کنفرانس بن (۵ دسامبر ۲۰۰۱) سنت تقسیم قدرت در میان قدرتمندان محلی را در افغانستان بنیاد نهاد. نمایندگان ۳۰ گروه مختلف سیاسی- قومی در این کنفرانس توافق کردند که بر اساس مدل «تقسیم قدرت Power sharing» حکومت را بین گروههای نظامی- قومی درگیر در جنگ داخلی افغانستان تقسیم کنند تا زمینه برای گذار به دموکراسی هموار شود، بیثباتی کاهش یابد و تمام گروههای سیاسی برای حاکمیت قانون و شکلگیری یک دولت مقتدر مدرن با دولت همکاری کنند.
«تقسیم قدرت» در سالهایی که افغانستان به تازگی از جنگ داخلی رهایی یافته بود، همچون راهکاری برای فرونشاندن منازعه و زمینهسازی برای نظام مردمسالار طرح معقولی به نظر میرسید. در آن سالها به نظر میرسید که احزاب سیاسی- جهادیای که در بن سهم گرفتهاند نمایندگان جامعۀ چند فرهنگی افغانستان هستند و میتوانند حضور اقوام را در بدنۀ قدرت تمثیل کنند.
با این وجود، تجربۀ هژده سال پس از بن نشان داد که شماری از گروههای سیاسی با استفاده از فرصت به وجود آمده به ثروتاندوزی و فساد دست زدند، دولتسازی در افغانستان را با چالش مواجه کردند و اختلافات قومی را دامن زدند. در هژده سال گذشته قدرتمندان محلی به اندازۀ کافی به منابع ثروت و قدرت دسترسی داشتند. آنها در کلیدیترین پستهای دولتی، بنادر مهم، قراردادهای نهادهای دولتی و منابع نفت و گاز دست داشتند و با استفاده از امکانات دولتی ثروت، نفوذ و قدرت خویش را گسترش دادند و بدل به قدرتهای موازی در کنار دولت شدند؛ جزیرههای قدرتی که مانع شکلگیری دولت مقتدر مدرن میشدند.
جدال همیشگی قدرتمندان محلی با دولتسازی
یکی از وظایف مهم دولت افغانستان پس از کنفرانس بن «دولتسازی» بوده است. «دولت مـدرن بـه عنوان مرجـع اصـلى مطالبـۀ وفـاداری سياسـى ملتها و معيار جهانى مشروعيت اقدام سياسى در عرف بينالملل شـناخته میشـود.» تنها دولت مدرن حـق انحصاری كاربرد مشـروع ابـزار خشـونت را دارد.
دولتسازی در افغانستان معاصر همواره همراه با فراز و فرود بوده است. احمدشاه بابا که نخستین تلاشها را برای ساختن دولت قدرتمند انجام داد، تلاش کرد قدرتمندان محلی را خشنود سازد و با راضینگهداشتن سران قبایل، خواست از شورش آنها جلوگیری کند، عبدالرحمان خان اما با شکل دادن ارتش قدرتمند تلاش کرد قدرتمندان محلیای که مانع ساختن دولت مقتدر میشدند را سرکوب کند. او برای ساختن سازمان دولت قدرتمند جلب و جذب ارتش را افزایش داد و نبردهای سنگینی با قدرتمندان محلی انجام داد، امان الله خان سعی در راضی نگه داشتن قدرتمندان محلی نکرد، ارتش قدرتمند نساخت و قدرتمندان محلی را سرکوب نکرد، به جای آن تلاش کرد ارزشهای دنیای جدید را وارد کشور سازد. او به فعالیتهای فرهنگی- مدنی تأکید کرد و دست به اصلاحات گستردۀ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زد. تأسیس مکتبهای جدید، از جمله حبیبیه و مکتب دخترانۀ «مستورات» از اصلاحات فرهنگی او بود. او زیر نام «مساوات» عدالت اجتماعی را اعلام کرد و امتیازات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شاهزادگان و سرداران با نفوذ را گرفت. امانالله خان تصور میکرد با پیشرفت سریع کشور و توسعۀ سیاسی و اجتماعی میتواند دولت مقتدر مدرن بسازد، اما قدرتمندان محلی مانع این هدف مهم شدند و برنامۀ ساختن دولت مدرن را با شکست مواجه ساختند.
اینگونه بود که پروژۀ دولتسازی در افغانستان بار بار از سوی قدرتمندان محلی با شکست مواجه شد. امروز نیز در کنار گروههای مخالف مسلح دولت، قدرتمندان محلی مانع شکلگیری دولت مدرن شدهاند. جزیرههای قدرت هنوز هم در نقاط مختلف افغانستان پراکنده هستند. این قدرتمندان هر از گاهی دست به نافرمانی در برابر حکومت مرکزی میزنند و حاکمیت قانون را با چالش روبرو میسازند.
پس از کنفرانس بن کرسیهای حکومتی و منابع ثروت در میان قدرتمندان محلی تقسیم شد. این تقسیمبندی جزیرههای قدرت را نیرومندتر ساخت و افغانستان را از دست یافتن به حکومت مدرن نیرومند چند گام دورتر ساخت. این قدرتمندان از امکاناتی که کنفرانس بن برایشان سپرده بود، برای گسترش نفوذ و ثروت خویش استفاده کردند. تا آنجا که در سه دور انتخابات گذشتۀ ریاست جمهوری قدرتمندان محلی لقب «بانکهای رای» را گرفتند، در سه انتخابات گذشته این قدرتهای محلی بودند که تصمیم میگرفتند چه کسی به کرسی ریاست جمهوری دست یابد، به همین دلیل بود که حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان تا آنجا که توانست سعی کرد قدرتمندان محلی را راضی نگه دارد و برای این هدف به حاتمبخشیهای شاهانه دست زد، اما در چهار سال اخیر معادله به گونۀ دیگری تغییر یافته است.
در آستانۀ سه انتخابات ریاست جمهوری گذشته ائتلافهای سیاسی بر محور چهرههای قومی شکل گرفتند که در کنفرانس بن نقش داشتند. احزاب سیاسی در افغانستان عمدتاً توسط چهرههای قومی- جهادی ساخته شده است. ائتلافهای سیاسیای که در آستانۀ هر انتخابات ساخته میشود هم به طور عمده توسط همین احزاب شکل میگرفته است.
اما رئیس جمهور غنی در چهار سال حکومتش برخلاف حامد کرزی در برابر احزاب سیاسی و قدرتمندان محلی برخورد قاطعانه و صریح نموده است.
مواردی که رئیس جمهور غنی با احزاب سیاسی و قدرتمندان محلی درگیر شد فراوان است. به عنوان مثال کش و قوس احزاب با حکومت مرکزی داستان دیرینهتری دارد. رئیس جمهور غنی در یک اقدام دیگر بر حکومت هژده سالۀ عطامحمد نور در ولایت بلخ پایان داد، اقدامی که پس از سه ماه درگیری سیاسی به ثمر نشست. نیروهای امنیتی افغانستان در یک اقدام پر تنش دیگر نظامالدین قیصاری را به اتهام «نافرمانی» بازداشت کردند. تصمیمی که جنجالهای کمپیشینهای را در ولایات شمال برانگیخت. قیصاری اکنون نیز زندانی است.
رئیس جمهور غنی در کمپین انتخاباتیاش بارها برای حامیانش وعده داده بود که به عمر جزیرههای قدرت پایان خواهد داد. به نظر میرسد که اقدامهای نامبرده، تلاشهایی است برای ساختن حکومت مدرن مقتدر برای افغانستان با ثبات و تحکیم حاکمیت قانون.
رئیس جمهور غنی با اقدامات قاطعانه در برابر احزاب انحصارګرا و قدرتمندان محلی نشان داد که نیاز به ائتلافسازی به جزیرههای قدرت ندارد. نامزدان دیگر انتخابات ریاست جمهوری هنوز با همان فورمول گذشتۀ انتخاباتی بازی میکنند و کارتهای قدیمی را در میدان میاندازند.
چندی پیش شماری از رهبران پیشین جهادی و قدرتمندان محلی در نشستی در کابل موجودیت یک ائتلاف تازه را زیر نام «ائتلاف بزرگ ملی افغانستان» اعلام کردند. ائتلاف بزرگ ملی افغانستان متشکل از منتقدان رئیس جمهور غنی است.
با این حال به نظر میرسد که رئیس جمهور غنی دیگر روی قدرتمندان محلی، سیاستمداران سنتی و رهبران جهادی برای تشکیل یک ائتلاف سیاسی و تکت انتخاباتی حساب نمیکند. غنی به جای سیاستمداران سنتی از گزینۀ سیاستمداران جوان استفاده خواهد کرد. او در چهار سال حکومتش به گونۀ بیپیشینهای چهرههای جوان را مورد حمایت قرار داد و کلیدیترین پستهای دولتی را به آنها سپرد.
حکومت وحدت ملی برای پررنگ ساختن نقش جوانان در برنامههای حکومت و جامعه تلاش فراوانی کرده است. حتا رئیس جمهور غنی سال ۱۳۹۶ را سال جوانان نامگذاری کرد و این تصمیم در کابینه تصویب شد. در روزهایی که رهبران سنتی در ترکیه و کابل برای تضعیف حکومت جلسه میگرفتند، رئیس جمهور غنی دیدارهای مختلفی با جوانان برگزار کرد و از آنان خواست که طرحها و نظریاتشان را دربارۀ حکومتداری و مسایل مهم کشور با وی در میان بگذارند. اکنون شمار قابل توجهی از معینان و وزیران با صلاحیت، نیروی تازهنفس و جوانان تحصیلیافته هستند. رئیس جمهور غنی در سخنرانیاش در سازمان ملل متحد به صراحت اعلام کرد که قدرت را به جوانان منتقل میکند. آقای غنی گفت: «نسلی که در دهۀ نود میلادی بزرگ شده و اکثریت نفوس کشورم را تشکیل میدهد، رهبری کشور به آنان به امانت گذاشته میشود. یک تغییر نسلی در حال صورت گرفتن است، زیر جوانان در تمامی سطوح توانمند شدهاند. این نسل، همان نسلی خواهد بود که حکومت کنونی را به حکومتی که خدماتمحور و شهروندمحور باشد، اصلاح خواهند کرد.»
از زمان عهدهداری حکومت وحدت ملی تا ختم سال مالی ۱۳۹۶ از مجموع ۱۰.۴۰۶ نیروی جذب شده در خدمات غیرنظامی، ۸۲٬۵۴ درصد آنان را جوانان ۲۵ تا ۳۹ سال تشکیل میدهند. در سال ۱۳۹۷ این آمار افزایش یافته است.
در این هژده سال، نیروهای نظامی- سیاسیای که به نفع قدرتمندان محلی میجنگیدند به تحلیل رفته است و به جای آن نسل نوی از نیروی جدید سیاسی ظهور کردهاند. پس از تحولات یازده سپتمبر، جامعۀ جهانی و حکومت افغانستان هزینۀ سنگینی را برای بازگشایی مکاتب، پوهنتونها، مراکز فرهنگی- مدنی و فرهنگی در افغانستان مصرف کردند. ماحصل این مصارف هنگفت نسلی از دانشآموختگانی است که در عرصۀ اجتماع و سیاست افغانستان حضور گسترده و پررنگی دارند. پس از تحولات ۱۸ سپتمبر وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی افغانستان سالانه صدها هزار شاگرد و محصل فارغ داده است. کنفرانس بن قدرت را در بین قدرتمندان جنگهای داخلی تقسیم کرد، اما این نسل هیچ ربطی به جنگهای داخلی افغانستان ندارند. نسلی که امروز چرخههای فرهنگ و سیاست افغانستان را در اختیار دارند، در هژده سال آخر درس خواندهاند و به قهرمانان جنگهای داخلی وفادار نیستند. افغانستان کشور جوانی است. حد اقل هفتاد درصد از نفوس افغانستان را جوانان تشکیل میدهد، هشتاد درصد از رایدهندگان در انتخابات ریاست جمهوری جوانان هستند؛ این جوانان دیگر به اصل تقسیم قدرت در میان قدرتمندان جنگهای داخلی که در بن تصویب شد، باور ندارند. این جوانان حق دارند که قدرت را در میان خودشان تقسیم کنند.