محی الدین نوري

 افراد بی سواد همشیه، هیزم افروختن شعله‌ی جنگ افغانستان، بوده اند. عموما جنایت در جاهایی بیشتر شده که در آن سطح علمی و فرهنگی مردم پایین تر بوده است. از احساسات پاک مردمیِ  استفاده‌ی ابزاری شده که توانایی تشخیص خوب و بد را نداشته و با پیام‌های وارداتی و فریبنده سلاح به دست گرفته و اولتر از همه مکاتب و مساجد خویش را به آتش کشیده اند.  به باور بسیاری، نسل بی سواد و یا کم سواد در چندین دهه جنگ، ابزاری برای تداوم تمامیت خواهان، زورمندان محلی و استخبارات منطقه شده اند.

همین حالاهم وقتی نگاه میکنیم، هیزم همه‌ی تنش‌های سیاسی و جنگ‌های داخلی کشور، قربانیان بیسواد و کم‌سواد محکوم به مرگیِ اند که پیام آوران وحشت و دهشت می‌باشند.  در صوف جنگ طالبان، قوماندان‌های مسلح مخالف دولت و ابزارهای سیاسیون کشوری، همه جوانهای این چنینی می‌باشند که توانایی تفکیک خوب و بد را نداشته، یکی بخاطر بهشت، دیگری بخاطر رسیدن به قدرت و سومی بخاطر زبان، قوم و مذهب مورد استفاده ابزاری قرار می‌گیرند.

مردم انتظار این راداشتند که در جریان نزدیک به سیزده سال، وزارت های معارف و تحصیلات عالی کشور به سطحی کارکنند که باشندگان قریه ها و ولسوالی ها، خوبی و بدی جنگ را درک کنند. این می توانست مردم را قانع بسازد که برای رسیدن به دیدگاه های مردمی خویش، نیاز به یک دوره کامل آرامش و صلح است. این دیدگاه باعث میگردید تا مردم از همکاری با مخالفین مسلح دست کشیده و سربازگیری طالبان محدود می شد.

انکشاف نامتوازن و کیفیت پایین ارائه‌ی خدمات، از مشکلات اصلی وزارت‌های معارف و تحصیلات‌عالی افغانستان در سیزده سال گذشته می‌باشد. این دو باعث شده که کیفیت ارائه‌ی خدمات مسلکی در اداره‌های دولتی و غیر دولتی نیز به شدت کاهش یابد زمینه فساد گسترده و بی عدالتی‌های اجتماعی را نیز درپی‌داشته باشد.

اکثریت پروژه های انکشافی معارف در سطح بزرگ شهرها و ولسوالی های نزدیک به مرکز تطبیق شده است. مردم ولسوالی های دور دست و یا ولسوالی های ناامن، از نعمت این انکشاف ها بی بهره بوده اند. مکاتب این لسوالی ها هنوز تعمیر ندارند، نه کتابی و نه کتابچه ای دارند و نه معلم چیز فهم. عده ی معلمان این مناطق را کسانی تشکیل می دهند که حتی از نعمت خواندن و نوشتن محرومند.

اکثریت پروژه‌های انکشافی معارف در سطح بزرگ‌شهرها و ولسوالی‌های نزدیک به مرکز تطبیق شده است. مردم ولسوالی‌های دور دست امن و یا ولسوالی‌های ناامن، از نعمت این انکشاف‌ها بی‌بهره بوده اند. مکاتب این لسوالی‌ها هنوز تعمیر ندارند و دختران و پسرانی خوشخبت اند بتوانند سایه درختی را پیدا نموده و در زیر آن به آموزش به پردازند. نه کتابی و نه کتابچه‌ای دارند و نه هم معلمی چیز فهم. اکثر معلمان این مناطق را کسانی تشکیل می‌دهند که خود به مشکل می‌خوانند و می‌نویسند؛ در حالی که در هر ولایت برای رئیس معارف، چندین مشاور با معاش بلند استخدام شده‌اند که موثریت کاری خاصی ندارند. فساد گسترده‌ی مالی هم باعث شده که از اجرای پروژه‌های بزرگ و مشکل در این ولسوالی‌های ناامن و دور دوست، جلوگیری شود. معارف تنها در جایی کار کرده که دوربین رسانه‌ها به آن دسترسی داشته و آنرا تحت پوشش رسانه‌ای قرار داده و به این وزارت تبلیغ نموده است.

از کیفیت که حتی در بزرگ‌شهر ها هم خبری نیست. معلمان بر اساس روابط به پست‌های معلمی رسیده و جوانان تحصیل کرده با دانش لازم و توانایی‌های نوین دنبال میرزایی در یک شرکت تجارتی می‌گردند. امتحان‌های رتب معاش وزارت نیز که داد و فریاد جامعه‌ی‌ مدنی و رسانه‌ها را بلند کرده، اما اصلاحاتی را نتوانسته ایجاد کند.

 بیسوادترین آدم‌ها در مراکز تعلیمی دولتی با معاش بلند کار می‌کنند و شاگر بیچاره مجبور است بخاطر کامیاب شدن در امتحان کانکور به کورس‌های خصوصی رفته و در آنجا با پرداخت پول زیاد به آموزش به پردازد ؛ در این میان، بی‌بضاعت‌ها قربانیان این بی عدالتی وزارت معارف و تحصیلات‌عالی افغانستان می‌باشند.

مکاتب خصوصی هم جایی برای گرفتن پول شده و بجای توجه به کیفیت روی کمیت فشار آورده و نتایج نامیمون آن را در سالهای اخیر بارها و بارها شاهد بوده ایم. مثل این داستان، در وزارت تحصیلات عالی کشور نیز جریان دارد. کیفیت پایین درسی، نتیجه سیتم غلط انتخاب استادان و رابطه‌های شخصی باعث بربادی نسل کنونی کشور نیز گردیده است. شاهد این هستیم که از وزارت تحصیلات عالی، افراد بی سوادی فارغ می شوند که لکه ننگی بر دامان این وزرات‌ها می‌باشند.

انتظار ما از حکومت جدید این است که با در نظر گرفتن اهمیت معارف و تحصیلات‌عالیِ کشور، با گزینش کدر رهبری متخصص، صادق و مدیر، دین ملی خویش را در قبال مردم ادعا نمایند.  از برخورد گزینشی و سلیقه‌ای خودداری نموده و آینده‌ی فرزندان این کشور را قربانی زد و بند های سیاسی نکنند. اگر به راستی دنبال اصلاحات هستند، باید از همین نقطه آن را شروع نمایند.

این انتظار جدی وجود دارد که معارف از فساد گسترده نجات داده شود و زمینه های رشد متوازن در این عرصه مهم حیاتی فراهم گردد. انشکاف معارف و تحصیلات‌عالیِ افغانستان باید به مناطقی که در یازده سال گذشته فراموش شده گسترش یافته و با باسواد ساختن مردم قریه‌ها و ولسوالی‌های ناامن، زمینه همکاری بیشتر مردم با حکومت را فراهم بسازند؛ تا مردم مناطق ناامن ما از نعمت سواد برخوردار نشوند، ما همیشه شاهد چنین بدبختی‌های خواهیم بود که هر روز شاهد آن هستیم.

 به کیفیت معارف توجه تمام عیار صورت گیرد و معارف از ورطه خطر آفرین جذب  واجب الاحترام، ِافراد اتفاقی، واسطه دار، غیر مسوول غیر مسلکی و… نجات داده شود. اگر در مرحله اول و در گام نخست به گزینش کادرها در این عرصه توجه و دقت مبذول شود، نیاز نخواهد بود که هزینه های هنگفت دیگری برای دوباره کادر سازی منسوبین این بخش به خرج رود.

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *