دوکتور محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان یک چهره آشنا برای جهانیان و مردم افغانستان، ازلحاظ تحصیلات عالی  دارای دیپلوم PhD ، تجربه ی کاری در ادارات مختلف ( اعم از ملی و بین المللی) وچهره ایست دارای مطالعه در اقتصاد، علوم بشرشناسی، اداره، حکومتداری  وسیاست. او موقعیت جیواکونومیک و جیو پولیتیک افغانستان را درشرایط فعلی به مقایسه ی هرکس دیګر بهتر میداند،  ارزش منابع طبیعی وپوتنسیل قوی کشور را درک نموده، از اصول اقتصاد منطقوی که بحث جدید در روابط بین ممالک است، آګاهی دارد،پروژه های آینده در منطقه را پیش بینی میتواند و از قدرتهای جدید و نوظهور در منطقه و حیثیت فعلی و آینده انتلانتیزم و ایرو- اسیا نیز آګاه است. باجهانیان با فصیح ترین زبان مذاکره مینماید، شخص قاطع و همزمان با آن انعطاف پذیر و دور اندیش است، اما با ان هم طی چند سال اخیر از طرف مخالفینش با نامهای مانند قبیله ګرا، فاشیست، غلام حلقه بګوش، چاکر غرب، عیسوی،…. مورد عتاب و اهانت قرار ګرفته است و با نزدیک شدن انتخابات دور چهارم ریاست جمهوری افغانستان و تداوم پروسه مذاکرات ایالات متحده با طالبان هدف اصلی مخالفان سیاسی داخلی، طالبان، داعش، استخبارات ممالک همجوار قرارګرفته است.این موضعګیری ها پرخاشجویانه تروهرچه تُندتر میګردد. فضای سیاسی کشور ومنطقه پر آشوب است. آشوبهای سیاسی و منفعت جویی های سیاست !

پس این سیاست که دارای معجزه های حیرت آور، راست وچپ های مبهم، پیچیدګیها و غامضه های مغلق است، تعریف و شناخت ساده آن چیست؟ مختصراً بدان میپردازیم:

یکی از مفاهیم وتعاریف بسیار ساده سیاست چنین  است:  سیاست عبارت از مهارت اعمال  نفوذ، ادره و کنترول اکثریت افراد، کروهها و رقبای اپوزیسیون و مخالفان از طریق عزم و اراده قوی است. هدف اساسی سیاست تلاش و دستیابی برای کنترول عملکرد دیګران میباشد. توانایی کنترول دیګران  و قدرت موضوع بنیادی سیاست است. اساساً سیاست به معنای رقابت اجتماعی با اتکا به زور نیست، زیرا این مفهوم خارج از نظاممندی دموکراسی است و با آن تعارض معنایی دارد. سیاست دانشی است که از شهر(ولس) و مناسبات عرفی شهروندی بحث میکند چه بسا فرایند تصمیم جمعی را سیاست میګویند سیاست، فعالیت و کار هایی است که برای رسیدن به آزادی صورت میګیرد. سیاستمدتر در پهلوی رعایت قانون ملکف به  اخلاق نیز میباشد.

سیاست با تدوین ساختار قدرت دولت سر و کار دارد، اداره ابرازی برای تطبیق سیاستها میباشد. وظیفه سیاست طرح پالیسی ها و وظیفه اداره عامه تطبیق این پالیسیها به ګونه اقتصادی کارا و اثر بخش میباشد.

میتوان از سیاست جهانی، سیاست ملی، سیاست اقتصادی، سیاست منطقوی، سیاست کلتوری… صحبت نمود، ولی هدف درینجا تماس روی سیاست ملی اافغانستان است.

افغانستان از لحاظ سیاست منطقوی کشور های منطقه و قدرتهای بانفوذ منطقه مورد توجه و حتا در تمرکز تلاشهای سیاسی قرار دارد. دوکتور غنی غرض نجات کشور ازاین منجلاب، نخست کوشید با همسایه های بداندیش از راه تساند و مفاهمه پیش آید، او برای بار نخست از روابط دولت با دولت یاد اوری نمود، درین زمینه به اصول ویستوفالی اشاره نمود. او کنفرانس قلب آسیا و ریکا۱-۸را غرض جلب توجه کشورهای منطقه به موقعیت بس مهم وحساس افغاسنتاان برګردانید؛از صنعت چهارم حرف زد، چهعده ی از کشور ها واقعاً خواستند که قلب پرتپش اسیا صحت یاب ګردد، تا ګشاد آسیا تضمین ګردد، ولی عده ی دیګر میخواهند فساد آسیا را هدف قرار دهند که باز هم توجه شان به این خطه ی تاریخی است. هستند عده ی که قدرت اقتصادی شان را درضعف اقتصاد ما میبینند و قدرت نظامی شانرا در اضمحلال دایمی اردوی ما .  عده ی هم منتظر فرصتهای اند تا منابع طبیعی و از آن جمله آبها و ابروی ما را در اختیار شان داشته باشند. دوکتور اشرف غنی طی تلاشهای متداوم؛  کشور های منطقه را متوجه ساخت کهثبات سیاسی درین کشور و حتا در منطقه موضوع حیاتی شان است، اما با وجود آن هم برخی دیګر کاملاً برعکس آن، تلاش دارند تا زحمات غنی را هدر  داده منافع شان را در بی ثباتی و آشوب جستجو نمایند.

چند سال قبل از امروز بصورت [واضح](تکیه کلام) وضاحت دادند که باید منطقه را عوض مرکز تروریزم و مواد مخدر به چهارراهی مدنیت، تجارت و فعالیتهای اقتصادی تبدیل نماییم. او ګفت: افغانستان میتواند نقطه ی اتصال ګردد، این هدف به زیان هیچ کس نبوده، بلکه به مفاد همه است. او از پوتانیسیل قوی افغانستان ګفت و از شراکت ستراتیژیک یاداوری نمود، خواست او اجماع منطقوی برای رشد کشورش و توسعه همکاریهای منطقوی بود. از تشریح  این موقعیت به افغانستان عزت داد و با طراحی چندین بند ابګردان و بندهای انحرافی میخواهد منابع  آب را مدیریت بهتر و هزاران پروژه زیربنایی و باز کردن مسیرهای هوایی، زمینی و حتا راه آبهای بین المللی را برای تجارت ګشود.

غنی آب افغانستان را آبروی  هموطنان تعریف نمود و ګفت پیشرفت زراعت و صنعت ما به این آب ها وابسته است؛ غنی با جدیت مصمم است که آب های افغانستان را طبق یک ستراتیژی علمی مدیرت نماید، آنچه یک عده ی را در تشویش وهراس افګنده است. دوکتور غنی امید به آن بست تا افغانستان  حلقه ی مهمی برای راه ابریشم و پروژه یک را یک کمربند ګردد، ایجاد بندرچابهار و توسعه شبکه ی خط آهن، برنامه های صدور محصولات زراعتی کشور، برنامه ها برای معادن، سرمایه بشری و اجتماعی را در اولویت قرار داد. اکنون کشورهای منطقه به افغانستان به نحوی بیست سال قبل نمی بینند، بلکه به  ارزش و رول نوین آن پی برده اند.همسایګان بدخواه که طی چهل سال افغانستان لګدمال شده درجنګها را به دیده حقارت می دیدند، وقتی صحبتها و افکار دوکتور اشرف غنی را می بینند و می شنوند، به حیرت اندر میشوند، حتا از ګفته های او می اموزند.

در داخل کشور دوکتور غنی به مردم روحیه  و امید بخشید، نسل جوان را سازندګان افغانستان نوین خواند و از آنها خواستار طرحهای شان شد، زنان رابه توانمندی شان مطمئن ساخت، ازفقرا حمایت اش را اعلام نمود. طی جلسات رسمی به اعضای حکومت آیده های علمی داد، او در مجالس وزرا و سران ادرات با ارائه صحبتهای عالمانه تفکر منطقی را ترویج نمود  و درایجاد یک سطح لازم کلتوری به جرات قدم نهاد(آنچه از بین رفته بود)، او با ادبیات فشرده ،ولی پرمعنایک سبک جدید صحبت نمودن و تفکرعلمی را معرفیو سیاسیون را باقضایای جدیدسیاسی  آشنا نمود، امادر استفاده از تکنوکراسی مثلها و شعر ورباعیات میلغزد و حروف حلقی را درست ادا نمی نماید که این ناشیانه ګی باعث طعنه برای او میګردد.میخواهد اعضای اداره اش را متکی به نیروی شان سازد و برایشان احساس خدمتګذاری راتلقین نماید، ولی مفاهمه غیرشفاهی او فضای یک صنف درسی را تصویر مینماید، او میخواهد یک اداره نوین ایجاد نماید و در فکر دولت/حکومت رفاه است، ولی عدهی ازاعضای کم شنوشورا، قضا و مدیران اداره اش هنوز در فکر جیب اند که از دریافت معانی این خواستهای  رئیس دولت شان عاجز اند. اوتصمیم دارد تا اوباشان محلی را بجایشان بنشاند، ولی درمقابل نویدکها، قوماندان قیچی و یکی دوتای دیګر دفعتاً شاګرځ نمود ! این کشمکش و تمایلات متباعد فضای اداره اورا چهره ی غیر منتظره  داده است. دوکتور اشرف غنی با انعده که از جنگ تغذیه می کنند؛ به مقابله برخاسته، آنها دیګر نمی توانند در همه چیز برای خود سهمیه جدا کنند؛ او برای بدست آوردن این سهمیه ها ازقدرت مافیاییشان کاست، ولی این عمل قهر خیلی از شاخداران پلاستیکی را برانګیخته است و به او دشنام سر دادند.

در مورد تعیین آینده او متیقن است که با انتخابات، یک دولت منتخب تأسیس می شود که صلاحیت حقوقی دارد تا از مردم در مذاکرات صلح، تصمیم ګیریهای بزرګ، بازسازی و رهګشایی به سمت فردا نمایندگی کند؛ او درمقابل فشار های بیرونی مقاومت بی نظیرنمود، ایستادګی او به تنهایی، جهانیان را نه تنها اینکه به حیرت اندر ساخت، بلکه عده ی زیادی به او دست دادند تا افغانستان منحیث یک ملت، آینده اش را خود تعیین نماید و درخانواده ملل جای رفیع اخذ نماید. او بیرق ملی و اردوی سرفراز را از واژګونی و اضمحلال رهانید، او میګوید افغانستان آن توانایی و منابع اقتصادی را  دارد که بخود متکی شود وهیچګاه دیګر دستنګرنخواهد شد؛ او در مقایسه با امارت، جمهوریت را پسندید، او تلاش مینماید تا به جهانیان ثابت کند که افغانها حق زندګی آبرومند و به شیوه معاصر رادارند، این یک ګروه کوچک است  که ملت افغانستان را بدوی و تحول نا پذیر  وانمود ساخته اند.

در روابط بین الملل از یکجانبی به چند جانبی وسیع البنیاد در حرکت است. درین حرکت افغانستان میتواند داریی های بیلیون دالری اش را مال خود بسازد و از دهن غول سرمایه و کمپنی های چپاولګربرهاند.

او با یاد اوری از ارمانهای مشروطه و فصل ناتمام امانی میخواهد افغانستان را به مرکز ثقل آسیا تبدیل و درین راه به کشور های اسیای میانه امید قوی بخشید.او بحثها ی ملی را مورد اجماع قرار میدهد و به ولس( شهروندان) دانش سیاسی میدهد و بالای استقلال اقتصادی، سیاسی ، هویتی و فکری این ملت می اندیشد. حق تعیین سرنوشت، آن حق به یغما رفته ملت را دوباره اعاده مینماید، او خود را از حلقه حواریون بیرون کرده و به کافه ملت مینګرد، به همین دلیل  عده ی از و رو برګرداندند.

دوکتور اشرف غنی بعد از چهل وهفت سال جنګ، خواهان صلح عادلانه و پایدار مطابق منافع ملی است ، او نمی خواهد بحران به تعقیب بحران رونما ګردد، بلکه باید ثبات استحکام یابد. او بااندام نسبتاً ضعیف، ولی ارده قوی درمقابل مهلک ترین تهدید ها استوار ایستاده است، و واضحاً (تکیه کلام)  میګوید که نه تنها تسلیم نمی شویم، بلکه فقر و ګرسنګی را نیز از بین می بریم.

در سطح ملی تامین صلح پایدار، سرکوب مافیای اقتصادی و سیاسی، حساب دهی و حساب خواستن، تحقق عدالت اجتماعی، وحدت سراسری، احترام به قانون، دوام اصلاحات، تبدیل نمودن کشور در عرصه ی جهانی به یک شخصیت حقوقی قابل احترام، کاهش وابستګی به کمکهای خارجی راهدف قرار داده  وسرمایګذاری روی سکتور ساختمان وانرژی، نیروی بشری  و منابع طبیعی را اولویت میشمارد. او به چهره، شناخت، قوم، زبان، نمی نګرد او به دیپلوم و صداقت و دانش مینګرد. او به نهاد سازی می اندیشد.

ما منتظر این میباشیم تا او یک کتاب دیګر (به تعقیب دولتهای ناکام) بنویسد:

مشکلات دولت سازی و راهای موثر آن


د لیکوالو نظر د تاند د دریځ شکارندويي نه کوي. تاند له دې سره متفاوت نظرونه هم خپروي.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *