داکتر عطاء الله
نامهی سرگشاده به رييس جمهور آيندهی افغانستان
وزارت امور خارجهی افغانستان به مثابه هويت بين المللی افغانستان بايد طوری مديريت می شد که هويت بين المللی اين کشور ستمديده را در جهان به اثبات می رساند، ولی بدبختانه هر بار در حکومت های گوناگون اين وزارت از توجه باز مانده و به ميدان نبرد بين اقوام افغانستان گرديده است. با آمدن ضرار احمد عثمانی به وزارت امور خارجهی افغانستان وضعيت در اين وزارت از گذشته بدتر شد. جلالتمآب حامد کرزی رييس جمهور افغانستان در يک اقدام بی سابقه وزیر بی سواد که هنوز سند فراغت صنف ۱۲ را ندارد، به حيث وزير امور خارجه گماشت. اين عالی جناب به اندازهی ناخوانده است اگر کس به وی قلم و کاغذ را بدهد، شاید یک متن کوتاهی به زبان دری نخواهد نوشت. وی حتی نمی تواند پيش روی مطبوعات ظاهر شود، و سخنی معقولی براند. شايد بيشتر از نيم نفوس افغانستان به اين اقدام جلالتمآب کرزی از وی آزرده خاطر باشد.
دزدی های حرفه یی در وزارت امور خارجه ی افغانستان
وزارت مبارزه با مواد مخدر وزارت است که با کار های مافيایی بيشتر سروکار دارد لذا فساد گسترده در آن وجود داشت مکمن آقای عثمانی در آنجا خوب درآمد داشت ولی وزارت امور خارجه به اندازهی آن وزارت جنبهی مافيايی ندارد. اگر کسی میخواهد در اين وزارت درآمد داشته باشد، بايد از دانش کافی و مقام عالی برخوردار باشد. با در نظرداشت اين که آقای عثمانی دانش کافی ندارد، لذا نمیتواند از راه های گوناگون درآمد داشته باشد. بنا بر اين وی کوشيد از تقرر مامورين غير قانونی به درآمد خو بيفزايد. به گفته دوستان در وزارت امور خارجه يک بست عادی ماموريت الی ۱۰۰۰۰ دالر امريکايی فروخته می شود.
اين نخستين باريست که به اين اندازه غوغای فساد از وزارت امور خارجه بلند می شود. چندی قبل نيز رسانه های عامه مانند فيسبوک سرګرم قضيه های فساد در آن وزارت بود گفته می شد که حتی ايرکانديشنر های وزارت از پشت تعميرهای کاری قيچی و دزدی شده اند. در اوايل حکمرانی آقای عثمانی در وزارت امور خارجه وی کوشيد تا هر گونه افراد از قوم و خويش خود ګرد آوری و در وزارت جابجا نمايد. اين کار وی به مطبوعات راه يافت و سر و صدای زيادی ايجاد کرد. عثمانی در هراس شد تا کرسی وزارت را از دست ندهد. زمانیکه متيقن شد که در پست خود باقی مانده است در فکر راه ديګری شد تا افراد و عناصر ناخوانده مربوط به قوم خودش در وزارت جابجا نمايند. اينبار راه شکل قانونی داشت ولی در پشت پرده مافيايی است.
کانکور برای جذب کارمندان جديد در وزارت امور خارجه
روز جمعه ګذشته که با ۳۱اسد ۱۳۹۳ برابر بود در وزارت امور خارجه آزمون کانکور در صحن آن وزارت ګرفته شد که حدود ۲۰۰۰ نفر در آن اشتراک ورزيده بودند. بر اساس معلومات ۲۰ نفر در اين آزمون به وزارت امور خارجه راه خواهند يافت. اخذ امتحان کانکور در وزارت امور خارجه از زمان سابق رايج است. معمولاً مامورين آن وزارت از راه کانکور در آن وزارت اشغال وظيفه می نمايند ولی اينبار کانکور ګونهی نمايشی دراد. افراد برنده پيش از پيش معلوم است بخاطر اين که در وزارت و همچنين در مطبوعات سر و صدا ايجاد نه شود کانکور اخذ می ګرد. تمامی افراد برنده محافظين منافع آقای عثمانی هستند و پيش از پيش به تمامی آنها حکم تقرری در وزارت امور خارجه صادر شده است. تنها اين که قضيه را ستر و پوشانده باشد به آموزن کانکور روی آورد.
بازی با احساسات حدود ۲۰۰۰ نفر اشتراک کنندګان در کانکور
وزارت امور خارجه حوزهی کاری است که نخبه ګان جامعه در آنجا ايفای وظيفه می نمايند. و هر فرد به خصوص از طبقهی جوان اين کشور می کوشد تا در ادارهی مانند وزارت امور خارجه ايفای وظيفه نمايند. ۲۰۰۰ نفر هريک از ثبت نام ګرفته تا اشتراک در آزمون با صدها مشکل روبرو می شوند. صاحبان خرد و دانش نيز در اشتراک کنندګان وجود دارد ولی آنها بخاطر اين که متعهد به منافع يک شخص ناخوانده نيستند، به وزارت راه پيدا نمی کنند.
بر اساس معلومات آقای عثمانی در زندګی خود هيچګاه با آزمون کانکور روبرو نشده است. وی زمانيکه نامزد وزير وزارت امور داخله بود و ميخواست از ولسی جرګه افغانستان رای اعتماد را بدست بياورد، تنها سند فراغت صنف دوازدهم را باخود داشت. وی از درد دل افراد کانکور زده چه ميداند. به همين دليل با احساسات ۲۰۰۰ افغان تنها در آزمون کانکور بازی می کند. لذا به همين دليل که وی درد کانکور را نديده به اين جعل کاری و تزوير روی آورد.
وی از آغاز حکومت اش در وزارت امور خارجه بيشتر از ۶۰ نفر اقارب خود را که از سواد کافی نيز برخوردار نيستند در وزارت جابجا نمودند. حدود ۶ رياست و معاونيت های کليدی فعلاً در دست افراد آقای عثمانی قرار دارد. حتا برای افراد بست های جديد را ايجاد نمودند. اينبار از طريق کانکور جعلی ميخواهد افراد خود را در وزارت جابجا سازند. من نمی دانم بر اساس کدام قانون اين فرد ناخوانده به اينګونه زبردستی اين همه کارها را انجام می دهد.
تعصبات قومی ناشی از کارهای غير قانونی عثمانی
وزارت امور خارجه نمايانګر هويت بين المللی افغانستان است. نياز است تا بازيګران هويت بين المللی افغانستان به ګونهی برابر از هر قوم و ولايت در آن وزارت وجود داشته باشد. تا هويت ملی افغانستان به صورت واقعی در سطح بين الملل انعکاس يابد. در اين وزارت هر کس به نوبت خود کوشيده تا افراد را از قوم خودش در وزارت جابجا نمايد. زمانيکه نوبت به آقای عثمانی رسید کوشيد مردم منطقهی که وی مربوط اش است در وزارت جابجا نمايد. به اينګونه اګر یک کارمند کار غير قانونی مربوط به افراد وی در يک شعبه انجام نداد، در تمام وزارت کار قانونی آن کارمند انجام نمی يابد. به اين دليل که وزارت شکل خانوادګی را به خود ګرفته است. به طور مثال در يک شعبه فرزند کارمند است و در شعبهی ديګری پدر کار می کند. ماما نيز يک شعبه را به خود ګرفته و بچه خاله در شعبهی ديګر مامور است. اګر در يک شعبه ب�� افراد وی برخورد قانونی صورت ګيرد تمام افراد مربوط به وی از اين برخورد قانونی خبر می شود در آن زمان در هيچ اداره کاری آنشخص اجرا نخواهد شد. به همين دليل افرادی که بدون تعصبات قومی کار می کردند در تعصبات قومی داخل شدند، تا باشد که از ظلم و ستم ګروه عثمانی در امان باشد. بدين ګونه هر کارمند وزارت امور خارجه در تعصبات قومی دخيل شد، و وزارت ميدان نبرد ګشت.
چرا به عثمانی ناخوانده خطاب می کنیم؟
از روزی که آقای عثمانی به حيث وزير امور خارجه ګماشته شده است از سه الی چهار سفر خارجی بيشتر ندارد. وی قابليت اين را ندارد که با وزرای خارجهی ديګر کشورها بنشيند و از منافع افغانستان دفاع نمايد. به ګفتهی دوستان در وزارت امور خارجه زمانی از وی خواسته شد تا به هند سفر نماید مګر آقای عثمانی از سفر ابا ورزيد و ګفت که من به کشور های انګليسی زبان سفر نمی کنم. کسی دیګری برود من تنها به کشورهای فارسی زبان سفر می کنم. ولی زمانیکه به ايران سفر کرد، در آنجا نيز خواستار ترجمان شد. درست است قبول داريم که زبان کشور ها هويت کشور هاست، فرض نيست به انګليسی صحبت شود ولی دانش کافی نيز می خواهد. زمانی حکومت دکتور نجيب الله فقيد، وکيل وزير امور خارجه بود، در مورد وی ګفته می شود که به زبان انګليسی بلديت کافی نداشت، ولی زمان به اثبات می رساند که يکی از موفق ترين وزاری خارجهی افغانستان بود. دکتور رنګين دادفر سپنتا نيز در زمان وزارت اش به زبان انګليسی بلديت کافی نداشت، ولی دانش مسلکی باعث شده بود، تا در امور محوله خويش کامياب باشد.
آقای عثمانی نه تنها اين که کدام زبان خارجی را نمی داند، دانش مسلکی و ګفته میتوانیم دانش ابتدایی نيز ندارد. حتی ابتدايی ترين مسايل تشريفاتی را نمی داند، که چګونه با يک ديپلومات خارجی برخورد صورت ګيرد. زمانیکه از وی خواسته شود در کدام محفل سخنرانی نمايد، در نخست قبول نمی کند، و اګر قبول کند بايد متن سخنرانی وی پيش از پيش نوشته شده باشد، زمانيکه وی متن نوشته شده دری را م��خواند آنرا از روی کاغذ نيز خوانده نمی تواند.
چهارم جولای مصادف است با روز استقلال آيالات متحده امريکا، و سالانه در سفارتخانه های آن کشور در خارج از آن روز تجليل به عمل می آيد. امسال از آقای عثمانی دعوت به عمل آمده بود، تا در محفلی که بدين منظور در سفارت آن کشور در کابل برګزار می ګردد اشتراک و سخنرانی نمايد. وی در وزارت به يکی از کارمندان وظيفه سپرده بود تا متن سخنرانی وی را به زبان انګليسی آماده نمايد. شايد اين نخستين بار بود که وی به زبان انګليسی صحبت می کرد. بخاطر تمرين خواندن آن بيانيه وی دو روز پی در پی به وزارت حاضر نشد تا متن بيانيه را در خانه با خود ګردان کند. بالآخره در محفل اشتراک کرد، و صحبت نمود بعداً آشکار شد که در آن محفل هيچکس نه داخلی و نه هم خارجی از بيانيه وی چيزی نفهميده بودند.
همچنين يک بار ديګر نياز بود تا به يکی از سفارتخانه های خارجی در کابل متن تشکری از جانب وزير فرستاده شود. وی هر قدر کوشيد نه خودش و نه هم افراد جابجا نموده اش نمی توانست متن تشکری را آماده نمايد. ګفته می شود که در آخر از يکی از کارمندان کارکشته و برجستهی وزارت امور خارجه آقای خالد احمد ذکريا رييس شعبهی پنجم سياسی آن وزارت که از دانش عالی مسلکی برخوردار است، خواسته شد تا متن تشکری را آماده نمايد وی متن تشکری را آماده نمود و به آن سفارت فرستاده شد.
ګفته می شود در اين اواخر زمانيکه جان کری وزير خارجه ايالات متحده امريکا از کابل ديدار داشت، آقای عثمانی به حيث وزير امور خارجهی افغانستان برای خوش آمديد به وی به ميدان هوايی کابل تشريف برده بود. ناخواندهی ديګری بنام حميد صدیق ريیس تشريفات آن وزارت( فارغ صنف ۹ مکتب که ادعای دکتورا دارد) عثمانی را همراهی می کرد، لحظهی که وی از طياره پايين آمد تنها با حميد صديق صحبت کرد و آقای عثمانی در چند متری اش قدم می زد.
امور بين المللی چګونه پيش میرود؟
وزارت امور خارجه در تشکيل خود دو معينيت را به خود اختصاص داده است. معينيت سياسی و معينيت اداری. معينيت سياسی در مسايل سياسی و بين المللی با وزير امور خارجه همکاری می کند. و معينيت اداری در مسايل داخلی وزارت با وی همکاری می کنند. از معينيت اداری به اين دليل می ګزريم که آقای عثمانی هيچګونه صلاحيت کاری را به آن معينيت نسپرده تنها شخصی است که بدون صلاحيتهالای کرسی نشسته است. طبق شوخی های کارمندان وزارت، آن معينيت فعلاً تنها مصارف نسوار را محاسبه می کند. در کارهای ديګری دخالت نمی کند. در صورت دخالت در کارهای ديګر آقای عثمانی او را به جهنم می فرستد.
معينيت سياسی در اصل بايد قوی تر از مقام وزارت امور خارجه باشد و شخص با دانش، مسلکی، ماهر و جذاب در آن بست ايفای وظيفه نمايد ولی در آن وزارت چنين نيست. آقای ارشاد احمدی در وزارت امور خارجه به حيث معين سياسی ايفای وظيفه می نمايد. طبق معلومات سناتوران امريکايی از وی (آقای احمدی) پرسيده بود که کدام مسله افغانستان خواب شما را حرام می سازد. وی پاسخ داده بود که everything is perfect! يعنی همه چيز درست است. او باز پرسيده بود در خزانه افغانستان پول نيست آيا اين مشکل نيست؟ وی باز پاسخ داد که No, everything is perfect! يعنی نخير اين مشکل نيست همه چيز درست است. “اين سخن را به نقل قول از يکی از دوستان امريکایی ام نوشتم.”
به ګفتهی آقای ارشاد احمدی در افغانستان همه چيز ګل و ګلزار است همه چيز درست است. وزير امور خارجه نيز در مجالس اشتراک کرده نمی تواند، شما خود قضاوت کنيد که امور خارجهی افغانستان چه ګونه په پيش خواهند رفت.
به واقعيت که اين نوشته قضيه سيزده ساله “قحط الرجال” را تصديق می کند. يکی به حيث وزير امور خارجه و ديګری به صفت معين سياسی!
رول آقای عثمانی در وزارت امور خارجه
آقای عثمانی در وزارت امور خارجه تنها وتنها رول يک قاچاقبر انسان را بازی می کند. ده ها نفر سر کوچه و سرک به حيث کارمند محلی در سفارتخانه های افغانستان جابجا شده و تمام آنها به استفاده از پاسپورت سياسی و واسطه شدن عثمانی از کابل به آنجا انتقال داده شده است. اينها بخاطر اين نه که در چوکات وزارت ايفای وظيفه نمايند به آنجا فرستاده شده اند بلکه بخاطر اين که در کشورهای اروپايی و امريکايی پناهنده شوند به آنجا فرستاده شده اند. بعيد نيست که از تمام آنها مصارف انتقال بدون خطر و مصؤن به آن کشورها توسط آقای عثمانی ګرفته شده باشد. بخاطر اين که تمام اين ګروه فرستاده شده در آن کشورها پناهنده می شود، فردا هيچ کشوری حاضر نخواهد شد، به دراندګان پاسپورت های سياسی برای انجام ماموريت های رسمی حکومت ويزه دهد. که اين کار يک ضربهی بزرګ و خيانت ملیدر برابر افغانستان است.
خواست از رييس جمهور ايندهی افغانستان
افغانستان در سطح بين المللاز دست آقای عثمانی در حال رسوا شدن است. اګر اين چنين افراد سر سرک و کوچه در وزارت امور خارجه توسط عثمانی جابجا ګردد و فردا به عنوان ديپلوماتان افغان به خارج از کشور فرستاده شوند رسوايی بزرګ برای افغانستان از اين نيست. شخصی که معقوليت ندارد چګونه از منافع افغانستان دفاع کند. با آمدن حکومت نو نياز است با آقای عثمانی محاسبه صورت ګيرد و در بدل تمامی کارهای غيرقانونی اش باالخصوص بدنام ساختن افغانستان در سطح بين الملل محاکمه شود.