بیکاری و عدم زمینههای اشتغال یکی از مشکلات اساسی در کشور میباشد. در حال حاضر هزاران جوان در کشور بدون کار و شغل رسمی زندگی میکنند و امیدی هم برای دستیابی به شغل مناسب را ندارند و همین سبب شده بیشتر جوانان برای ساختن آینده بهتری با تحمل مشکلات فراوان از راه های غیر قانونی کشور را ترک کنند.
محمد اشرفغنی رییس جمهور کشور در جریان کمپاینهای انتخاباتیاش به مردم وعده داده بود که یک میلیون شغل جدید ایجاد میکند و تغییرات بنیادین را در سفره خالی شهروندان به وجود میآورد. اکنون پس از گذشت نزدیک به دو سال از عمر حکومت وحدت ملی، نه تنها شغل جدیدی در کشور ایجاد نشده، بلکه وضعیت بدترهم شده و هزاران فرصت شغلی در کشور از بین رفت و امروز وضع دسترخوان مردم بد تر از گذشته میباشد. براساس آمار اداره مرکزی احصائیه حدود شصت درصد جمعیت کشور شاغل میباشند. براساس این آمار نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۵ با ۱۵ فیصد افزایش به ۴۰ درصد رسیده است. این آمار هرچند یک تصویر کلی از وضعیت اشتغال در کشور ارائه میکند، اما از اعتبار لازم برخوردار نیست. در شهرها از هر خانواده یک فرد صاحب شغل است و بقیه اعضای فامیل شغل رسمی و مشخصی ندارند.اما این وضعیت در روستاها و مناطق دوردست کشور به ندرت دیده میشود.در صورتیکه بخش عمده اعضای یک خانواده فاقد شغل رسمی میباشند و با درآمد یک یا دو تن از اعضای خانواده خود روزگار میگذرانند خیلی دشوار است.هرچند دولت بسیاری از نیروهای شاغل در کشور را در پروژههای کوتاهمدت در چارچوب برنامه همبستگی ملی مصروف کار نموده. اما این برنامهها زمینههای اشتغال را برای افراد فراهم میآورند، این فرصتهای شغلی مقطعی و کوتاهمدت بوده و مساله امنیت شغلی شهروندان را تضمین نمیکنند. گفته میشود اجرای این پروژهها هم در بعضی مناطق با مشکلاتی مواجه است و تا کنون خبری از اجراییشدن آن نیست و صرفاً برخی ادارات اقدامات بسیار محدود و اندکی را در این زمینه انجام داده اند.
دستیابی به شغل درازمدت در کشور تنها از طریق اجرای پروژههای بزرگ زیربنایی و راه اندازی مراکز تولید ممکن میباشد. حکومت وحدت ملی در برنامه ملی کاریابی گفته بود که از طریق ساخت بندهای برق، ساخت منازل مسکونی و میکانیزه ساختن زراعت، اقتصاد ورشکسته کشور را رونق میبخشد. هرچند این برنامهها به شکل بالقوه میتوانند فرصتهای شغلی زیاد و دوامداری را در کشور بهوجود آورند، اما در عمل اجرای این پروژهها با مشکلات جدی مواجه میباشند. چون یکی از مشکلات عمده نبود سرمایه درست و فساد اداری میباشد. در چند سال گذشته ما شاهد کمک های ملیارد دالری کشورهای کمک کنند در کشور بودیم اما با حیف و میل شدن این کمک ها سرمایه گزاری ها در بخش های یاد شده تطبیق نشد.
حالا سوال اینجاست چی باعث شد که برنامه های بازسازی حکومت و وعده های چرب زمان انتخاباتی ایشان عملی نشود؟
هر چند عوامل زیادی وجود دارد که باعث مانع عملی شدن وعده های سران حکومت وحدت ملی میباشد اما درینجا فقط بطور فشرده یادآورمیشوم.
نبود مدیریت درست: فساد اداری و حاکمیت روابط بالای ضوابط بزرگترین چالشی است که مانع مدیریت میشود و اراده قوی هم برای شکل گیری یک نظام درست و کارا وجود ندارد.
دخالت کشورهای همسایه و ابر قدرت:کشور های همسایه و ابرقدرت نمیخواهند افغانستان خود کفا شود چون منافع خود را در یک افغانستان ناامن می بینند همیشه در تلاش هستند این کشور بی ثبات باقی بماند.
اختلافات بین سران حکومت:تقسیم قدرت پنجاه پنجا در حکومت مانع عملی شدن بعضی برنامه ها گردید،چون دیدگاه هردوتیم در قبال نظام یک سو نیستند،در بسیاری موارد باهم توافق ندارند از همین سبب است بسیاری پوست هنوز با سرپرستها اداره میشوند.