نویسنده: انعام الحق

مترجمین: طارق احمدی – یما هوتک

مشاهده گزارش ها و اظهار نظرهای مربوط به توافق صلح امریکا با طالبان در 29 فبروری 2020 جالب است. جای تاسف است که اغلب تحلیلگران افغان با پیروی از نظرات غربی ها ادعا می کنند که طالبان به صلح باور ندارند، و به آنها نمی شود اعتماد کرد. و اینکه آنها بالای قشر آزادی خواه افغانستان یکبار دیگر ظلم و وحشت گذشته را روا می دارند. بیایید به مبانی بپردازیم، زیرا مبانی در بحث بدون تمرکز فراموش می شود.

چه کسی پس از دوران جنگ سالاران دهه 1990، نمایانگر صلح و ثبات در افغانستان بود. که مهمترین حق، حق زندگی نمودن را تضمین نمود؟ چه کسی از قدرت به واسته تجاوزگران بیرون رانده شده و به چه جرمی؟ چه کسی برای آزادی رزمید؟ چه کسی مبارزه آزادی خواهی را با خون و عرق خود پرورش داد؟ کی ها به تلقین و فشار غربی ها تسلیم نشدند و در وطن آبایی شان استوار ماندند، حالا اداره کشور شانرا به دوش متجاوزین بگذارند؟ چه کسی فصل های با شکوره تاریخ مبارزاتی نظامیان مسلمان را با شکست دادن دو ابر قدرتی که از راه منحرف شده بودند، نوشت؟ کی ها مانند دیوار در برابر تهدید بزرگ داعش ایستادگی می توانند؟ کی میتواند در افغانستان صلح بیاورد،برآن حکومت کند و از ملت محافظت نماید؟ پاسخ به تمام پرسش های فوق، بدون تردید طالبان است.

می توان متفاوت فکر کرد، مگر حقایق حقایق اند و واقعیت را نمی توان از بین برد. محبت جامعه تحلیلگر به افغان های خسته از جنگ باعث می شود که بی خوابی کشیده و راجع به وطن شان بنویسند. آیا فراموش کردیم که شبه نظامیان سی آی ای همراه با جنگسالاران شمالی،طالبان را با ماشین های نظامی و بمباران جنگنده های B-52 از قدرت راندند، بخصوص حادثه شبرغان که در زیر زنخ شان انجام یافت؟ جرم طالبان این بود که به اسامه بن لادن بعنوان مغز متفکر حملات 11 سپتمبر که تا به حال دخالت وی اثبات نشده است پناه داده بودند. امریکا تصمیم گرفت تا بر افغانستان تجاوز نماید و در گام های امپراتوری انگلیس و شوروی قدم گذارد و خاتمه قبرستان امپراتوری ها شود. جنگسالاران شمالی و فرصت طلبان در سایه تجاوزگران نکتاییپوش و برگشته از غرب، که تابعیت دوگانه داشتند برای مدرن سازی افغانستان گردهم آمدند. در طول 19 سال، از طریق تغییر اهداف سیاسی و استراتژیک، فساد در سطح بالا، خلاء تقویت شده در نبود آگاهی جامعه شناختی از جامعه قبیله ای افغانستان، دینداری عمیق به اسلام، این بنگاه اقتصادی (امریکا) را شکست داد. اختلال و افسردگی پس از سانحه (PTSD)، خودکشی ها و بیماری های دیگر سبب کشتن انسان ها و بمباردمان محافل عروسی گردید. این عذاب به اشکال مختلف ادامه دارد.

آیا واقعا افغانستان امروز مردم سالار است؟ آیا پس از تلاش نظامی 49 کشور به اضافه ماشین های جنگی امریکا و ناتو به صلح رسیده است؟ آیا زنان افغان به آزادی های شان رسیده اند؟ آیا افغانستان جزیره ثبات است ویا منبع بی نظمی برای همسایه ها؟ اگر پاسخ به این پرسش ها نخیر باشد – که نخیر است –پس چرا برای طالبان قدرتی که از طریق میله تفنگ ربوده شده واپس داده نشود؟ وقت آن است که راه درست را انتخاب کنیم و تاریخ نه چندان دور افغانستان را مطالعه نماییم. دانلد ترمپ “در رأس توافق” دانسته است که اگر تیم اشرف غنی در این راستا عمل نکندبه نابودی خودش می انجامد. داکتر نجیب الله در سکوی دار در کابل اعدام شد. وقت آنست که طالبان به چیزی که مستحق آن هستند دست یابند. مقاله سراج الدین حقانی در روزنامه نیویورک تایمز نقشه راه اعلام شده طالبان است.

طالبان با اشتیاق، پشتکار و با عقیده مستحکم برای کشیدن امریکایی ها و نیروهای متحد از سرزمین شان جنگیدند. تاریخ این مبارزه با خون و عرق ریزی آنها نوشته شده است. جنگیدن برای آزادی، حق غیر قابل انکار است که کنوانسیون های متمدن این حق را اعطا کرده است. توقع آنها (دولت، مردم افغانستان و احتمالا جامعه جهانی) از طالبان برای اینکه ثمره پیروزی شانرا برای افغان های همسو با متجاوزین بسپارند، نا عادلانه، احمقانه و غیر واقعبینانه است.

آنچه از راه نظامی در جهان صنعتی بدست نمی آید حالا باید از طریق شریک سازی قدرت و از مسیر گفتگوی بین الافغانی محقق شود. با قطع کمک های امریکا در جریان انتخابات، عبدالله عبدالله حکومت موازی خود را اعلان کرد. کشورهای تمویل کننده افغانستان و نیروهای امنیتی افغان به دلیل شیوع ویروس کرونا از دید ذهنی ضربه دیده اند. دولت افغانستان هرگز نمی تواند صلح و ثبات را تامین نماید که بدون شک آرزوی هر افغان است. چه رسد به اینکه در برابر نیروی عظیم طالبان ایستادگی نماید.

وقتی دولت افغانستان و یک بانکر (اشرف غنی) که در رأس حکومت است با امتناع از رهایی زندانیان از تعهدات خود سرکشی می نماید، برای مردم و کشورش هیچ نوع کمکی نخواهد کرد. در واقع دولت افغانستان از زندانیان طالب بعنوان سپر انسانی استفاده می نماید. اگر تاریخ پس از شوروی و احساسات طالبان را مد نظر گیریم، تا زمانیکه امریکایی ها در افغانستان حضور دارند حکومت باید به هر شکلی صلح را تامین نماید. با خروج سربازان امریکایی، حکومت این ظرفیت را از دست می دهد. داکتر نجیب الله به مدت دو سال توسط روس ها در هاله ابهام نگه داشته شد. همانطور که امریکایی ها ارزیابی می نمایند دوگانگی عبدالله و غنی دولت افغانستان را در برابر تهدید داعش و طالب فرو می برد. در جریان مبارزه با بیماری ناراحت کننده و در حالت ابهام حکومت افغانستان نباید انتظار کمک نظامی یا مالی را داشته باشد. زیرا ممکن است در آینده نزدیک سازش با طالبان و یا هم بدیل دیگر، تسلیم باشد.

قانون اساسی افغانستان، حقوق زنان، آزادی همگانی و غیره صفات خرد و ریز نخبه های شهری در کشور است که اولویت اول و اساسی آن باید صلح و مصئونیت زندگی تمام شهروندان باشد. همانطور که ذکر شد، طالبان برای اداره حکومت به کمک های مالی دوامدار ضرورت دارند،ازینرو با کشورهای جهان باید نزدیک شوند. اما توقع از طالب به تقسیم نامتعادل قدرت مورد نظر دولت افغانستان به همان اندازه بیهود است که دو دهه با این گروه جنگ نمود.

امریکا، چین، روسیه و پاکستان می دانند که طالبان توانایی حکومتداری، ثبات و مطیع کردن داعش را دارد. همچنان این موضوع را باید حکومت افغانستان نیز درک نماید. حالا که ویروس کرونا دارد همه گیر می شود، نیاز است تا تمام جناح ها جانب واقعیت را گرفته و به صلح بعنوان موضوع محوری رسیدگی نمایند.

(نویسنده این مقاله در پوست های کلیدی همچون وزیر اسبق خارجه پاکستان، وزیر دولت، سفیر پاکستان در کشورهای چین و ترکیه و نماینده دایمی پاکستان در سازمان ملل خدمت کرده است)

One thought on “چشم انداز طالبان در محور تقسیم”
  1. این مقاله یک ثبوت دیګریست که پاکستان حامی و پرورنده تروریزم طالبانی در افغانستان بود و میباشد . اشخاصی مانند انعام الحق که در پوست های کلیدی همچون وزیر اسبق خارجه پاکستان، وزیر دولت، سفیر پاکستان در کشورهای چین و ترکیه و نماینده دایمی پاکستان در سازمان ملل خدمت کرده است کار خوبی میکند که اقرار واقعیت فوق را با بیشرمی و افتخار تام به تحریر میاورد . همچو اظهارات مقامات پاکستان به ادعای ملت و دولت افغانستان در باره مداخلات دولت پاکستان جدآ مهر صحه میګذارد ، که به واقعیت پاکستان مسئول ایجاد ، پرورش ، رهبری ، و حمایت مالی و تجهیزاتی تروریزم طالبانی در افغانستان بود و میباشد . دولت پاکستان و سازمان استخباراتی آی ایس آی به خاطر اهداف ستراتژیک در افغانستان و آسیای میانه ازین گروه تروریستی استفاده ابزاری مینماید . ازین رو پاکستان تعریف دوگانه تروریستها دارد : تروریستهای خوب و تروریستهای بد : تروریستهای که با پاکستان مخالفت اختیار میکند و با نظامیان پاکستان میجنګند ترریستهای بد مینامند و تروریستهای که در افغانستان با دولت و نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان میجنګند تروریستهای خوب مینامند .ازین رو طالبان که با نیروهای مسلمان افغان میجنګند و یا در افغانستان ویرانکاری ، کشت وکشتار عامه را میکند ، درشهرها ، مساجد ، مکاتب ، در مسیر راهها انفجار وانتحار میکنند ومردم مسلمان را میکشند ، ګاهی به نام طالب و ګاهی با نام داعش ، اینها از نظر دولت و نظامیان پاکستان مجاهد ګفته میشود یا تروریستهای خوب. به همین خاطر وزیر، سفیرو نماینده پاکستان آقای انعام الحق مثل کرنل امام از طالبان همانند جګرګوشه شان به دفاع حقوق آنها درمقاله پرداخته است .

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *