مصطفی عمرزی ||
ملی گرایی افغانی، پدیده ی عجیبی ست! بی هیچ نیست که در هر کاری، این خصوصیت متبارز می شود و حد و مرز نمی شناسد. در کمپاین های انتخاباتی چند سال قبل، سخنی از دکتور غنی، جوهره ی ملی گرایی افغانی را در حدی تعریف کرد که اهل فساد و جرم نیز بی نصیب نمانند:
«در فساد، وحدت ملی، کاملاً تامین است!» این جمله با کنایه از وضعیت موجود که حدود تاراج و چپاول را همه گانی نشان می دهد، منظور دکتور غنی را در حالی افاده می کرد که بیش از یک دهه ی گذشته، مجموعه ای را معرفی کرد که هرچند در تقسیمات سیاسی- حزبی افغانستان، تا حد مثنوی هفتاد من کاغذ رسیده اند (احزاب و سازمان ها)، اما در حالی که بیشترینه مجموعه ی اضداد ضد منافع ملی بودند، در امر «شر و فساد»، کاملاً با اتحاد، برادری و شعار «برادر با برادر، حساب شان برابر»، به یکی دیگر اجازه دادند در زمانی که نقلیه ی فساد آنان در جغرافیای مفسد دیگری داخل می شود، از تعرفه ی انتقاد و اتهام، به دور بمانند.
ملت ما در یک روند تاریخی پیچیده که در هر سده ی آن، کارنامه ی حماسی دارند، چنان به هم خلط و درهم اند که اگر موج تفکر بیگانه، گاه فرهنگی- گاه سیاسی، نتوانست تا بنیان، ریشه ی این ملت را خشک کند، ملی گرایی افغانی را در تار و پود افغانان، پیچیده است.گرایش به همگرایی که باعث سهولت داد و ستد و کاهش ستیز می شود، شوق تعریف ملی گرایی افغانی را تا قلب ادبیاتی نیز می برد که در سطح بازار اند.
در مسیر چهار راه پل محمود خان تا چهار راه شهید عبدالحق، دیوار تصدی ملی بس با نوشته ی بزرگ: «ملی بس، هویت ملی ماست»، به گونه ای احساسات ملی گرایی را تبارز می دهد. شاید نویسنده ی آن با اندیشه بر این که وسایط نقلیه ی این اداره، روزانه در صد ها نوبت، جمع کثیری از مردم را ته و بالا می برند و این مردم از اقوام مختلف اند، بنابراین، تصدی ملی بس نیز بیان کننده ی مساله ی ملی می شود.
وحدت اهل جرم در افغانستان، پدیده ی نو است؛ اما آن چه بر اهمیت موضوع می افزاید، توجه بر ماهیت آن است که در زمان نقد، چه گونه گی گرایش ها برای دریافت امتیاز را نشان می دهد.
حاکمیت کنونی افغانستان در مسیری شکل گرفت که در عقب اش، فساد گسترده قرار دارد. از کودتای هفت ثور تا پایان حاکمیت طالبان، راس مدیریت بر اساس تعلقات ایدیالوژیک، زبان، منطقه و قوم، حاد شد، اما تجربه ی یک دهه ی گذشته با ماهیت غیر ایدیالوژیک، حداقل در سطح زعمای تکنوکرات، مرز های جناح های متخاصم را به نوعی باز کرد که اعتقاد آنان بر مفکوره ها، مانع نمی شدند در زمان چپاول، انحصار و تاراج، دچارمشکل شوند.
در تمام دوران ریاست جمهوری حامد کرزی، بازیگران سه دهه ی قبل، بدون کینه و دشمنی چپی و راستی، وحدت ملی ای را که آقای کرزی، سمبول آن شده بود، تمثیل کردند. این، بدشانسی دیگر ملت ما بود که دیدند و آزمودند: در فساد نیز وحدت ملی، کاملاً تضمین است.