شمس حقجو
حکومت پاکستان سال های پیش طرح هایی را به تصویب رسانیده که بر اساس آن مناطق نیمه خود مختار قبایلی تحت قیمومیت دولت مرکزی این کشور قرار می گیرد و با این اقدام، حاکمیت خود مختار این مناطق پایان یافته و زمینه برای توسعه صلاحیتهای محاکم ملی پاکستان در آنجا فراهم میگردد.
بر اساس برآوردها حدود 7 میلیون تن تنها در مناطق قبیله نشین پاکستان زندگی می کنند و این در حالی است اما همزمان با این که مناطق مذکور از دستورات حکومت پاکستان مجبور به اطاعت میباشند محل عمده تجمع گروه های افراطی تندرو نیز میباشد.
استخبارات پاکستان با استفاده از شیوه های گوناگون مناطق پشتونخواه را با وجود تلاش ها و پیکارهای مدنی منظور پشتین به یک بستر مناسب برای ترویج افراطیت مبدل ساخته و ده ها گروه تندرو در مدارس این مناطق مصروف فعالیت های گوناگون افراطی و هراس افگنی میباشند.
مدارس ظاهراً دینی پاکستان در سراسر این کشور به ویژه در مناطق قبایلی در حال حاضر میزبان بیش از 30 هزار جوانانی میباشد که از طرف ملاهای افراطی و کارمندان آی اس آی آموزش های وهابیت و شیوه استفاده از انواع اسلحه را میبینند طوری که تا اکنون حدود 99 در صد انتحاریون طالبان و شبکه حقانی که در افغانستان دست به حملات وحشیانه ی انتحاری و انفجاری میزنند پرورش یافته ی همین مدارس پاکستان اند.
به باور من حکومت پاکستان در این زمینه نقش شتر مرغ را بازی میکند ( به این معنی که از یکسو داد میزند که بالای تمام اراضی پاکستان و حتی مناطق قبایلی تسلط کامل دارد و از جانب دیگر زمانی که در مورد فعالیت گسترده گروه های هراس افگن در خاک اش مورد انتقاد قرار میگیرد آنگاه میگوید که ما بالای قبایلی تسلط نداریم و از همین رو گروه های تندرو در ان جا لانه های امن دارند.)
در واقع از دلایل ناموجه پاکستان چنین استنباط میگردد که این کشور از گذشته تا حالا نه با جامعه جهانی و نه هم با حکومت افغانستان از در صداقت پیش آمده است بلکه همواره در پی خاک زدن به چشم افغانستان و جهانیان بوده است.
اکنون که گفتگوهای صلح امریکا و طالبان در آخرین مراحل رسیده و گفته میشود که متن توافق نامه میان دو طرف به امضاء رسیده است با آنهم دیده میشود که استخبارات پاکستان با استفاده از مهره های خود گروه طالبان را به خشونت و خدشه دار کردن هرچه بیشتر روند صلح تشویق مینماید که از آن جمله میتوان حمله بالای شهر کندز، شهر پلخمری و حملات انتحاری در پایتخت و بعضی نقاط دیگر را به عنوان نمونه های برجسته از رخنه آی اس آی و مزدوری طالبان برای پاکستانی ها وانمود کرد.
آنچه را میتوان به عنوان راهکار در اینجا پیشکش کرد این است که جامعه جهانی و امریکا بیشتر از گروه تروریستی طالبان توجه خود را بالای محل تغذیه این گروه (پاکستان)معطوف دارد تا از این طریق بتوانیم شاهد تغییرات عملی در رویکرد گروه طالبان باشیم در غیر آن شاهد بدتر شدن وضع امنیتی به بهانه صلح خواهیم بود.