مصححان زیادی در حوزه ی جغرافیای زبان دری از تاجیکستان تا افغانستان و ایران، هرازگاهی که کتاب یا اثری از ادبیات کلاسیک دری را با تحشیه و تعلیق چاپ کرده اند، زمانی که بحث تحلیل درونمایه مطرح بوده است، درگیر عوالمی می شوند که اگر اجتناب از مرض و غرض نبوده است، رمزگشایی و درونکاوی آثار کلاسیک زبان دری، گفتمان زیاد دارد.
توضیحات و نتیجه گیری هایی مرحوم احمد شاملو بر اشعار حافظ و یا خط دار نمودن اندیشه ها در باور های عرفانی، کژ فهمی از متن و محتویاتی ست که در صفحات توهم افتخارات گذشته، ابهام می آفرینند چرا ارکان افتخارات کلاسیک که گاه بدون تحلیل مطالب آنان، در تارک افتخاراتی می درخشند که نه علمی ست، نه اسلامی و نه اخلاقی، باید افتخاری شوند.
تردید بر خدا که خیام را مست می کند، مخلوط گمانه ها که مولانا می آفریند، شک، شبهات، خبیثات، مضحکات، صرف و نحو و … دوسیه ای به قدامت هزار سال است که هرچند باور ها و سنت های فرهنگی را ایجاد می کنند،اما در زمان پُر کردن تواریخ افتخاری که با رواج ناسیونالیسم مدرن- پا به پای واحد های سیاسی کنونی رشد می کند، فشار وارد می کنیم با تثبیت هویت های افغانی، ایرانی، تاجیکی و ترکی، خالی گاه هایی را انباشته کنیم که می بایست با دربرگیری واقعیت های خودمان، ما را فراموشی ندهند زمان حال ما، ایجابات خودش را دارد.
«غمدرونی»، افراد و اشخاص مدفون در اعصار گذشته، مقوله ی عوالم درونی در ادبیات دری را پیچیده می سازد و در واقع با کسب فهم در میراث های گذشته ی ادبیات به اصطلاح فارسی، هرگز نتوانسته ایم به دانشی برسیم تا ما را کمک کند رفع معضلات کنونی با شاخصه های قبرستان نیز می تواند حیات کنونی را بهتر سازد.
در این جا، مساله با سیر تاریخ عوض نشود که در زمان اسناد موثق، تجربیات قیمتی برای کارسازی در آینده است، بل منظور ما درک ماهیت آثاری ست که با رموز و فرو رفتن در عمق کلمات، چیزی را پنهان کرده اند که هرچند ارزش اجتماعی ندارد، اما وقتی بروز شد، در جهت انحرافات فکری می تواند سلامت افراد و جامعه را با خطر مواجه کند.
در واقع با تلقین آن چه مثلاٌ از فحوای کلام خیام، از تردید حافظ و گمانه های مولانا می پذیریم، چه حاصلی جز تکیه بر موهومات می آید؟ وقتی اوراق ابتذال را در مضحکات، خبیثات، هزلیات و هجویات گذشته گان می جویم، آن چه از این گذار در ذهن می نشیند، چند جای حفره های را پُر می کند که از رهگذر سیاست ها و خصوصیات عصر ما، جای خالی برای تقابل با مشکل است.