(قسمت اول)
در صفحه زندگی مان نبرد شدید شعلهور بوده، است و خواهد بود. ظاهراً، طعم حالات و حوادث گاهی شرین و خوشآیند است ولی گاهی چنان تلخ و دردناک میباشد که کام و سینه را میسوزاند. هروز و هرلحظهی گواه رویدادی هستیم که آن را حادثه گویند. حادثه از کلمه حدیث به معنی جدید، نو و تازه گرفته شده است که در زبان انگلیسی بکاربستن کلمه «نیوز» مناسب آن میباشد. پس هر آنچیزی خوشآیند ویا درشت و ناخوشآیند که هر لحظه بر انسان واقع گردد، آن را حوادث گویند و حوادث که به شکل متداوم ادامه یابد آن را حالات گویند. حوادث که تولد انسان نخستین و مرگ اش آخرینی آن بهشمار میرود، هدف اش چیست که قبلاً نمیدانستیم!؟
هرگاه نام از حوادث میبریم تصویر از تصادم موتر، زلزله، سیلاب، مرگ، جنگ، زخمی شدن، آتشسوزی، خود کشی و غیره وقایع درشت و نا خوشآیند در ذهن متصور میگردد. بیشک که این همه حوادث اند؛ اما تصویر کامل و شامل از حوادث نیست زیرا بستهی حوادث شامل هرگونه رویدادهای مثبت و منفی یعنی زشت و خوش آیند میگردد.
فقر، مرگ، بیسوادی، مریضی، بیکاری، احساس حقارت، زخمیشدن، معیوب بودن، بیاولادی، اولاد نا صالح، ضعف و نداشتن استعداد، ناکامیها، نداشتن توانائی، تیره شدن روابط با اعضای خانواده، گمشدن و از دست دادن مال، تاوان در تجارت، عقبماندگی مادی و عدم پیشرفت، جنگ، نا امنی، قتل و کشتار، رشوه، سرقت، بیحجابی، تجاوز، ظلم حکام و صدها موارد دیگر از جمله حوادث بهشمار میرود.
در عین حال ثروتمند شدن، داشتن تحصیلات، صحت، زیبائی، داشتن بهترین وظیفه، شهرت و محبوب بودن، بدن قوی و تنومند، داشتن فرزندان زیاد، استعداد و ظرفیت بالا، موفقیتهای پیدرپی، علم و مفاهیم اسلامی، توفیق اعمال نیک، داشتن همسر زیبا، داشتن خانواده و روابط نیکو با آنها، مال و تجارت گسترده، امنیت و پیشرفتهای مادی نیز از جمله حوادث بشمار میرود. در رابطه به اهداف حوادث، اهمیت، تعبیر و طرز برخورد با حوادث دیدهای متفاوت وجود دارد.
غربیان و نظامهای دست ساختهی شان (دیموکراسی و آزادیها) که دنیا را نکتهی آغاز و خاتمهی خویش میپندارند، همیشه در تلاش اند تا همهی حوادث فوق را در کنترول خویش داشته باشند. دفع حوادث ناخوشآیند و غالب شدن بر حوادث مثبت را سعادت تعریف نموده اند که رسیدن به آن را مرتبط به تلاش خویش میدانند. تعدادی اندک یشان که تلاش شان در مسیر حوادث واقع میگردد، میتوانند به برخی از حوادث و داشتههای مادی دست یابند. اما باز هم به سعادت نمیرسند زیرا خواستههای انسان هرگز در دنیا پایان نداشته و بزودی برایشان عادت و خسته کن میگردد.
اکثریت مطلق ایشان که به خواستههای خود نرسیده و حوادث را مهار نمیتوانند، جز مایوسی، اضطراب و خود کشی راه حل دیگری ندارند. از جانب دیگر طبعیت زندگی بشر چنین بوده که هرگز مطابق میل بشر به پیش نرفته و حوادث ناخوشآیند مانند مرگ، فقر، مریضی، ناتوانی، ناکامی و غیره مصائب را کسی انکار کرده نمیتواند که این حوادث ناخوشآیند خود تهدید و مانع بزرگ برای دید لذت گرائی و سعادت تعریف شده شان محسوب میگردد. غم از گذشته، تشویش در مورد آینده، استرس، اضطراب،عدم سکون و آرامش جز لاینفک زندگی ایشان بهشمار میرود. زیرا هرگز توان فرار از ناکامیها و دردهای ناخوشآیند را ندارند. پس در حالات و حوادث راز بزرگتر از آنچه فکر میکنیم، نهفته است.
زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُواْ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَیسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَاللّهُ یرْزُقُ مَن یشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ
(بقره: 212)
زندگی دنیا برای كافران آراسته و پیراسته شده است و مؤمنان را مسخره میكنند، و روز رستاخیز پرهیزگاران بالاتر از ایشانند و الله سبحانه و تعالی به هركس كه بخواهد بدون حساب روزی میرساند.