در مقاطع مختلف، شاهد درگيري ها و كشاكش قشر جوان بوده ايم كه چشمگيرتر از همه، در مقال سياسي بودند. از آن جایي كه حتي كم اهمیت ترين بحث ها بر محور سياست (اختلاط مردمان كوچه و بازار) نيز جزو مقال سياست، تحمیل می شوند، تبصره هاي غرض آلود، كند و كاو كودكانه و نگرش سطحي به حد روستا و دهكده، نشان دهنده ی کمیت اند. بنابراین نياز مبرم وجود دارد تا از مراجعي كه پيرامون مسايل، پشتوانه ها و اندوخته هاي علمي را مطرح مي کنند، براي فهم مساله ي سياسي كه تحرک سياسي مي آورد، آشكارايي بيشتري ارايه شود.
از احزاب سياسي تا تنازع و پرداختن به ادبيات و بالاخره كليتي كه زير سايه ي فرهنگ به ميان مي آيد و فرهنگ سياسي مي شود، نسل جوان به عنوان ماشين پُرقدرت، عمل مي كند. اگر اين قدرت با پشتوانه ي فهم كه هدایت آن را بر عهده دارد، به همراه نشود، اين ماشين پُرقدرت، ارزش خویش را تا حد ابزار تخريب گر، پايين خواهد آورد. معني اين سخن در اين است كه تفكر ارايه شده از تخيل و سطحي نگري هایي كه در جو دشواري هاي ما، خود معضلات برخاسته از ناهنجاري اند، مقال مهم سياست را كه مي تواند شعور جوان افغان را براي درك منافع ملي و زعامت بلند ببرد، درگير دگم ناشي از قومگرايي، ستيزقومي، عقب گرايي مخرب و مضحك مي كند. گرفتاري جوان افغان در چنان تنگنایی مي تواند اين شيفته ي سياست را به سياست بازي مبدل كند كه مساله ي سياسي او، ملعبه ي كودكانه در جهت زدودن وقت و عامل مكروبي مي شود كه بيشتر از همه، طیف او در واكنش به سخافت موضع، در پاي اين ضعف سياسي مي كشاند و در نتيجه، بيداري سياسي، جايش را به تغافل سياسي (انديشه ي آلوده و مكروبي)، عوض مي كند. این در فضاي ناشي از بحران، همچناني كه انرژي و توان فكري را هدر مي دهد، معضل حاد مي شود كه تا رفع آن كه هرگز و به تمامي ميسر نخواهد بود، فرهنگي به ميراث مي ماند كه جست و جو در كارنامه هاي ناکام جریان های سیاسی ما، صد ها دليل و دال واقعيت ها دارد.
كوتاه سخن اين كه كوشش شود همچناني كه روی وضاحت تعاریف امور ناظم بر منافع و كشور، هزینه می شود، بر امر پرداختن در مقال موثر سیاسی نيز وضاحت داده شود.
سخافت سیاسی، اگر مقداري وابسته به ناهنجاري هاي اجتماعي است، در جایی نشات يافته از شيوه ها و سلایق كساني مي باشد كه در امتداد همان بحث هاي سطح پايين (بازاري)، فرهنگ مبتذل سياست بازاري را ترويج داده اند.
در تجربه ي بيش از 17 مردمسالاري كنوني، متوجه شديم كه مبحث گفتمان سياسي جوانان افغان، اگر به دور از پشتوانه ي دانش و فهم بر سنخيت هاي سياسي باشد، كش دادن بر ستيزه هايی مي شود كه گروه هایی غرقه در آرایش تنظيمي و قومي، بحران مي آفرينند.