در حالیکه در بین طالبان و دولت صلح و آتش بس از هر زمان دیګر نزدیک شده است، اما عده ی از جنګجویان مخالف دولت از کینه و جهالت کار ګرفته و ازینطریق میخواهند که در آخرین روزها هم جنګ را براه اندازند و صدها افغان را قربانی امیال بیګانه سازند.
در غزنی بالاخره مردم دیدند که در اثر تعرض نامیمون طالبان صدها طالب مردند، شهر غزنی آتش ګرفت، عده زیاد از اشخاص بیګناه و ملکی نیز قربانی همین حمله شدند. پس فایده چه بود؟
در این حمله یکنفر خارجی نمرده است و در مجموع در حدود ۱۳۰۰ نفر تلف شده اند، که اکثریت آن اشخاص ملکی بودند.
طالبان با این حمله به اثبات رسانیدند که قطعاً نیت و یا توان جنګ با نیروهای خارجی را ندارند و به این بهانه نیروهای داخلی و مردم عام را هدف میګیرند و میکشند. شاید پرسش بمیان اید که منظور طالبان از اینګونه اعمال چه بوده میتواند. جواب روشن است، خداوند ج در بین مسلمانان اجازه جنګ را نداده است و اګر جنګ بمیان میاید تا کید نموده است که هر چه زودتر این جنګ باید خاتمه داده شود. تا جای که معلوم است در این جنګ سالانه پنج ملیارد دالر از طرف طالبان و پنج ملیارد هم از طرف دولت افغانستان و اضافه از پنج ملیارد هم از طرف نیروهای ناتو بمصرف میرسد، پس این پول ها به جیب که ها میرود؟ جواب روشن است، حصه سوم این پول ها بجیب قوماندانان طالبمیریزند و در مقابل این پول ها آنان مکلف آند که برای اجنبیان وطنداران خودرا بکشند.
دسیسه جنګ غزنی بسیار به سرعت و بطور ناآګانی در پاکستان طرح ریزی شد، ده ها ملیشه و جنرالان پاکستانی در آن شرکت نمودند و دوباره با ده ها مرده و جسد خجالت زده به پاکستان برګشتند.
ما ګلایه از بیګانګان و پاکستان نداریم، آنها ما را میکشند، در بربادی ما خیر خودرا میخواهند، و معلوم است که از دشمن توقع خیر شده نمیتواند، اما ګلایه ما از آن طالب است که هم وطن و هم کیش ماست، در نفع و تاوان این کشور با مردم خود شریک است، درد و غم مشترک داریم و از همه مهمتر اینست که از فکر سلیم کار بګیرد و این نکته کوتاه را بداند، که جنګ راه حل نیست و جنګ با مردم خود، کشتن مردم خود، زورازمایی علیه آنها، وادار کردن مردم خود به غلامی و اسارت بیګانګان نه راه مردی است و نه راه جوانی، بلکه بی حیایی، بی غیرتی و بی عزتی محض است و نام دیګر ندارد.
جانب دیګر موضوعبه پدران و مادران بر میګردد. دین اسلام آنها را حق داده است در صورتیکه لازم بیند اولاد شان را به جنګ(جهاد فی سبیل الله) بفرستند و یا نفرستند. باید به یاد بیاورند که یک جوان پیغمبر ص از رفتن به جهاد منع کرد و از او پرسید که آیا اجازه پدر و مادر خودرا دارد یا خیر؟ جوان ګفت که نه خیر و جوان ر افرمود که برود اجازه والدینش را در زمینه بګیرد. والدین در این مورد باید عمیق فکر کند و بداند که مسولیت کاملاً دینی را پیرامون این مسله دارد. زیرا جنګ یک موضوع عادی نیست، اول باید پیرامون مشروعیت جنګ فکر شود، دوم باید بالای مصونیت جنګ فکر شود و سوم باید اضرار جنګ مدنظر ګرفته شود، که اضرار جنګ از قیمت خود جنګ افزون نباشند.
افزون بر این، نمیشود جنګ افغانستان را مشروع دانست در حالیکه که اکثریت علمای جهان اسلام تایید کند که جنګ افغانستان و کشتن افغان ها حرام است و مشروعیت ندارد و صرف فتوا ملاهای مغرض پاکستانی و چند تجار خون مردم افغانستان را مدار اعتبار قرار داده و بر آن کورکورانه عمل کنیم. یکروز برای لحظه یی سر را در ګریوان فرو برده و با خود باندیشید که روز محشر است و با سرنوشت روبرو شده اید که در آنجا فتوا ملاهای پاکستانی درست نبوده پس به چه حالت دچار خواهید شد و این در حال باشد که شما میتوانستید شما مشکل تانرا بدون کشتن و خون ریختاندن مسلمانان از راه مفاهمه و ګفتګو حل میتوانستید.
جنګ غزنی باید به تمام جنګجویان و متجاوزین پند باشد، اګر شما تعرض و تجاوز میکنید پس بدانید که اګر دیګران را میکشید شما هم کشته میشوید. اګر شما دیګران را به سوګواری مینشانید، پس والدین شما هم یکروز به سوګواری خواهد نشستند.
خلاصه کلام، جنګ نه دیګر راه موجه است و نه راه معقول، نه مشکل را حل میسازد و نه تنش را، پس یګانه راه مفاهمه و صلح است که باید برګزید.