این که تیم اصلاحات و همگرایی مکالمات تیلفونی منسوب به ضیا الحق امرخیل و سایر اشخاص را چگونه و از چه راهی به دست آورده اند و این که آیا این کار شان جرم پنداشته میشود یا نه، به حال خودش. اما، فرض کنیم که این مکالمات صحت دارد و آقای امرخیل قصد انجام تقلب را داشته است، در این مورد چند پرسش دیگر مطرح میشود که با ارایه آن ها نیت سوء همگرایان آشکار میشود.

یک، بیشتر مکالمات به زمانی قبل از تدویر انتخابات حتی یک هفته قبل از آن تعلق دارند و طبعاً در همان زمان ضبط شده بودند. پس ۱) چرا تیم اصلاحات و همگرایی در همان وقت اعتراض نکرد تا جلو آن چه ایشان «تقلب گسترده» میخوانند، گرفته میشد. ۲) اگر این کار را نکردند، چرا به محلاتی که گمان داشتند در آن ها تقلب صورت خواهد گرفت، ناظرین خود را نفرستادند؟ ۳) اگر از جمله پنجاه هزار ناظری که داشتند، به هر مرکز رای دهی ناظر فرستاده اند، چرا آن ها متوجه انجام تقلب نشده اند؟ ۴) اگر این ناظران شاهد تقلب بودند، چرا در مورد شکایت درج نه کرده اند؟ ۵) اگر شکایت مستند ثبت کرده اند، چرا انتظار نماندند که به این شکایات رسیده گی شود؟

دو، به فرض این که امرخیل میخواست به نفع رقیب آن ها تقلب کند، ایا قصد انجام یک عمل مساوی به خود عمل بوده میتواند؟ ایا واقعاً رییس دارالانشاء کمیسیون انتخابات تقلب کرده است؟ کدام شواهد و مدارکی در زمینه وجود دارد؟ تیم اصلاحات و همگرایی مکلف بود تا به همه مراکز رای دهی ناظر بفرستد. اگر ناظر فرستاده است، حتماً باید به خاطر اثبات ادعای خود اسناد و شواهد داشته باشند. و اگر چنین اسناد و شواهدی در اختیار ندارند، موضوع انجام تقلب به خودی خود منتفی میشود. اما، اگر به تمام مراکز رای دهی ناظر نفرستاده اند و صرف گمان میکنند که تقلب صورت گرفته است، باید بدانند که «گِل خشک به دیوار نمی چسپد.»

از قراین بر می آید که با وجود داشتن ناظران در اکثر مراکز رای دهی، تیم اصلاحات و همگرایی اسناد و شواهدی در مورد «تقلب گسترده» در دسترس ندارند. به همین خاطر سر و صدا راه انداخته اند تا شکست تلخ خود را کتمان کرده پیروزی تیم رقیب را به چالش بکشاند.

در حقیقت تیم اصلاحات و همگرایی به هیچ صورتی حاضر به قبول باخت خود نبوده و اگر موضوع مکالمات تیلفونی هم در میان نمیبود، بهانه های دیگری می تراشیدند.

0 thoughts on “چند پرسش از تیم اصلاحات/ داکتر محب زغم”
  1. میګویند هرچه میرود اما عادت نمی رود.
    همګرایان به دروغ ګفتن عادت کرده اند و این عادت شان هرګز ګم نمی شود.
    آنها ادعای مجاهد بودن و مسلمان بودن را دارند اما دروغ در اسلام حرام است .
    آنها اتهام می بندند اما اتهام در اسلام حرام است
    آنها قتل می کنند درحالیکه قتل در اسلام حرام است
    آنها ترس و ارعاب می کنند در حالیکه این کار ها از اسلام واقعی دور است
    همګرایان مردم را توهین می کنند و انسانرا مسخره و ترور شخصیت می کنند که این کار شان خلاف قوانین نافذه کشور و دین مبین اسلام است

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *