این که اگر کسی به خاطر تمایلات جهادی از داکتر عبدالله طرفداری میکند، باید بداند که هیچ کس نمایندهء واقعی مجاهدین افغانستان نیست و هیچ کس حق ندارد خود را وارث جهاد ملت افغان قلمداد کند. این بازی ها صرف به خاطر امتیاز گیری است، نه چیز دیگر. مجاهدین واقعی، در صورت برنده شدن داکتر عبدالله، مانند سابق خوار و زار باقی خواهند ماند و گروه های مافیایی با سوء استفاده از نام جهاد، فربه تر خواهند شد.

سوم، اشخاصی که بنابر تمایلات قومی عبدالله را برگزیده اند: هر چند، خود داکتر عبدالله هرگز خود را نمایندهء یک قوم معرفی نکرده است اما از تبلیغاتی که عدهء از طرفدارانش بر علیه داکتر اشرف غنی به راه انداخته اند، به خوبی آشکار است که تعدادی از مردم او را نمایندهء قوم تاجک میدانند و فکر میکنند که چون در جملهء معاونان اشرف غنی فرد تاجک تباری وجود ندارد، گویا تیم تحول و تداوم قوم تاجک را نفی کرده است. جالب این که در تیم اصلاحات و همگرایی نیز نماینده گان ازبک ها و ترکمن ها و سایر اقوام کشور، وجود ندارد. آیا میتوان ادعا کرد که داکتر عبدالله از حقوق ترک تباران افغانستان چشم پوشی کرده است؟ هرگز. این نا ممکن است که از هر قوم افغانستان یک معاون رییس جمهور داشته باشیم. از طرف دیگر تیم تحول و تداوم بار ها اعلان کرده اند که بدون مشارکت تمام افغان ها هیچ حکومتی ساخته نخواهد نشد. اما، ایا تاجکان کشور صرف اعضای رهبری شورای نظار و جمعیت اسلامی هستند؟ در حقیقت این ها نماینده گان واقعی تمام تاجک تباران ما نیستند، بلکه خود شان این لقب را به خود اعطا کرده اند تا امتیاز های را که مستحق نیستند، به این شکل از خود سازند. جوانان تاجک این موضوع را درک میکنند که رفاه هیچ قومی در افغانستان در بربادی قوم یا اقوام دیگر برآورده نخواهد شد. ناممکن است که تاجک من آرام باشد اما پشتون من زجر بکشد و یا برعکس.

پیوسته است سلسلهء موج ها به هم

خود را شکست هر که دل ما شکسته است

حسن و عشق آیینهء شهرت گرفت از اتفاق

تا نباشد از دو سر محکم صدا در تار نیست

0 thoughts on “عبدالله یا غنی؟ – داکتر محب الله زغم”
  1. ستاسي ليكنه حقيقت لري هيخ تر ديد به كي نشته.
    صرف خما دوستانه او احترامانه سؤال د داكتر عبدالله خخه دي.
    سؤال : تاسي خان دجمهوري رياست ته كانديد او غواري جه به اينده كي دافغانستان ريس جمهور أوسي . ريس جمهور دير خاص خوا صونه ونسبت نورو خلكوته ولري خكه جه ريس جمهور دخبل ملت سمبول أودّ خلكو ممتاز نماينده دي.
    كه جيري ستاسي دا خبل بورتني انخور ته به خاصه توجوه وكوري به خبله به به دي اعتراف وكري جه دا دقلم بد ماش خوك دي أويا به وواءي جه ده ته وكوري دا دكابل دكو خو الا كردخوك دي ،خله وكوره ،شندي وكوره دادي د كابل د كوخو دلوجكانو ، بيلوجانو أكتو نه.
    ته بايد سنكين كشيني ،او سنكين بأخي تر خو مونز در بأندي شه شكاره نه جه د دنيا خلك به مونز او مونز به تا وخان دو .
    ما به شاهي دوره كي به شا هي كارد كي دنده أجرا كري به دي تولو خواصو شه بوهيرم ته خفه نشئ بجه كأنه ناسته او با خه بريزدو دروند كشينه دروند بأخه كه نور نه بوهيزي د
    شاغلي قانوني خخه ي زده كر ه
    جلالزوي

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *