مقدمه
حکومت افغانستان در شماری از ولایات کشور به زورمندان و باشندهگان محلی هزاران میل سلاح توزیع کرده که انتقادهای برخی نهادهای داخلی و خارجی را نیز در پی داشت. کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون امنیت داخلی ولسی جرگه از جمله نهادهایی اند که از توزیع سلاح به غیرنظامیان و افراد غیر مسؤول انتقاد کرده و این کار را تهدید جدی برای امنیت کشور در آینده میدانند. وزارت امور داخلۀ افغانستان نیز گفته است که به غیرنظامیان سلاح توزیع نمیکند اما از تمامی خیزشهای مردمی در برابر مخالفان مسلح دولت، پشتیبانی میکند.
این کشور جنگزده در گذشته نیز گواه اینگونه گروههای مسلح بوده که به سود هیچ جانب درگیر نبوده است و این، یک کار آزموده شده با نتیجۀ منفی است. با آن هم اینبار در کندز، ولایتی که گواه ناامنیهای خبرساز بوده است، این تجربه آزموده میشود. پرسش اینجاست که حکومت در وجود نیروی 350 هزار نفری افغانستان چرا به ایجاد ملیشهها روی آورده؟ و آیا احتمال دردسرساز شدن این ملیشهها در آینده وجود ندارد؟
از سوی دیگر، روابط و رفت و آمدهای مقامات پاکستانی و اظهارات اخیر آنان، بار دیگر خبرساز گشته است. از سفرهای مقامات پاکستانی به کابل طوری مینماید که این کشور تلاش میکند از فرصتی به دست آمده از سوی کابل، سود ببرد و برای اولین بار با همسایهای روابط خود را عادی بسازد که همواره دچار تنش و اختلافات بوده است. اکنون کابل در پی آزمودن این پیام است که آیا به راستی “دشمن کابل، دوست اسلامآباد شده نمیتواند”؟
آیا سیاست پاکستان در قبال افغانستان تغییر کرده؟ و اینکه کابل خواهد توانست با به دست آوردن رضایت پاکستان، امنیت وصلح را در کشور تأمین کند؟ و سرانجام این روابط چه خواهد بود؟
برای پاسخ به این پرسشها، تحلیل این هفتۀ مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی، در پی پاسخ است.
——————————
به دنبال گسترش ناامنیها به شمال افغانستان، مقامات امنیتی افغانستان از تصمیم شان برای ایجاد تشکیلات ملیشههای محلی سخن گفته اند.
محمد عمر صافی والی کندز گفته است که برای مقابله با مخالفین مسلح دولت، همین اکنون در این ولایت یک نیروی مسلح دو هزار نفری ایجاد شده است.
اکنون سوال اینست که آیا میتوان از ملیشهها برای تامین امنیت در کشور استفاده کرد؟ و از این هم مهمتر، آیا دولت قادر به کنترول این نیروها خواهد بود و چه ضمانتی وجود دارد که این گروههای ملیشه به چالشی جدید فراراه امنیت مبدل نشوند؟
تجربۀ دوران حکومت کمونیستی گواه این حقیقت است که ملیشهها زمانی به عنوان یک ضرورت برای تامین امنیت در کشور به کار گرفته شدند که دولت از توان رزمی نیروهای مسلح کشور مایوس شد. آیا افغانستان بار دیگر به همان مرحله داخل میشود؟
اربکیسازی جنرال پتریوس
زمانیکه جنرال دیوید پتریوس در سال 2010 به جای جنرال مک کریستال فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان تعیین گردید، وی با استفاده از تجربۀ عراق، برنامۀ ملیشهسازی در افغانستان را به عنوان یک راه حل مشکل طالبان روی دست گرفت. برنامۀ ملیشهسازی وی در عراق، به کمک قبایل سنی آن کشور، به صورت موقتی موجب تضعیف القاعده گردید؛ اما وی به این مسئله توجه نداشت که شرایط افغانستان و عراق از هم کاملا فرق میکند. افغانستان قبلا این برنامه را تجربه کرده بود که نتایج ناخوش آیند آن، در جنگهای داخلی به صورت واضح نمایان شده بود.
برنامهای برخلاف DDR
بعد از حملۀ امریکا به افغانستان و سرنگونی رژیم طالبان، برنامۀ “دی دی آر” در افغانستان روی دست گرفته شد. مفهوم برنامۀ دی دی آر، خلع سلاح، ملکی سازی و ادغام مجدد در محیطهای پس از جنگ است تا شرایط برای توسعه و انکشاف اقتصادی فراهم آید.
این برنامه در افغانستان از سال 2001 تحت نظر سازمان ملل متحد آغاز شد و کشور جاپان با پرداخت صدها ملیون دالر به این برنامه، بزرگترین کمک کننده به برنامۀ دی دی آر بود.
بر بنیاد این برنامه باید سلاح از دست افراد غیرمسؤول و نیروهای ملیشه گرفته میشد، زیرا وظیفۀ تامین امنیت و دفاع از کشور را نیروهای مسلح رسمی کشور شامل اردو و پولیس ملی باید به عهده میداشت و تشکیلات نظامی خارج از این نیروها مجاز نبود. در عین حال زورمندان محلی که با استفاده از این اسلحه چالشی فراراه بسط و توسعۀ قدرت حکومت مرکزی بودند، باید از دولت مرکزی اطاعت میکردند.
اما از همان ابتدا مشخص بود که این برنامه با کاستیهای فراوان مواجه است، زیرا دیده میشد که سلاحهایی که بر بنیاد این برنامه جمع آوری میشد، اکثرا کهنه و از کار افتاده بودند.
از آن ببعد برنامۀ دیگری بنام “دایاگ” روی دست گرفته شد که هدف آن جمع آوری سلاحهای غیرقانونی از زورمندان بود، اما این برنامه نیز سرنوشتی بهتر از “دی دی آر” نداشت.
ملیشه سازی بر بنیاد قومیت
اگر حکومت بخواهد گروههای ملیشه را در ولایات کشور ایجاد نماید، قادر نیست تا ملیشهها را بر بنیاد انگیزههای ملی و فراقومی گرد هم آورد. هر قوماندان ملیشه، افراد زیر دست خود را از قوم خود انتخاب میکند زیرا بر آنان اعتماد دارد. در عین حال تنشهای قومی در ولایات را نباید نادیده گرفت. بنابراین وقتی افراد یک قوم به نیروی ملیشه بپیوندند، امکان دارد تا قوم دیگر احساس خطر نموده حتی از روی ناچاری به صف مخالفین مسلح دولت بپیوندد.
تجربۀ اربکیها در ولایات
برای حکومت فقط مهم این است که از یک منطقه در برابر نیروهای مخالف حکومت دفاع صورت گیرد، اما گاهی این دفاع به جای اینکه به نفع حکومت تمام شود، برعکس موجب ضعف حکومت شده است.
مثال عمدۀ آن کندز است که والی آن از مسلح ساختن یک هزار ملیشه در آنجا سخن میگوید. در این ولایت از چندین سال بدینسو تعدادی از افراد مسلح بنام اربکی وجود دارد که زندگی را به کام مردم تلخ ساخته اند. این اربکیها به این بهانه که حکومت به آنها معاش نمیدهد، با استفاده از زور از مردم محل پول میگیرند. در بعضی از موارد حتی نهادهای بینالمللی در مورد ملیشههای اربکی و دست داشتن آنان در اذیت و آزار و حتی کشتار مردم گزارشاتی به نشر سپردهاند.
در سال 2012 میلادی در کندز واقعهای اتفاق افتاد که حتی والی وقت آن ولایت، از توجیه آن عاجز آمد. در اواخر ماه اگست آن سال، تعدادی از افراد مسلح به دنبال کشته شدن یکی از یاران شان به دست طالبان، در روستای “لوی کلم” ولایت کندز بیش از ده تن شامل زنان، اطفال و پیرمردان را کشتند.
در جواب اعتراض مردم به این جریان، والی آن وقت ولایت کندز به رسانهها گفت که این افراد رابطهای با حکومت ندارند بلکه افراد مسلح غیرمسؤول اند که با طالبان میجنگند! این نخستین بار بود که این راز افشا گردید که در افغانستان گروههای مسلحی هم وجود دارند که پولیس ملی و اربکی هم نیستند، اما با طالبان میجنگند.
سوال اینست که این افراد که وابسته به حکومت نیستند، سلاح و مهمات را از کجا به دست میآورند و معاش و مصارف شان از کدام جهت تامین میشود؟
نتیجه
ملیشهسازی برای تامین امنیت در صورتی میتواند مؤثر باشد که این ملیشهها تحت فرمان مستقیم پولیس ملی باشند و از کنترول خارج نشوند، اما در عمل این کار بسیار دشوار است.
گروپهای ملیشه در افغانستان معمولا تحت فرماندهی یک فرد زورمند که اکثرا سابقۀ خوب نیز نزد مردم ندارند، شکل میگیرند. ملیشهها محدودیتهایی را که شمولیت در صف پولیس ملی برای شان به میان میآورد، نمیپذیرند و هرقدر فرمانده شان به آنان آزادی عمل بیشتر بدهد، به آن فرمانده وفادارتر باقی میمانند و همین آزادی عمل، آنها را مبدل به مشکلی برای مردم محل میسازد.
کمیسیون حقوق بشر افغانستان طی گزارشی، اربکیها را به بیاعتنایی آشکار به حقوق بشر و عامل هشتاد درصد خشونتها علیه زنان و اطفال متهم کرده است. یکی از کمشنران این کمیسیون به رسانهها گفت که بررسیهای ما نشان میدهد که ملیشهها با اذیت و آزار مردم و تجاوز به زنان و کودکان، حقوق بشر را نقض کردهاند.
فرقی نمیکند که نام این گروههای مسلح را ملیشه، اربکی یا پولیس محلی بگذاریم. آنچه مهم است عملکردهای آنان است که حکومت کنترول اندکی بر آنان دارد و حتی بدتر از آن، در بعضی از نقاط کشور گروههای مسلح غیرمسول وجود دارند که حکومت هیچ کنترولی بر آنان ندارد و فقط به خاطر مخالفت آنان با طالبان، حضور آنان و اعمال شان علیه مردم را، نادیده میگیرد.
اما سوال مهم این است که آیا دولت نسبت به توان نیروهای امنیتی کشور در ایجاد امنیت و صلح در کشور ناامید است که دست به دامن گروههای ملیشه شده است؟
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی از امــر خــیل به قیمــت هشــتاد ملــیون افغــانی پشــقل گــوســفند برای چــمن هــای وزارت داخــله خــریداری کــرده بود-
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
امر خیل صایب یک چند بوجی پشقل تازه خو بری چمن های وزارت داخله ما را بته !
ضــیاالــحق امــرخــیل :
جنرال صایب هر چه کار داشته باشین امر کنین بنده ده خدمت تان هستم.
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
امر خیل صایب ای پشقل ره چه قسم می فروشین وزن می کنین یا بوجی بست فروخته میشه ؟
ضــیاالــحق امــرخــیل :
جنرال صایب محترم مه خو ده گدام رقم رقم پشقل دارم ، پشقل گوسفند ، پشقل بز ، پشقل بره ، پشقل میش ، پشقل قچ و چند رقم پشقل دیگه ، قیمت هایشان هم از کیلوی ده افغانی شروع شده تا کیلوی پنجا و شصت افغانی میرسه.
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
همی پشقل که بالای کراچی داری کیلوی چند اس ؟
ضــیاالــحق امــرخــیل :
جنرال صایب ای پشقل سر کراچی خو سپیشل پشقل اس که مه او ره فقط بری سفارت خانه ها می فروشم ، بری داخلی ها واره نمی کنه بسیار قیمت اس.
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
سپیشل پشقل یعنی چی ؟
پشقل خو همش پشقل اس ، یا که سپیشل پشقل گرد طلا هم همرایش داره ؟
ضــیاالــحق امــرخــیل :
نی جنرال صایب محترم سپیشل پشقل گرد طلا نداره اما پشقل گوسفند های انتخابات ریاست جمهوریس ازو خاطر قیمتش بسیار بلند اس و مه صد گرامش ره به صد دالر بری خارجی ها می فروشم.
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
امر خیل صاحب روی خدا ره ببین میگن مار ده هر جای که کج بره ده غار خود راس میره ، شما هم همرای خارجی ها هر معامله که میکنین بکنین اما همرای ما رنگ بازی ره بانین !
مه خو گفتم که ای پشقل ره مه بری چمن های وزارت داخله کار دارم نه بری خانه شخصی خود.
ضــیاالــحق امــرخــیل :
جنرال صایب نام وزارت داخله ره نگیرین که مه بیاد جنرال ظاهر میفتم و مو های جانم راس میشه ، از دست او بی پدر همی گوسفند های بیچاره سه روز ده کوه بی کاغذ ماندن ، گل روی خودت که نمی بود اگه مره کس به وزن پشقل طلا هم میداد معامله نمیکدم.
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
سلامت باشی امر خیل صاحب ری نزن باز اگه زندگی بود جبران خاد کدم ، خو بگو همی بسته کراچی ره چند بتم ؟
ضــیاالــحق امــرخــیل :
به دالر میگین یا به افغانی ؟
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
پیسه ته خو به دالر میتم اما قیمتشه به افغانی بگو که از طرف وزارت مالیه بری ما کدام جنجال پیدا نشه خودت میفامی دیگه.
ضــیاالــحق امــرخــیل :
برو جنرال صایب به گل روی خودت همی پخته صد ملیون افغانی بتی و کراچی ره ببر !
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
امر خیل صایب کتی شصت ملیون چه گفتی ؟
ضــیاالــحق امــرخــیل :
به ریش اشرف غنی قسم که اگه سری خارجی ها می فروختم از صد و پنجاه ملیون کم نمی گرفتم ، برو مرد خدا صدایته ده زمین نمی مانم اما یک کاری کو که نه سیخ بسوزه و نه کباب نه صد ملیون مه و شصت ملیون تو همی هشتاد ملیون بتی و کراچی را ببر !
ســتر جــنرال بســم الله محمــدی :
مره چکی ته قبول اس ، اما ای گپ فقط بین ما و تو می مانه چرا که هر دوی ما دشمن دار هستیم و دیوار ها موش داره و موش ها گوش داره.
ضــیاالــحق امــرخــیل :
میگم جنرال صایب بیغم باش بیغم !
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی