یادآوری:
این نوشته (واقعیت دیگر)، جزو مجموعه ی «افغاننامه» است که انجمن شاعران و نویسنده گان افغانستان در سال 1393 در کابل منتشر می کند. بازنشر این نوشته به احترام موضع ملی آقای صالح است.
امرالله صالح در شمار جوان ترین مدیران حکومت از نخبه گان حامی مرحوم احمد شاه مسعود نیز به شمار می رود. موضع گیری های ملی او، قبل و بعد از جریان «روند سبز افغانستان»، به جمع افغانانی افزود که می دیدند منطق دفاع وی از هویت ملی و جرات بیان آن در میان مجموعه ای که گمان می رفت بیشتر از همه (اعضای جمعیت و شورای نظار)، مخالف ارزش های ملی اند، هموطنانی زیادی را به احترام او واداشته بود. هنوز نوشته ها و بیانات بی شمار صوتی و تصویری صالح در میان مردم ما رد و بدل می شوند. این قلم در فرصت های مختلف به کژرویی های رییس پیشین امنیت ملی تنقید داشته ام، اما این موضعگیری ها، هرگز به معنی فراموشی موضع ملی جناب صالح نیستند. او با جسارت در رسانه ها ظاهر می شد و با سواد بلندی که دارد، از هویت ملی دفاع می کرد. این موضع وی، خصومت کم ظرفیت هایی را نیز برمی انگیخت که گاه بر اثر موضع ملی مرحوم محمد قسیم فهیم، ناآگاهانه به تجریدی پا می گذاشتند که حالا شماری از آنان را از ملت، جدا می کند.
با نشر دوباره ی نوشتار «واقعیت دیگر»، به هموطنانی پیام می دهیم که هرچند ظاهراً دور شده ایم، اما حیات و ممات ما وابسته به حبل المتین افغان بودن است.
در 17 سال اخیر، رشد هویت طلبی های قومی، حتی فراتر از نفس مساله شد. بنابراین اگر هیچ محدودیتی بر ابراز وجود قومی وجود ندارد، بحث از تحمیل هویت قومی به نام ملی، به هیچ عنوان منطقی نیست. دولت کنونی با تبلوری از تقسیم بندی قومی، شکل گرفته است که شاید در تاریخ افغانستان، بی سابقه باشد. فعالیت های آزاد فرهنگی، رسانه یی و فکری، حتی به حد گرایش های مذموم قومی و شعار های تفرقه انگیز خر-آسانی، آشکار می کنند که محدودیتی به نام تحمیل هویت قومی به نام ملی، بی معنی است. اصرار ما به افغان بودن، حفظ سقفی ست که در ناداری های کنونی، حداقل بی خانه نباشیم.
جناب صالح با موضعگیری های به جای ملی، از خط عقلانیت، دور نرفته است. با نشر دوباره ی نوشتار «واقعیت دیگر»، در حالی از او حمایت می کنیم که حامیان ارتجاع و فرار از منطق، عقب او را گرفته اند تا به جمع بازاریانی بپیوندد که به مهم ترین سوژه های نفرت، تمسخر و تحقیر، مبدل شده اند.
***
«… شايد پشتون و از كندهار باشم، شايد تاجيك و از پروان باشم، شايد هزاره و از باميان باشم، اما همه افغان و از افغانستان استيم؛ يك ملت، يك سرزمين!» خداكند عين سخنان امرالله «صالح» را اقتباس كرده باشم. سخناني كه از شعور بلند ملي حكايت مي كنند و روز هاي زيادي روي صفحات فيس بوك افغانان، پسنديده مي شدند و به اشتراك مي گذاشتند.
روزي در حين شنيدن يكي از برنامه هاي گفتمان راديوي آزادي، متوجه تاثير سخناني بودم كه همانند اقتباس بالا، احترام و شگفتي شنونده گان و گرداننده گان راديوي آزادي را برای آقاي امرالله «صالح»، به همراه داشتند. آقاي صالح در آن برنامه ي راديويي نيز در هر نوبت پس از پايان صحبت هايش، به تكرار به اين جمله تاكيد مي كرد: «شكر الحمدلله مسلمان و افغانم!». او در برابر پرسش هاي شكاكانه ي گرداننده گان كه بي جهت نبودند، پاسخ ارايه مي كرد كه مخالفان ارزش هاي ملي، حلقات كوچك و ناچيز اند.
اگر استثنا وجود دارد و اگر شرايط تحميلي، جامعه ي افغاني و ملت افغان را ناگزير كرده اند در پيامد رويداد هايی كه ناشي از مداخله ي خارجي بودند، متفرق شوند، در شرايطي كه هيچ چيزي به اندازه ي وحدت و با هم بودن، موثر نيستند، چرا براي گذشته هاي شماري، خود را از شخصيت هاي خبير، محروم كنيم و به اصطلاح «تر» و »خشك» را بسوزانيم. هرچند استند کسانی كه با چسپيدن به گذشته ي تنظيمي و ماضي اي كه ديگر تاريخ گذشته است، هنوز در غفلت به سر می برند و با پي گيري اغراض تنظيمي، در اوج فرار از عقل (خراسان بازي)، نمي گذارند افغانستان را محدوده ي بدانيم كه ترک حقيقت افغان و افغانستان اش را شرك و كفر مي دانيم؛ زیرا افغانان در حب وطن، بي مانند اند، بنابراین هرگز كافر و مشرك نمی شویم.
تاكيد بر موضع ملي و افتخار بر هويت افغاني، محدود به كساني نمي شود كه همانند آقاي صالح، وقتي نوبت نقد مخالفان برسد، فراموش كنیم در میان تجربیات جناحی و تنظیمی نیز وطنپرستانی وجود دارند كه اگر اجبار ديروز، آنان را بی خود كرده بود، حب وطن، آنان را وداشته است با گسست از گذشته های ناخوش، انشعاب كنند و با عقلانیت اختیار، اجر خداوندی و رضایت مردمی را به دست آورند.
در اين مقال، به همين بسنده مي كنم كه «واقعيت های ديگري» نيز در برابر ما قرار دارند. نيازی نيست بر اثر كردار گروه ها، اشخاص یا اشتباهات، قلم حذف بکشیم و فراموش کنیم درس های آموزنده ای در کژرویی ها نیز وجود دارند.
بهتر است مردم را از وجود نخبه گاني مرحوم نكنيم كه هريك با دال خودشان، متفرق شده بودند و اكنون كه مقال منافع ملي و سرزمين، بزرگتر از مقال تنظيمی، سمتی و منطقه یی ست، با صداي بلند، از حقوق همه دفاع مي كنند.
كساني كه براي منافع ملي، ارزش هاي افغاني و سرزمين افغانستان، حاضر اند آزمون دهند و براي اين امور مهم، موضع گرفته اند، بايسته است نگرش بر آنان را با «واقعيت ديگر» نیز محک بزنیم.
ده ها و صد ها تن از نخبه گان و شخصيت هايی وجود دارند كه گرچه با پيشينه ي تنظيمي، سوژه های مهم نقد اند، اما ارزش موضع آنان با اخلاصي كه در مبحث منافع ملي بروز مي دهند، بيشتر از آن است كه آنان را با حقایق كوچك تنظيمي، خورد نموده و به حاشيه برانيم.
در تمام جريان هاي سياسي، جهادي، تنظيمي، حزبي و مقاومتي افغانستان، افرادي بودند و استند كه هرگز از تحفظ افغانیت و افغانستان، غفلت نكردند و امروز اگر در مقام جامه ي عمل می ایستند، به آنان نياز داريم.