داکتر خالد شمس –
طبق اصول بين المللی نخستين ګام برای بیرون رفت از بحران مالی از بين بردن تورم کارمندان يک اداره است. مګر در ادارههای دولتی افغانستان چنين نيست. اينجا بيرون رفت از بحران مالی معکوس است، بدين معنی که تورم مامورين از حد بيشتر می ګردد.
وزارت امور خارجهی افغانستان که ظاهراً وزارت آرام به نظر می رسد ولی از داخل پر غوغا است. اينجا هر بار که مقامات رد و بدل می ګردد وزارت هر چه عميقتر به بحران می رود. روند معمولی است که وزارتخانههای افغانستان هر سال در اواخر سال مالی با بحران کسر بودجه روبرو می ګردد. ولی وزارت امور خارجه اينبار از مديريت ناسالم وزير امور خارجه آقای عثمانی آن در اوايل سال مالي با کسر و بحران بودجه روبروست.
فکر نادرست که باعث کسر بودجه شد:
آقای عثمانی يک فورمول با خود دارد. وی ميګويد: “وزارت امور خارجه از نخستين نشست بن در حق جبهه شمال رسيده بود. وزير امور خارجهی آن زمان آقای داکتر عبدالله عبدالله کوشيد هر ګونه مردم پنجشير را در وزارت جابجا سازد. اين بار نوبت من است من ميخواهم به هر اندازه که مردم پنجشير در اين وزارت جا دارد من نيز به همان تعداد وطنداران ام در وزارت جابجا می سازم.”
در يکی از مجالس رسمی آقای عثمانی چنين فرمود:” پيش از امدنم به حيث وزير در وزارت امور خارجه تاجکان غير متعهد وجود داشت من اينبار می خواهم تنها تاجکان متعهد را در وزارت جابجا سازم.”
دو سخن بی مورد آقای عثمانی در بالا ذکر ګرديد. نخست اين که در زمان داکتر عبدالله عبدالله تنها حدود ۱۷ نفر از پنجشير در وزارت ايفای وظيفه می نمود. دوم اينکه تاجکان متعهد چه معنی دارد؟ اين سخن توهين به همهی تاجکان وزارت امور خارجه است. بر اساس اصول نبايد مسلهی پشتون و تاجک مطرح باشد، ولی زمانی که مطرح شد آن را به ګونهی توهين آمیز مطرح ننمايد. آيا همهی تاجکان وزارت امور خارجه بدون اقارب آقای عثمانی که در اين اواخر در وزارت جابجا شدند، خاين هستند؟ اين سوالی است که بايد پاسخ اش از آقای عثمانی پرسيده شود.
ورشکستګی مالی وزارت امور خارجه:
اين امر در وزارت امور خارجه ريشههای ديرينه دارد ولی با آمدن آقای عثمانی به وزارت امور خارجه دو برابر شد. اينګونه که وزارت اضافه بست ګرديد. ګماشتن حدود هفتاد نفر سر کوچه و سرک به حيث ديپلومات وزارت امور خارجه کاری بود که وزارت را هر چه بيشتر با کسر بودجه روبرو ساخت و بحران مالی عميق تر ګرديد. در بدل اش حدود هفتاد نفر کار کشته و سابقه دار وزارت امور خارجه که بر اساس نياز در وزارت ايفای وظيفه می نمود خانه نشين شدند.
خانه نشين به اين معنی که از دولت معاش می ګيرند، کارمندان وزارت امور خارجه هستند و لی بنا بر نبود بست بايد در خانه بنشينند.
آقای عثمانی باوجود رکود مالی حکومت افغانستان و با وجود کسر در بودجهی وزارت امور خارجه حدو هفتاد نفر اقارب و محافظ منافع شخصی وی در وزارت بجابجا نموده. و در تلاش است که در روز های آخرش در وزارت امور خارجه آنها را در سفارتخانههای افغانستان به بيرون از کشور بفرستند.
تقرری کارمندان بالمقطع يا قرار دادی مشکل ديګری است که در زمان آقای عثمانی بيشتر از حد حاد ګرديده . نمی دانيم که کارمند قرار دادی در حکومت چه معنی دارد در حاليکه معاش وی برابر با مامور رسمی و دارای مهارت های خاص نيز نيستند. ۸ نفر محافظ شخصی آقای عثمانی نيز در جدول کارمندان قرار دادی وزارت ديده می شود. قرار داد يان وزارت نيز ۳۰ نفر جديد التقرر کم نيستند. که بطور مجموعی حدود ۳۰۰ نفر کارمند قرار دادی در وزارت امور خارجه ايفای وظيفه می نمايند.
تعين معاشات بلند برای چندين تن از نزديکان آقای عثمانی بحران ديګریست که بر کسر بودجه وزارت امور خارجه افزوده. آقای عثمانی به نزديکان خود فی نفر ۱۰۰۰۰۰ صد هزار افغانی معاش را تعين نموده که از کود ۹۰ تشويقی وزارت اجرا می ګردد. در حاليکه وزارت عميقاً با بحران مالی روبروست.
وزارت امور خارجه بيشتر از ۸۰ عراده وسايط نقليهی دولتی دارد. که از آن جمله حدود ۲۰ عراده وسايط برزګ برای انتقال مامورين عادی است. وسايط طبق ميکانيزم موجود از تانک تيل وزارت تيل بدست می آورد. در زمان سابق هر ماه محاسبهی تيل صورت می ګرفت وزارت با کمبود تيل روبرو نمی شد ولی از زمانیکه آقای عثمانی بر وزارت مسلط ګرديده هر ماه مصرف تيل وزارت بلند می رود. از سکرتر ګرفته تا ګارد عادی وزير به تيل وزارت موتر رانی می کند. روزهای پنجشنبه و جمعه موتر های دولتی تا سالنګ و نقاط مختلف به منظور ميله انتقال داده می شود و مصارف آن در معاملات دولتی محاسبه می ګردد.
خريداری اجناس زينتی بدون نياز نيز باعث ګرديده تا بودجه وزارت از حد بيشتر کسر کند. وزارت به اندازهی کافی موبل، فرنيچر و قالين دارد ولی با وجود آن در وزارت موبل، فرنيچر و قالين خرايداری ګرديده که هيچ منطق قانونی ندارد.
وزارت از لحاظ فکری به تغير جدی نياز دارد ولی آقای عثمانی بجای اينکه در مورد تغيرات فکری، اساسی و کلی فکر کند، به ساخت و ساز ظاهر وزارت پرداخته است. طعام خانه را از سر رنګمالی کرد و بدون نياز به آن چوکی های جديد خريداری شد. دفاتر مربوط خود و تيم اش از سر رنګمالی و فرنيچر کاری شد. برای باغ وزارت پشقل خريداری ګرديد که فضای وزارت را بوی پشقل فرا ګرفته است. اګر کدام شخص ناآشنا به وزارت سر بزند فکر می کند به کدام طويله سر زده است.
هدف ما اين نيست که به چهرهی ظاهری وزارت توجه صورت نګیرد، با توجه به چهرهی ظاهری بايد به کارهای اساسی نیز پرداخت. ولی مسله اينجاست کسی که نداند نياز های اساسی وزارت چيست، چګونه کار های اساسی را انجام خواهد داد.
تا چندی قبل مسلهی اضافه بست بودن وزارت امور خارجه مطرح بود، آقای عثمانی افراد سر کوچه و سرک را در وزارت جابجا می نمود تا بالآخره نفوذ فردی اش در وزارت به اثبات برساند. در حال حاضر مسله رنګ دیګری به خود ګرفته. جناب وزير می کوشد، تا افراد نزديک به خود را به سفارتخانه ها و جنرال قونسلګری های افغانستان در خارج بفرستد.
وی می کوشد به نزديکان خود راه های قانونی و غير قانونی را پيدا نمايد تا آنها به خارج از کشور بفرستد. که از اين راه های غير قانونی وی اين نيز است که کارمندان محلی برای نمايندګی های سياسی افغانستان در خارج را از داخل کشور انتخاب می نمايد و با مصارف ګزاف آنها را در نمايندګی های سياسی افغانستان در خارج جابجا می سازند.
پس از ۲۴ جوزای سال جاری خورشیدی تمام اراکين بلند رتبهی دولتی به حيث سرپرستان ادارات دولتی شمرده می شود. بدين معنی که آنها صلاحيت حقوقی شان را از دست می دهد. آنها نمی توانند کسی را به حيث مامور دولتی مقرر و يا هم از سمت ماموريت سبکدوش نمايد. ولی آقای عثمانی برخلاف تمام قوانين کارمندان را جديداً در نمايندګی های سياسی و قونسلی افغانستان مقرر می نمايند.
با شنيدن اين که تيم تحول و تداوم تشکيل دهندهی اساسی حکومت آيندهی افغانستان خواهد بود وزارت امور خارجه در حال چور شدن است. هر شخص بلند رتبه می کوشد خود و اقارب خود را پيش از ايجاد حکومت جديد به خارج از کشور بفرستد، تا از تغيرات اساسی خود را نجات دهد. هر شخص بلند رتبه در تلاش اين است که چګونه منافع دولتی را به نفع شخصی خود و دوستانش استفاده نمايند. آنها بدين باورند که فردا چنين چانس ميسر نخواهد بود. بطور مثال چندی قبل به آقای حميد صديق رييس تشريفات اين وزارت خود را به سمت سفير افغانستان در آلمان ګماشت، در حاليکه وی خودش تابعيت آلمانی داشته و طبق اصول نباید در کشور متبوع اش سفير می شد.
ګفته می شود آقای ارشاد احمدی معين سياسی وزارت امور خارجه نيز خود را به حيث سفير افغانستان در هالند ګماشته در حالیکه معينيت بلندتر از سفارت است ولی بخاطر دوسیه های فساد ګوناګون که اين افراد در وزارت دارند، در حال فرار و استفادهی سؤ از مقام دولتی می ګردند.
چندی قبل از سوی وزارت شهرسازی افغانستان به وزارت امور خارجه اطلاع داده شد که ۱۶ آپارتمان رهايشی برای کارمندان مستعد و بی سرپناه وزارت امور خارجه در شهرک آمارات واقع قصبهی شهر کابل در نظر ګرفته شده. و می بايست افرادی از هر طبقه به استفاده از آن آپارتمانها معرفی می ګرديدند ولی آقای عثمانی ملکيت آن آپارتمان ها را به کسانی سپردند که يا نزديکی قومی به وی داشتند و يا هم روابط شخصی و ګروهی با وی.
درين روزها آقای عثمانی می کوشد تا تمام نمايندګی های سياسی افغانستان در خارج را از افراد ګوناګون پر نمايد. تا جاهای خالی اش در وزارت توسط مامورين جديد التقرر اشغال نمايند. طبق اصول هيچ کارمند در ماموريت اول بيرونی اش نبايد از بست سکرتر دوم بلند تر در نمايندګی های سياسی افغانستان ايفای وظيفه نمايد. ولی آقای عثمانی که خودش از سواد کافی برخوردار نيست، بدون تفکيک کارمندان مستعد و ناکاره، کارمندان را در ماموريت نخستين به حيث مستشار به نمايندګی های سياسی افغانستان در خارج می فرسند.
دزدی ها در روز روشن مسلهی ديګريست که توسط افراد ناشناخته صورت می ګیرد. به طور مثال چندی قبل چند پايه اير کانديشنر(سردکن هوا) از پشت تعمير های وزارت قيچی شدند و دزدی ګرديدند. بعداً مامورين موظف امنيت ملی افغانستان پيدا نمود که کار توسط ګارد محافظتی آقای عثمانی صورت ګرفته ولی آقای عثمانی به جای اين که اين دزدان روز روشن را به کارمندان نشان دهند، کوشید تا مسله ستر و پوشانده بماند. تمامی مامورين به يکدیګر بدګمان بود و نمی دانستند که دزدی ايرکانديشنر ها کار کيست؟
مشورهی مفت به رييس جمهوری افغانستان
اګر اينګونه استفاده جويي در روز های آخر حکومت رييس جمهور کرزی از مقام های دولتی صورت می ګيرد، بدون شک که وضعيت دواير دولتی به ګونهی حکومتی پسا طالبانی خواهد ماند. دفاتر از همه چيز خالی خواهند ګشت. برای وزير آينده دشوارتر خواهد بود تا اصلاحات را پیاده نمايند بخاطريکه بست های دواير پيش از وقت از افراد ناخواند پر خواهند بود.
با توجه به وضعیت ذکر شده نياز است تا رييس جمهور فرمانی را صادر نمايد که تمامی تقرری ها را متوقف سازد و تنها کارهای روتين انجام يابند. و ګر نه در غير آن دواير دولتی من جمله دستګاه سیاست خارجی افغانستان فلج خواهند شد.
محترم داكتر شمس ؟
تاسي رئيس جمهور دافغانستان ته شكايت اودملت به درد دي خبلي نا خوالي وراندي كري مكر دا فكر دي نه دي كري جه داغل او رهزن جا به دي بوست كي تآكلي دي دخه دباره ،ايا لياقت ،أهليت ددي مقام لري جواب واضح دي جه نه داجه دا دومره دقدرت بؤرته كارونه كوي يو كلك ميخ لري هغه ميخ به خبله ريس جمهور دي كه هغه ورسره شريك نه وي دده بلار هم دومره جرءت نشئ كولي ،خداي دي به أفغانستان او دافغانستان به خلكو ورحميزي تر خو ددي فاسدو لمن توله او يوه ورخي دمحاكمي دميز تر شا زه أوته دواره داخلك وكورو تر خو وجداناء أرام شو
وزارت امور خارجه یک کشور مهمترین ارګانیست که سیاست خارجی را در بیرون کشور عملی ونمایندګی های سیاسی و قونسلی آن کشور متبوع خود را درکشورهاییکه در آن مقیم هستند ، تمثیل می کنند.
در مجموع هیچ وزارت مال و سهم شخصی یک ګروپ ، حزب ویا افراد نیست و تمام امور آن باید طبق قوانین نافذ کشور ترتیب ، تنظیم و پیش برده شود.
اما وزارت امور خارجه پس از سقوط رژیم دوکتور نجیب الله تا امروز در دست جمعیت اسلامی افغانستان و شورای نظار قرار دارد، آنها به میل خود افراد متعهد به جریان سیاسی خود در داخل و بیرون کشور مقرر و در عمل برایشان صلاحیت زیاد داده تا تمام امور را به نفع تنظیم خود سازمان دهی نمایند. تبعا کسی که به یک ګروپ سیاسی متعهد باشد و از برکت آن صاحب ثروت و صلاحیت شده ، به آن متعهد می ماند. یکی از علت اصلی زمامداری جناب حامدکرزی در عرصه بین المللی همین نکته است که هیچ وقت از افراد متعهد به افغانستان را درین وزارت کلیدی مقرر نکرد و نتوانست سیاست واقعی اش را برای جهانیان برساند. افراد متعهد به جمعیت و شورای نظار سیاست خود را با استفاده از معاشات و تمام امتیازات دولتی افغانستان در بیرون عملی کرد. آنها پښتون ها را تروریست معرفی کردند ، جناب رییس جمهور را شخص بی کفایت نشان دادند و درنتیجه انتخابات ریاست جمهوری را که به نفع تیم شان نبود ، تقلب وانمود کردند و همه چیز را بی اعتبار کردند.
مسله تورم پرسونل به همه واضیح است . برای افراد و اشخاص سفارت و جنرال قونسلی ایجاد و افراد مورد دلخواه خود را در آن مقرر کردند. مثلا با وجودیکه در کشور بلجیم سفارت کبرای افغانستان وجود دارد ، جنرال قونسلی افغانستان در دنهاګ را به سطح سفارت ارتقا دادند تا بست های اضافی را در آن ایجاد و افراد دلخواه را در آن مقرر نمایند. درحالیکه همین سفارت افغانستان در بلجیم برای سه کشور بلجیم ، هالند و لکزامبورګ کافیست. اګر معاش سالانه، کرایه خانه ، پول دعوت، مصارف آب وبرق و دیګر امتیازات یک بست سفیر را در نظر بګیریم ، بیشتر از مصارف یک پوهنتون در داخل کشور میګردد.
در ضمن اکثر این نمایندګی ها بجای اینکه به افغانهای مهاجر خارج از کشور صادقانه خدمت نمایند و در قسمت حل مشکلات شان یاری کنند، باعث سرګردانی بیشتر شده وبالای این نمایندګی ها بی اعتبار می ګردند. مثلا یک دوستم برایم در مورد اخذ پاسپورت قیصه کرد که « در سفارت افغانستان در هسپانیه که آقای خلیلی سفیر بود شخصی بنام آقای وحدت دربخش قونسلی آن سفارت ایفای وظیفه می نمود و این دیپلومات صرف به زبان دری افهام وتفهیم کرده میتوانست با وجودیکه من با جناب عالی به زبان دری صحبت می کردم چون قبلا من در قسمت شرقی شهر کابل سکونت داشتم از من پرسید که چرا قسمت های غرب کابل بلد نیستی. وقتیکه من پرسیدم چرا شما در قسمت شرقی کابل بلد نیستی و چرا پښتو یاد نداری، موصوف قهر شده و از دادن پاسپورت افغانی را که من برای رفتن به کشور عزیزم نیاز داشتم ، خود داری کرد و من مجبور شدم تا پاریس سفر کنم از شخص آقای فیصل در سفارت کبرای افغانستان در پاریس پاسپورت اخذ نمایم که تا زنده هستم این خدمت وی را فراموش نخواهم کرد.»
برای پیشبر امور سفارت ها به چند ديپلومات فعال و وطنددوست ضرورت است ، نه به اشخاص متعهد . درآنصورت دارایی های دولت حیف ومیل نمی شود و اکثرا کسانیکه در سفارت خانه ها به وجود شان ضرورت احساس نمی شود ، تنقیص شود. برای یک دیپلومات معاش ، خانه و بیمه ضرورت است این افراد که از خویشاوندان و اقارب مقامات مهم دولتی اند هیچ مصروفیتی ندارند ، صرف برای خوشګذرانی مقرر شده اند. حتی دیده شده است که یک نفر در شته سینما تحصیل کرده است ، بحیث دیپلومات در یک سفارت تعیین شده است.
در ضمن برای پیشبرد امور یک سفارت میتواند از کارمندان محلی که اکثرا افغانهای مقیم آن کشور اند استفاده ګردد، آنها از یکطرف زبان محلی را بلد هستند واز طرف دیګر دولت افغانستان از پرداختن کرایه منازل و بیمه صحی رهایی میابد.
امید که رییس جمهور آینده کشور این وزارت مهم را از سهمیه احزاب خارج نموده و شخصا سرپرستی آنرا به عهده بګیرد و یا شخصییکه لیاقت آنرا داشته باشد در راس آن تعیین نمایند و برایی پيشبرد امور سفارت و قونسلی ها موضوعات سابقه حزبی، سمت ، زبان ، مذهب وتعهد به یک ګروپ ، خویشاوندی و واسطه جای خود را به لیاقت ، صداقت و خدمتګزاری به مردم ارجحیت داده شود. لوایح و مقررات جدید ساخته شود که هدف آن صرف خدمت به هموطنان رنجدیده در داخل و خارج از کشور باشد. ح . بریال
په بلجیم،د افغانستان په سفارت کې خروړی هزاره او مستوخان پښتون/محمد نقیب تره خیل
Wednesday, 26.06.2013, 11:29pm (GMT)
په ۳۰ د می څه سهار له کوره د سفارت په لور خوځېدم د مشکات شریف دریم ټوک مې له ځان سره پدې وجه واخست. چې پرون مې قونسل ته تليفون کړی وه څه د نکاح خط د تصدیق لپاره څه څيزونه پکار دي، هغه د پښتو غږېدا په سبب خبرې را باندې پرې کړې وی. نو ومې غوښتل چې ورته ووایم،که د رسمۍ دندې د مکلفیت پروا او درناوی نه کوي.نو د اسلامي مبارزې په تومنه چې پدې کم عمر قونسل شوی یی. باید عقیدتاً اوخلاقاً د دین مجاهدت دې په کار کې وښېي.او که غفلت کوی نوعظیمه ګناه ده. دا دوه حدیثه واوره چې نبې کریم ص په عصبیت او اجرتي جهاد باندې لعنت ویلی.
۱- رسول د خدای فرمایلي هغه څوک چې عصبیت (د ظلم په کار کې دقوم مدد) دعوتوي،ملاتړ یی کوی او په عصبیت کې مړ شي هغه زموږ له اهل ملت نه ندی. ۲ څوک چې د اجرت لپاره جهاد کوي هغه سړي به مجاهد یا غازي نه ګڼل کېږې بلکي هغه به کرایی خر وی. ابوداؤد.
۹ نیمې بجې سفارت ورسېدم. لس باندې ۱۱ ښاغلې قونسل چې په اصل د وحدت د ګوند او د هزاره ملیت د ګټو مامور دی راغی.د راتګ له غږ سره یی انتظار خونه د شور او ځوږ لامله ښځینه حمام جوړ شو، هاغه کس که ۸ نیمې بجی راغلی وه. او که ۱۰ بجی همدا یو غږ یی اېسته چې ړومبې به زه ځم. څه د کار راباندې ناوخته کیږي.بل به چیغه کړه په ما لا ناوخته شوېده.د هغو لبه شوی زغم زما د صبر سبب شو.
زما چې نوبت راغی، وې د غرمنۍ د خوړې وخت ده.
یوه بجه د قونسل په حضور مشرف شوم .د هغه د پوښتنې په ځواب کې مې د ښاروالۍ د اړوندې څانګې لیک په مېز ورته کېښود« وې ما هالندې نمې فهمم چی میخواهي»ما وې لیک وایی که نکاح خط دې نه وي، نو د هېواد له سفارته د واده تصدیق راوړه. شروع یی کړه. تصدیق داده نمیشه. وثقه جور مېشه. بخاطر وثفه ۳نفر شاهد و دونفر دیګر که شاهدي اونها را تائید کند با عکساېشان کار است. ای قانون از وزارت عدلیه به ما آمده» ما وېل د ۵ تنو موندنه دلته دومره ستونزمنه ده. لکه له وچ ډاګه چې د یو وری شنو تمه کوي. بل داچې شرعېت او قانون دهغو کسان ګواه مني چې واده،مجلس یا پېښه یې عیني لېدلې وي. په بلجیم کې مېشت هېواد وال مې دلته پېژندلي.تاسو څنګه د هغو ورونو شاهدي منۍ چې زما په واده کې یې ګډون نلره.(ما به خاطر حل مشکلات هموطنان خود ای کار را ميکنم)ښېه مننه چې د هېواد والو مشکلات حله وي.خو زما د ستونزې لنډه او آسانه لار داده، څه په هالندي یا په فرانسوي ژبه ېوازې زموږ نومونه او د واده نېټه ولیکې ټاپه پرې ولګوې کار شوي بوله.هم به د شاهدانو وخت نه ضایع کیږي او هم به د هغو په راوستو او دعکس په اخستو زما خرچه ونشي.پدې خو خبر یی او پوهېږې څه د بلجیم حکومت په افغانې ژبو لیکل شوی سند نه مني.سړي یوځل بیا د قانون لکۍ ونیوه«نې ما ده اول ګفتم کار غېر قانونې نمې کنېم.فردا اګر هئيت بیاید یک چېزې خو باشد که ما در روخش بکشيم»ما وې افغان حکومت خو نه زما په واده شکمن دي او نه یې را څخه سپیناوي غوښتي او د هیئت په خاطر د ۲۰۰۴کال هغه کنده رابرسېره کړه چې ما،مېرمنې او شپږو اولادوته مې همدې سفارت ښبورته اکت (د تذکرومثنی) راکړې، ورله ووایه چې د دې سند په تائید مې تصدیق ورکړي.خروړي راغبرګه کړه«ما حکم وزارت عدلېه را تطبیق مېکنېم » ماوې بشرنیمګړي دی. جوړ کړی قانون یی هم سلامت نه وي. کېداشی دا قانون جوړو نکي په ایران یا پاکستان کې کډوال پاتې شوی وي.او هلته خو د ېوې سمې خلک په ېوه پڼډغالي کې مېشت وه.ښايي هغوی دا قانون د همهغه حالت په پام کې نېولو سره جوړ کړی وي.تاسو وینې چې دلته کډوال لږ او تیت دی او د هغو په شان فرصت ندي.د قانون د تطبیق مانا به داده دا وي چې دروغ به په ريښتیا او جعل به په حقیقیت شاهدي ورکوي.پدې چې د تا په وثیقه کي راغلي(ما یان اقرار کنندګان که شهرت ما در ین وثیقه ذکر است به درخواست اسامیان…بدون جبر و اکراه به سفارت کبرای ج افغانستان در بروکسل حاضر شده در حالېکه عاقل بالغ و جامع تمامي تصرعات شرعې خوېش میباشم در حضور داشت دو نفر شاهد اقرار مېداریم.اسامیان…فوق الذکر شناخت کامل داریم ایشان بتاریخ ۲۴/۶/۱۳۶۵ ازدواج کرده در اقرار خود صادق میباشم.لدې متن نه ريښتیا شرمیږژي. غواړې چې ملت په دروغو جعل او فساد باندې وروزل شي.
د خبرو په لړ کې روي ته،دوه زنګونه یو په فارسی او بل په فرانسوی ژبو راغلل ړومبنې یې په لنډو کلمو نې،خوب،چرا،باز میایم ځواب کړ.د دوهم زنګ له بلې سره غاړه یی کیڼې اوږې ته کږه شوه او غوږۍ یې پرې ټينګه کړه لاسونه یی پر زنګنوکېښوده.خوله ویته اواز ښوي او مین شو،څېره مسکۍ، او خبرې په خندا غوړی ترې وتي. زړه کې مې ویل څه د غایب سر ټیټیدنه یی داسې ده. د مخامخ به یې څه سپېتانه وي.مرکې بشپړه د غلامۍ او بادارۍ رنګ لره.وایئ د خان پدر لعنتي هم نوکر له چتې باسي. نوموړي ته لکه چې د بادار خبرې کیمیاوي سره وه. چې غوږۍ یې کېښوه په بمي غږ یې وویل ما قانون رسمې افغانستان را قبول داریم.ما وې ښه ده.نو تا باېد ړومبي اساسۍ قانون منلي وای. پښتو دې زده وه. او په پښتو دې ځواب راکوه.لنډ او توند یې وویل نوموګم.ورته هک حیران شوم.قانون څه ترې غواړي په وخت کار ته راشه او دهېواد رسمي پښتو ژبه زده کړه هاغه نه مني.دلته بیا د وزارت آمر متبرکه ګڼي.د عالم دا وینا د کاڼي کرښه ده. چې قانون د غڼې جال ده کمزوري حشرات په کې بندیږي او زورور ترې بوټ وزي.
په مجردې چې مې وویل غواړم سفیر ته ورشم.وې«مهمان دارد که برآمد صدایت میکنېم» د سفیر له پوهولو وروسته یې د ورتګ اجازه راکړه.د سفیر کارخونې ته چې ننوتم ېو تن یې د کارله مېز سره خوا کې ناست وه.د سفیر په ست زه هم د هغه د مېز تر څنګ په وزګاره څوکۍ هغه کس ته مخامخ کښېناستم. له روغبړه وروسته یې وپوښتل څه مشکل ده. همغه لیک مې ورته په مېز کېښود او په لنډو مې وویل چې قونسل د۵ تنو د شاهدانو پرته تصدیق نه راکوی.پوه نشوم چې د ښاغلي سفیر پښتو خلاصه شوه اوکه زړه یې ورته تنګ شو. وې تو پشتو ګپ بزن ما به فارسي . ما اول از قونسل پرسان کنیم که قانون چې مېګه. زنګ یې ووهه له دوسېه سره قونسل راغی.شروع یې کړه«اینه صیب حکم وزارت عدلیه است که در موجو دیت پنج نفر شاهد وثیقه داده شود»سفیر صیب راته کړه« ببین قانون به صراحت شاهدان خواسته» ما ورته د شاهدا نو د موندو او له کاره د اجازې د اخستو ستونزې ترڅنګ وویل له وطنه خو د شاهدانو راوستل نا ممکن دي.او دلته د مېشتو شاهدانو ګواهي تاسو څنګه مني چې هغوی زما په واده کې ګډون لا څه ان چې د خوړې بوی حس او د ساز غږ یی اورېدلی ندی.او قانون خو پرون قونسل تر پښو لاندې کړ د پښتو غږېدا په سر یې غوږۍ راته کېښوه،په همدې خاطر مې دا مشکات شریف راوړي پورتني دواړه حدیثو نه مې ورته ولوستل.او دا مې هم وویل که چېري موږ ۳۰سلنه قانون مرا عت کولای نو نړۍ والو به د ځان سیال ګڼلو،دوه کاله پخوا د زراعت وزیر او د معارف وزارت معین هالند په رسمي سفر راغلي وه.د وړکتون د ماشومانو په شان یې پنځه تنه په یوه موټر کې له يوه ځایه بل ځای ته وړل. لوکسمبورک چې د شینډنډ ولسوالۍ په برابرده لېکن یو موټي ملت دی. د هغه ديپلو مات که راشی که لس نه وی نو پنځه موټران خو بدرګه ورپسي وي.هغوی ته د بې احترامي لامله تر ننه خواشنې یم.سفیر نرم شو قونسل ته یې مخ کړ«درین خو شک نیست که هموطن ما عروسی نکرده باشه راهې حل را پيدا کنیم » په ناست کس چې زما خبرې ښې نه وې لګېدي خوله یې وسپړله. قانون او قانون او قانون یې راته نیغ نیغ کوه.هاغه هم پداسې کتو اوغږ لکه شرمندوکې کوژدنه پېغله چې د خسرانې په مخکې خبرې کوي.زما په خبرو به یې ستر ګې کش او وریځی پور ته غورزېدې.په مسکا به یې سفیر ته کتل. راته کړه یی،د عصبیت،اجرتي جهاد،د قانون د نیمګړتیا او پر قونسل د نیوکې پر ځای لاړ شه شاهدان راوله،ما وې ته مې پښتون ورور یې خو یو شاهد مې تاسو شۍ.د ژبې تر څوکې مې دا خبره راغله چې ورله وایم،ته هم د هزاره په څېر سفارت کار یې له هغه یې زده کړه.خر چې له خرو پاتي شي غوږ یې د پرېکېدو ده.
سفير ماته مخ کړ«مراجعین کسې نیست که شاهد شوه»ماوې ۳ تنه شته، هغوی کېږي.خو یوتن یې داسې برېښې چې زما د واده په وخت کې به لا ورني کې وه، وې خندل. سفیر قونسل ته حکم وکړ اشپز و اجیر سفارت را به صفت تصدیق کننده شاهدان بیګی کارش را اجرا کو.ماوي سفیر صیب د کاغذ تر ګوتو کولو دمخه درڅخه مننه کوم.
قونسل څه د کمپیوټر صفحه پرانېسته د ترتیب شوی وثيقې په ډکولو بوخت شو.د سفیر په حکم لکه چې حافظه یې تروره شوی وي.هغه څه یې وویل چې باید ما ویلي وه.شاهدانو ته یې مخ کړ«شما به چشم تان دیدن بګوش شنېدن که ای عروسي کرده.له ټولو د نې غږ وؤت دیګه ما چطور برایش تصدیق مېدادیم» پنځه دقېقې وروسته یې همدې کسانو ته وویل « بیاید شصت تان بګذارید»له ګوتو اېښودو وروسته ما وثقیه واخسته چې بهر په موټر کې مېرمن مې لاس لیک کړي. اخلاقو ته ژمن عزتمن وویل نه «اینجا بیایه امضا کنه»
د غه وثیقه کې چې ريښتیا په درغو او حقیقت په جعل په کې تایئد شوی. د مشروعیت لپاره یی د ۴۰ اېرو عکسونه پرې سریښ کړل اوپه ۸۰ اېرو یې راباندې وپلورله،۸ساعته مې وخت پرې تېر شو.په پای کې قونسل بلجمي مامور ته زموږ نومونه او د واده نېټه په تلیفون کې وویله او شېبه وروسته یې پیاده لیکل شوی تصدیق ترې راوړو. یو نقل وثقه هغه له ځان سره قېد کړه بله ما په کور کې. حقیقی سند همهغه زما د غوښتنې مطابق چې په فرانسوي ژبه لیکل شوی وه هغه مې ښار والۍ ته ورکړ.۱۲۰ اېرو او ۸ساعته وخت پر وثقې عبث لاړه.
لیکنه ملت ته وایی چې د ظلم وریځې له اطاعت نه زېږیږي او د بهرنیو چارو له وزارت نه غواړي چې د سفارت کارکونکي یې په وخت کارته راشې.قانون ول ونه نیسي،د عارض د غوښتنې مطابق سند دې ورکړي. په پښتو ژبه دې تقریر اوتحریر هم کوي. د دود شوو وثېقو ورکړه دې ځکه بنده کړې،چې بهرنیو هېوادو ته د اتبار وړ ندي.
محمد نقیب تره خیل ۱۲/۶/۲۰۱۳
http://www.dawatfreemedia.org/index.php?mod=article&cat=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%90%DA%86%D8%A7%D8%B1%DB%90&article=11955