هزاران انسان مفلوك را كه در بازتاب نشرات رسانه ها، بار ها تصوير شده اند و در حزن زنده گاني برباد رفته، بي تفاوت در برابر ابزار رسانه ها قرار مي گيرند تا بدترين ساليان زنده گي را كه تضميني براي بقا ندارد، سيما بسازند، در همان حقيقتي مي يابيم كه از پديده ي شوم مواد مخدر، ارمغان بدبختي هاي طولاني ملت ماست.

در اوج كمونيسم ستيزي، تمويل جبهات جنگ كه در پيامد تجاوز شوروي، از پول هاي كمك شده، آهسته آهسته مي بريد، زمين زخم بسته و مجروح افغانزمين را با زهري مي كارند كه از حاصل اش انسان هاي محروم و رنجديده ي اين سرزمين، بدبختي هاي خويش را در خلسه هايی فراموش كنند كه فراموشي در مسير نیستی ست.

ارقام ارايه شده ی شمار معتادان افغان به مواد مخدر، سه ميليون را نشان مي دهند. اگر كشاورزان، قاچاقچيان، معامله گران و واسطه كاران اين پديده را در محاسبه ي ظرفيت هاي بشري افغانستان در اين مساله دخيل سازيم، شايد بیشت از سه ميليون جمعيت اين كشور، مشغله اي دارند كه هيچ كاستي اي در روند بدبختي و ويراني سرزمين ما از ساير ناهنجاري ها ندارد.

متاسفانه عوامل مرتبط با پديده ي مواد مخدر در افغانستان، كساني اند كه با كمترين شعور، ابزار كار مصرف كننده گان و افرادي شمرده مي شوند كه از مزيت كردار نادرست، كمترين بها و بيشترين زيان را بر جامعه و مردم خويش تحميل كرده اند.

مواد مخدر با بازار هاي پُر رونق غربي، انگيزه ها براي كاشت در هركجاي بيرون از كشتزار هاي غربي را فرصت مي هد؛ زيرا لايه ي بيروني جوامع غربي كه در ظاهرسازي و نمايشات، كمتر از صحنه سازي هاي هاليودي نيستند، نمي گذارند جريان زير پوست، عفونت بيروني يابد.

سياست هاي استعماري نوين كه از پديده ي مردمسالاري تا ساير اجزاي آن بهره مي برد با اندك شناختي كه از ماهيت آن ها وجود دارد، مواد مخدر را با ترفند هاي شگفت رهبري كرده و از مفاد آن، سود مي جويد.

اعتراضات براي وجود هزاران بازار پُر رونق مواد مخدر در غرب و در جهاني كه به اصطلاح آزاد عنوان مي شود، همواره صدا ها براي نقد را در انگشت نهادن مجامع غربي در كشتزار هاي جهان سومي، خفه كرده است.

نانوشته پيداست كه كشت، ترويج، ترافيك و قاچاق مواد مخدر با نيرویي صورت مي گيرد كه در سوي مصرف كننده، هزاران مفلوك و در سوي توليد، هزاران جواني را جا داده است كه با تامين نياز هايش از اين مسير سبعيت يافته و در توحش اين خو، از انسانيت، تعهد ديني و اخلاقي اش به راحتي مي گذرد.

بخش قابل ملاحظه ي كساني كه در رديف مخالفان مسلح حكومت، دسته هاي بي بندوبار، اختطاف گران و جنايتكاران فعال اند، از مزيت مواد مخدر سود مي جويند و با تمويل اين زنده گي ننگين، توازن جامعه را به نفع قشر معدود و دارا، برهم زده اند.

مخدر مواد مخدر در شگفت ترين صورت توليد، از سوي كساني نیز حمايت مي شود كه با لواي به ظاهر دين خواهي، روند عمران و انكشاف افغانستان را در 17 سال اخیر با چالش مواجه كرده اند و بيشتر در گروه همان جوانانی قرار دارند كه از عصبيت مذهبي به عنوان عامل بازدارنده در تمام عرصه ها، سود مي جويند.

مفاد غير اخلاقي و انساني مواد مخدر در حالي در جغرافياي افغانستان جا باز كرده است كه زعامت در كمترين سهم، توان ندارد با مديريت اين پديده در راستاي منافع ملي، به گونه اي سود به دست آورد كه همانند ابزار نیرومند، به ويژه مغرضان بیگانه را در به چالش كشانيدن ناهنجاري هاي اجتماعي، از مداخله هاي شنيع باز دارد و در طرف ديگر، از بهره اي نيز مفاد به دست آورد كه حاميان جهاني اين پديده در كشور هاي غربي، در تباني با سياستگران، براي كشور هاي خويش به دست مي آورند. آنان با تعاريفي كه از منافع ملي دارند، ابعاد غير اخلاقي و زشت آن را بيرون از كشور هاي خويش‌ فراموش كرده، گويا وانمود مي كنند كه ربطي به آنان ندارد.

پديده ي نحس مواد مخدر، تنها در حد تعاريف مبارزه با اين پديده قرار ندارد. با بهره ي ميليارددالري، سياست هاي اقتصادي كشور هاي مختلف و حامي مردمسالاري را نيز مي سازد. در اين جا نمي خواهيم از حدود انساني سقوط كنيم و با سياست هاي ضد انساني، همنوا شویم، اما اعتراض ما در اين است كه اگر اين معضل با رونق بازار آن ها در جهان آزاد، بزرگ است و هزينه ها براي مبارزه با آن، در حد هيچ اند، تا چه زماني تماشا كنيم كه بر شمار معتادان ما افزوده شود و كشتزار هاي سرزمين ما از نقش هايی تيره شوند كه گور مي شوند و در كمترين حاصل الماس هاي سياه (مواد مخدر) مي روند تا ملتي را دفن كنند.

بر اثر پديده ي شوم مواد مخدر،  نماد قدرت و توانايي افغانستان (جوانان)، بوته هاي لرزاني اند كه بر اثر هر خاك و خاشاكي مي لرزند و نيست مي شوند. برای ما نوشتند، برای ما آموزش دادند و برای ما زنده گی ما را دود می کنند.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *