نجیب کابلي

در گرماگرم ایجاد تلويزيون ها كه اكنون فقط در پايتخت، به بيش از سي شبكه  رسيده اند، گفت وگو هايی ميان مردم رايج شدند كه حكايت از نشرات ويژه ي يكي از تلويزيون هاي خصوصي داشتند. تلويزيون «امروز» كه توانايي هاي مالي اش از نشرات اش هويدا بود، اما تفاوت ويژه اي را به نمايش گذاشت كه بيش از همه، پيوسته به طرز فكر و موضع موسس اش بود.

يورش بي محابا بر حوزه ي به اصطلاح علميه ی خاتم النبيين و تلويزيون تمدن كه گفته ميشود شديداً وابسته به جمهوري اسلامي ايران اند با نقد عنعنات ناپسند كه در برنامه ي «بيا و ببين» انعكاس می یابد، نجيب الله «كابلي» را كه تا آنزمان به عنوان وكيل جسور پارلمان معروف شده بود، به شخصيت مردمي و ملي مبدل می کند.

حاكميت جديد افغانستان (پس از طالبان) با تنوع حضور جهاني (= سياست هاي متنوع)، دشواري هاي پس از جنگ و حضور گسترده ي افغانان در كشور هاي همسايه، ناگزيری های دایمی داشته استتا بیشتر در موضع غیر موثر قرار گیرد. اگر اعتراضي در كار بوده است، پس از تبادل ادبيات کم ماهرت ديپلوماتيك، قربان و صدقه ي غير رسمي همسايه، تگدي گونه خواسته اند در برابردشواری های مردم، آدميت را فراموش نكنند.

در كنار جامعه ي جهاني، حضور دگرگونه ي همسايه گان كه تا ديروز با سلاح و حمايت مستقيم از جناح هاي درگير، محسوس بود،نيز تغيير مي يابد.آنان اينبار در شكل خيلي مخربتر از گذشته (تفكرسازي و صدور ايديالوژي)، مي كوشند در ميان ملت، گسست فكري رونما شود که بدون شك، نهایت آن ها اغراض براي پارچه پارچه شدن جغرافياي افغانستان است.

واكنش هاي طبيعي مردم به عنوان توده هاي آگاه و كساني كه طعمتلخ زنده گي در ايران و پاكستان را چشيده اند، به عنوان مشت هاي محكم بر دهان دشمنانیبود كه ميليون ها دالر مصرف ميكنندتا مزدور ايراني و پاكستاني بسازند، امابا كمال کورخوانی، از ميليون ها تن به نام افغانانی پذيرايي ميكنند که در شدت سلوک زشت، توده های خود جوش ضد بیگانه می شوند؛ زیرا آنان اصلیت بیگانه به نام همسایه را در قرابت به آنان، به درستی درک کرده اند.

در میان مردم، مردان و زنانی كه باعث قوت حس ملي و ميهن دوستيمی شوند، جايگاه ويژه دارند.آنان الگو هايیمی شوند تا مردم در مسير درک مسایل، بيشتر بدانند كه در جهان كنوني ما،وقتي از مرز هاي كشورها عبور مي كنند، به يادشان بماند که از کجایند، اما در مقام آدمیت، فرقی نگذارند.

الحاج نجيب الله «كابلي» با صراحت بیان، جسارت كردار و مشی ای كه گاه تا مرز رسوايي كساني رفت كه با نام جناح و تجمع، بر سر سفره ي آستان بوسان(بیگانه)، معني «خاين، خايف است» را وضاحت بخشيده اند، از شخصيت هايی ست كه خداوند براي مردمي كه تنها بمانند، ارزاني ميكند. او پس از ظهور سیاسی، با صراحت بیان، تبیین و عمل، به مردم یاد داده است و در این مثال، الگو می شود که در مساله ی ملی، نفع مردم، به معنی واقعی ملی می رسد.

نجیب الله کابلی:

«احمدشاه مسعود، برای تعدادی قهرمان است. من هیچ مخالفتی با طرفداران اش ندارم؛ قهرمان شان باد!

فرض كنيم جنگ مسعود با طالبان وحزب اسلامی، دفاع در برابر تجاوز پاكستان بود، اما بد نيست از خود بپرسيم كه جنگ وی با حزب جنبش ملی به رهبری دوستم و وحدت اسلامی به رهبری مزاری را چه نامی بگذاریم؟

 قاتل هزاران تن از جوانان هزاره، اوزبیک و تاجیک که در افشار، سالنگ ها، بادغیس، کندز، بغلان، مزار،سمنگان و سایر مناطق کشته شده اند، كيهایند؟

 آيا جنگ با دوستم و مزاري هم دفاع از تجاوز پاكستان بود؟ اگر جنگجوي دخيل در جنگهاي داخلي «قهرمان» است، پس دوستم، مزاري، محقق، حكمتيار، سياف و خليلي قهرمان تَر از احمدشاه مسعود اند و ماقهرمان هاي ملي داريم.»

الحاح نجيب الله «كابلي» را براي بيان حقايق و دفاع از منافع ملي و ارزش هاي افغاني      مي ستاييم.

شرح تصویر:

کنفرانس خبری الحاج نجیب الله کابلی راجع به خیانت تیم «جبهه ی متحد ملی» به اشتراک امرالله صالح، محمد محقق، عبدالرشید دوستم و احمد ضیاء مسعود. دونارورا باکر، سناتور جنجالی امریکایی، طرف مذاکرات چهار ناخلف داخلی بود.

 الحاج نجیب الله کابلی، پس از آن که انشعاب اش از جبهه ی به اصطلاح ملی را اعلام می کند، طی کنفرانس خبری، پرده از خیانت ملی افرادی برمی دارد که زاده گان بحران چهل سال اخیر اند.

اگر دستان خارجی از مقدرات مردم ما کوتاه می بودند، کسی فکر نمی کرد روز هایی می آیند تا ناچیزترین هویت های اجتماعی و سیاسی که در سایه ی بیگانه بزرگ شده اند، بزرگ تر از آنی شوند که سایه ی خسک در طلوع و غروب آفتاب، بزرگ نمایی می شود.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *