«من، همیشه به اراده ی خداوند بزرگ، تسلیم بوده ام. هر آن چه از جانب او تعالی می رسد، به دل و جان قبول دارم. در طول دوره ی خدمت من در افغانستان، یگانه عنوانی را که با افتخار اختیار نمودم، بنده ی خدا «المتوکل علی الله» بود. این احساس و این عقیده را تا پایان زنده گی با خود خواهم داشت.

هموطنان عزیزم! احساسات نیک، برادرانه و همدردی صمیمانه ی شما در حالی که موجب امتنان و اطمینان قلبی من بود، یک بار دیگر ارزش وحدت ملی افغانستان را تایید می کند.

از بارگاه خداوند بزرگ نیازمندم، تا وطن و وطندارانم را در پناه عنایت و حمایت خود از نعمت صلح و آرامی بهره مند سازد. و من الله توفیق!»

تاریخ ما در آن جایی که خوش است، از موهبت وجود و سرشتی روایت می کند که  وِیژه گی انسانی اش چیره باشد. سلاطین افغان، در گذر تاریخ، سهم و میراثی داشته اند که از ناموری در توسعه ی جغرافی تا تشکیل نظام و اداره، تعاریف مهم ساماندهی در امر مدنیتی هایی اند که در پنج سده ی پسین، مُهر تایید بر آن واقعیت هایی می شوند که از  مجموعه ی آن ها، فهم ما برای «رو به جلو»، رشد، انکشاف و آزادی، فرهنگ افغانی است.

از دومین امارت مرحوم شیرعلی خان تا زعمات مرحوم امیرعبدالرحمن خان، شهید امیر حبیب الله خان، اعلی حضرت شاه امان الله، اعلی حضرت شهید نادر خان، اعلی حضرت شاه محمد ظاهر، شهید محمد داوود، و بالاخره فرصت های تنفس حامد کرزی و دکتور غنی، متن جغرافی افغانستان، رو به جلو، مجموعه ای را ترسیم می کند که شاهد ارزنده ترین کارنامه های تمدنی، بشری و فرهنگی ما در افغانستان است. ادوار خیلی کهن با چند مجمسه، سوراخ نشین ها و ویرانه های زیر سُم ستور جانوران فاتح، چیزی زیادی ندارند که وقتی بخواهیم افتخاری کنیم، با زور تاویل انواع «هرمنوتیک» نیز پشتوانه نمی شوند تا در ستیز سیاسی کنونی، طرف های تنبل و نادار را شان دهد «فوقانی» شوند.

تاریخ ما در تداعی سلطنت اعلی حضرت شاه محمد ظاهر، زمانی خوش است که خصلت انسانی آن مدیریت، خیلی مهم تر از ساخت کیش شخصیت از عناصر شر و فساد، تاراج، چپاول و خیانت، جامعه ی روشنفکری ما را بر می انگیزد از کارنامه ی آن بزرگانی سود جویند که ترسیم تاریخ آنان، محک عالی برای رو به جلو فرهنگی- تمدنی است.  

چند سال قبل برای حفظ حافظه ی ملت، وقتی تاریخ شفاهی «یک قرن در تاریخ و افسانه» را از روایت ملت افغان می نوشتم، هیچ گزینه ای بهتر از عنوان «انسان واقعی»، به نشد تا بر سلطنت اعلی حضرت شاه محمد ظاهر (رح) بنویسم.

پسر نوزده ساله که در نخستین جلوس، با فرمان عفو اعدام شده گان، در برابر نزدیکانش می ایستد با این اراده، همواره خرد داشته است کار مملکت در اوزان آن سلایقی محک نشود که اگر از مقدمه ی 26 سرطان، عقب گرد واضح بودند، تا نقش نخبه گان افغان در فرصت های کرزی و غنی، ثابت کردند «آن خموش» خیلی می دانست.

مکتب انسانی اعلی شاه محمد ظاهر (رح)، تنها خاطره ای نیست که با قرائت تاریخ حاکمیت او، به یاد بیاوریم. این «ایسم» فرهنگ افغانی، بهترین الگوی ما در فرصت هایی ست که اکنون داریم و ایجاب می کند در قیل و قال حمل اسلحه، کارنامه ی چور و دزدی، رهزنی و وابسته گی که اصول اولیه ی ابراز وجود و احترام ساخته اند، در ذهن قشر نو به قبول بنشیند؛ زیرا تاریخ مصرف عوامل بحران، عیاران پاچه گیر، نابودکننده گان شهر ها و دارایی های ما، خیلی وقت است که می گذرد.

در چهل سال سلطنت یک انسان واقعی این سرزمین، مجموعه ای تاریخی شدند که در هیچ کجای آن، کاستی و فروگذاشت ندارد تا تنوع رو به جلو مدنی، از ابعاد بیافتد که در زمان نقد بقایای ذلت و شرمساری (از هفت ثور تا پایان حاکمیت ملا ربانی) و موتلفانی که ادبیات می سازند تا به زور، ابزاری را پاک و صیقل دهند (اسلحه و شعار) که در چهار چوب جامعه ی مدنی، زشت و پلید می باشند.

بسیاری از چهره های روزگار بحران که خیال کرده اند خاصیت ژنتیک «فوقیت» دارند، شعور سیاسی خویش را مدیون آزادی های سلطنت شاه محمد ظاهر اند.

رازق رحیمی:

شایسته ترین پادشاهان

پاکیزه ترین امیر دوران

مقصود توکلت خدا بود

از جمله شهان رهت جدا بود

منظور تو را رفاه مردم

معموره ی تو پناه مردم

یاد تو همیشه نزد ما باد

اکلیل شکوه ما تو را باد

فردوس برین مبارکت باد

در ملک ابد روان تو شاد

یادآوری می کنم شعر مندرج و نقلی که از آخرین شاه افغان آورده شدند، مستخرج از آهنگ بسیار زیبایی می باشند که در طول 10 دقیقه در ستایش اعلی حضرت شاه محمد ظاهر (رح)، کاری از فرهنگیان افغان است.

لینک آهنگ «شایسته ترین پادشاهان»:

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *