کشور ایران در کنار این که پس از پاکستان بیشترین مرز را با افغانستان، روابط دیرینۀ فرهنگی، زبانی، دینی و پیوند های ناگسستنی با مردم کشور ما دارد و از همین جهت بیشتر شهروندان کشور ما مایل به سفر در ایران و داشتن رابطه با این مملکت اند زیرا از دید فرهنگی، زبانی و جوی می توانند به راحتی با مردم ایران کنار آیند.

از منظر اقتصادی نیز یکی از عوامل عمدۀ آبادانی شهرهای ایران مهاجرت شهروندان افغانستان و نیروی فزیکی آنها در ایران می باشد چون شهروندان افغانستان در ایران شاقه ترین کارها مانند کار در کوره های خشت مالی، موزایک سازی، کوره های ذوب آهن ، کارهای دشوار ساختمانی و غیره را در مقابل اندک ترین پاداش انجام می دهند و به همین علت با کمترین نرخ بزرگترین کار های خود را توسط مهاجرین ما به پایه ئ اکمال می رسانند.

در پهلوی این که ایران از نیروی فزیکی شهروندان افغانستان در مسایل فوق الذکر کار گیرد متأسفانه حکومت این کشور به ویژه سپاه پاسداران شمار زیادی از جوانان افغانستان را در داخل افغانستان و در خاک ایران جلب و جذب نموده و از آن ها در امر پیش بردن اهداف نامشروع مانند اعزام در جنگ های عراق و سوریه ، راه اندازی جنگ های رسانه یی در شبکه های اجتماعی ، کمک به نیروهای مخالف حکومت (طالبان)، به چالش کشانیدن پروژه های حیاتی در داخل افغنستان، دامن زدن مسایل سمتی ، قومی ، مذهبی و غیره استفاده می نماید.

اما چرا کشور ایران در عوض این که به خاطر خدمات مؤثر در امر آبادانی شهرهای خویش از شهروندان افغانستان ابراز امتنان و سپاسگزاری نمایند بر عکس با عملکردهای منفی به این همه صداقت ما پاسخ منفی و تأسفبار می دهند؟

اگر واقع بینانه قضاوت صورت گیرد باید گفت که ایران از فضای ایجاد شده در افغانستان به شدت نگران است زیرا به خوبی درک کرده است که با بهتر شدن وضعیت در افغانستان دولت این کشور طبعن توجه به زیر ساخت های بنیادی زراعتی ، صنعتی و تجارتی می نماید و کشور ایران این کار ها را به شدت در تضاد با منافع خویش می بیند.

نخست این که بیشتر ساحات آستان های شرقی ایران از آب دریاهای افغانستان به شادابی رسیده است و با تأمین ثبات در کشور ما آب ها مهار و شرق ایران به کم آبی مواجه می گردد و این کار در دراز مدت ایران را از نگاه زراعتی ، اقتصادی و محیط زیستی به شدت آسیب می رساند.

ثانیاً در شرایط کنونی بیشترین کارخانجات مواد غذایی، داروسازی ، نفتی، ساختمانی و غیره که بازارهای گرم فروش در افغانستان دارند با آمدن ثبات پایدار و اعمار فابریکات در کشور میزان صادرات شان کاهش و یا هم به صفر تقرب می نماید.

ثالثاً ایران از حضور امریکا و متحدین آن در افغانستان به عنوان همکاران قوی منطقوی افغانستان به شدت رنج می برند و از این ناحیه شدیداً نگران است زیرا مبادا کشور امریکا با استفاده از خاک افغانستان کشور ایران رقیب دیرینۀ خود را زیر فشار قرار دهد حال آن که قطعاً حکومت افغانستان اجازه استفاده از خاکش را برای هیچ کشوری علیه همسایگانش نمی دهد.

با آن که مداخلات ایران از گذشته ها تا کنون در امور افغانستان جریان داشته است مگر پس از رویکار آمدن حکومت وحدت ملی و به بهره برداری سپرده شدن بند برق سلما ، کار روی سایر بند های آبگردان در غرب کشور و تشدید جنگ ها در سوریه سپاه پاسداران ایران عملاً مداخلات  در امور افغانستان را آغاز نموده است ؛ طوری که هزاران تن از شهروندان افغانستان را زیر نام لواء فاطمیون استخدام و به جنگ های سوریه و عراق فرستاده اند که طبق آمار ارایه شده از سوی آقای ظهیر یکتن از مسئولان لشکر فاطمیون در نتیجه دست کم دو هزار تن از هموطنان ما جان های شیرین شان را از دست داده و هشت هزار تن دیگر زخم برداشته معلول و معیوب گردیده اند.

همچنان مشاورین نظامی سپاه پاسداران  به صورت پنهانی در صفوف طالبان حضور یافته و برای آنها علاوه بر کمک های تسلیحاتی و پولی در طرح و انجام حملات تروریستی در مقابل دولت افغانستان یاری می رسانند؛ طوری که تا کنون در ولایت های غربی کشور شماری از مأموران سپاه در جنگ رو در رو از سوی نیروهای امنیتی کشور بازداشت شده اند.

خلاصه این که دولت مردان کشور ایران این موضوع را هیچگاه به درستی تحلیل نکرده اند که با آمدن ثبات در افغانستان چه مزایایی نصیب دولت و مردم ایران خواهد شد و بر عکس همواره ابعاد منفی آن را در نظر گرفته و بر مبنای آن روی سیاست خویش در امور همسایه داری با افغانستان تجدید نظر نمایند.

در ضمن ایجاب می کند تا حکومت افغانستان از طریق دیپلوماسی فعال، بحث، گفتگو و تبادل نظر با دولت مردان ایران یک راه حل مناسب برای سوء تفاهمات کنونی جستجو کنند.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *