این اصطلاحی است که از سوی بعضی افراد بی خبر از اسلام و مغرض جهت نقد توازن در اسلام بکار برده می شود، اسلام دین مساوات نه بل دین عدالت است. عدالت چیزی است که هر پرزه را نظر به تقاضای سیستم در جایش بکار میبرد به ګونه مثال: فطرتآ خانم ها عاطفه ی زیاد نسبت به آقایان دارند بدین ملحوظ است که اسلام خانم ها را مؤظف به تربیه اولاد، که این وظیفه متقاضی عاطفه می باشد. نموده است. عاطفه زیاد مانع جاری نمودن حدود و تطبیق عدالت می شود دقیقا به همین خاطر است که اسلام زن را در امور قضای و اجرایی سلب صلاحیت قضایی و اجرایی کرده است تا باشد که عدالت حاکمیت خود را از دست ندهد. بطور مثال: صدور حکم و تطبیق حد زنا، حد سرقت و حد قتل بالای یک انسان خلاف فطرت زن است و اګر این وظیفه سنګین و بیرون از مرز عاطفه زن به این قشر سپرده شود بی تردید که این قشر بنا به داشتن عاطفه زیاد در جاری ساختن حدود الله و تطبیق عدالت کوتاهی خواهد کرد و از انجام آن عاجز خواهد ماند. اما مردان بنا به داشتن قدرت فزیکی و فکری، شجاعت و دلاوری مأمور به انجام این چنین وظایف سنګین تر نسبت به زنان هستند که این مأموریت به اساس کدام امتیاز نه بل مبنی به ظرفیت و مکلفیت منحصر به قشر می باشد.
مساوات یک اصطلاح زیبا است که هر ایدیولوژی از آن تعریف و تعبیر خود را دارد.
۱: ایدیولوژی سوسیالیزم یا اشتراکیت؛ «ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی میباش. این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیههای کارگری یا پرولتارلیا کمک کند؛ و به طور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروههای خاص، اجرا شودو اصالتدادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود میداند. کمونیزم که نظام سیاسی سوسیالیزم است این جنبش در شعار اصلی خود، مکتبش را جهانی معرفی می کند که در آن هر فرد مطابق توانایی هایش تولید و مطابق نیازهایش دریافت میکند.
سوسیالیزم به زعم خویش مساوات را در نظام اقتصادی بر قرار نموده بود. که در آن نظام همه چیز تعلق به دولت داشت و فرد در این نظام سلب مالکیت و دارایی شخصی بود. آزادی فردی به هیچ عنوان قابل پذیرش نبود همه توانایی های فرد صرف تقویت دولت می شد. همین دولت بود که همه اشیای مورد نیاز را به افراد جامعه بشکل مساویانه تقسیم می نمود. سوسیالیزم تخیلی؛ همه دارایی و ملکیت های عامه را بین افراد جامعه بطور مساویانه تقسیم می نمود به ګونه مثال: یک خانوده دو جریب زمین و خانواده دیګر شش جریب زمین داشت، در این جا سوسیالیزم میامد و بدون در نظر داشت مکافات، مجازات و زحمات فرد در راه کسب دارایی و ملکیت، حکم مساوات را صادر میکرد که ( ۲ جریب + ۶ جریب مساوی به ۸ جریب می شود و این ۸ جریب را تقسیم ۲ خانواده میکرد)، که در نهایت برای هر خانواده بطور مساویانه ۴ جریب زمین برسد. در حقیقت این چنین مساوات ظلم آشکار در حق فرد فعال و کوشا است که توانایی این افراد قربانی مفکوره مارکسیسم می شد. این بود نمونه کوچکی از مساوات در نظام سوسیالیزم.
۲: ایدیولوژی کپیتالیزم یا سرمایه داری؛ « ایدیولوژی است که در مخالفت به حاکمیت مطلقه ی کلیسا، اشراف و پاپان اروپایی در جهت آزادی از حکمفرمایی این طبقه زیر عنوان نماینده ګان خدا، بوجود آمد. بعد از برخورد شدید و تلفات زیاد طرفین، رجال کلیسا و روشنفکران به حل وسط توافق کردند. حل وسط؛ جدایی دین از سیاست و زنده ګی؛ می باشد که دست رجال کلیسا و قوانین اللهی را از مداخله در زنده ګی و سیاست کوتاه می سازد و نظام سیاسی این ایدیولوژی را دموکراسی تشکیل میدهد.
دموکراسی همچنان مکتبش را جهانی معرفی می نماید و خود را ارمغان آور آزادی ها برای جهانیان میداند که این ادعا جز دروغ محض چیزی بیش نیست.
در این نوع نظام، دولت مجبور به پاسداری آزادی فردی هر شخص است. افلاطون که از منتقدان دموکراسی استاو این نظام را بدترین نوع حکومت دانسته است. از نظر منتقدین حکومت دموکراتیک؛ اکثر مردم شایستگی لازم برای تصمیمگیری در مسائل سیاسی را ندارند. از نظر ایشان، دموکراسی مانعی برای برنامهریزی متمرکز و تصمیمگیری قاطع است و مسیر پیشرفت را دشوار میسازد.
دموکراسی، مساوات را در تمام نظام های زنده ګی بجز نظام اجتماعی مختلط خویش، که آن هم به هدف بهره ګیری از این قشر و استفاده ی آن بحیث امتعه تجارتی، حذف کرده است. سرمایه داری-دموکراسی از تساوی حقوق بین زن و مرد و مساوات در میان ایشان سخن می زند که این ادعای آن خلاف فطرت انسانی می باشد چون توانایی، ساختار، توازن و واقعیت این دو همنوع غیر همجنس تفاوت فاحش دارد. بطور مثال: در حقیقت آماده ساختن نفقه از مسؤلیت های یک مرد است چون مرد از توانایی فوق کار برخوردار است اما بر عکس زن نظر به طبیعت اش از توانمندی یک مرد در ساحه کار برخوردار نیست. پس اګر زن و مرد در بر آورده ساختن نفقه سهم مساویانه داشته باشند این در حقیقت ظلم عظیم در حق زن است. طبیعی است که صلاحیت به اساس مکلفیت داده می شود و اګر مساوات را در صلاحیت مورد تطبیق و تنفیذ قرار دهد چون صلاحیت به اساس مکلفیت درست است و مکلفیت زن کم تر نسبت به مکلفیت مرد می باشد که در این جا ظلم آشکار در حق مرد صورت میګیرد. پس اګر مختصر بګوییم مساوات و تساوی حقوق در دموکراسی بمثابه سپردن وظیفه دست به پا و سپردن وظیفه پا به دست است.
اما نظام اقتصادی ایدیولوژی سرمایه داری؛ ادعای مساوات را به ذات خودش در این نظام باطل می سازد چون نظر به سروی هایکه صورت ګرفته است نشان میدهد که سرمایه ۶۳ نفر پول ثروتمند جهان بیشتر از سرمایه ۳٫۵ میلیارد نفر در جهان می باشد این نظام که از نامش هویداست یک نظام انحصاری، احتکاری و سودی است که از هر راه مشروع و غیر مشروع برای رسیدن به منفعت دریغ نمی ورزد.که این وضیعت جهان را نګران ساخته و مردم دنیا از این نوع نظام به ستوه آمده اند و به کمال سرعت در جستجوی بدیل آن هستند که این یک حالت مشهود در جهان فعلی است.
۳: اسلام؛ (ایدیولوژی کامل و شامل)، ایدیولوژی است که همه ابعاد زنده ګی را شامل می شود، ایدیولوژی که انسان، حیات و کایینات و ارتباط اینها را با ما قبل و ما بعد شان روشن ساخته است، ایدیولوژی که اصل زنده ګی را امتحان قرار داده. ایدیولوژی که برای تمام امور زنده ګی چه از تولد الی مرګ، از کثیف ترین جای (بیت الخلا)، تا پاکترین و مقدس ترین جای (بیت الله شریف)، چه از نظام اجتماعی، نظام اقتصادی، نظام تعلیمی و نظام حکمی و قضایی تا به نظام سیاسی، چه از عبادات، عقبات و معاملات تا سیاست خارجی برای همه اینها قوانین و احکام و در بخش اجرایی آن مجری و الګو دارد. قسمیکه الله سبحانه و تعالی در کلام پاکش میفرماید « اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِیّنُکُمْ وَ اَتْمَمّتُ عَلَّیّکُمْ نِعّمَتِيّ وَ رَضِّتُ لَکُمُ الّاِسّلاَمَ دِیّنَا» و « لَقَدْ کَانَّ لَکُمْ فِي رَسُوْلُ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَه»
اسلام ایدیولوژی است که انسان را از صفات و ردیف حیوانیت به صفات و ردیف انسانیت در آورد، ایدیولوژی که انسان را از بنده ګی بنده، پرستش سنګ، چوب، ابر و ماه و غیره اشیای بی روح آزاد و رهایی بخشید و آنرا مطابق فطرت اش به یکتا پرستی فراخواند، ایدیولوژی که جهالت و بربریت را به تمدن، اخوت، همدیګر پذیری، دانایی و روشنایی مبدل ساخت، ایدیولوژی که بلال را از برده ګی به رهبر و مرد صدر اسلام مبدل ساخت. و در عین حال این ایدیولوژی نظام سیاسی از خود هم دارد که تاریخ ګواه آن می باشد و آن عبارت از نظام خلافت است که از زمان تأسیس در مدینه منوره توسط رسول الله مبارک الی ۱۹۲۴م دنیا را رهبری و مدیریت میکرد و سخن اول و آخر را در همه بخش ها منحصر به خود ساخته بود.
اسلام بالای عدالت استوار است و مساوات را هم در جایش به باد فراموشی نداده است.
مساوات در بخش های ذیل قابل مشاهد می باشد؛
۱ : مساوات در خلقت و بنده ګی: الله متعال می فرماید « اِنَّا خَلَقْنَاکُمْ لِذَکَرٍوَّاُنْثی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُبًا وَّ قَبَایِلاً لِتَعَرَفُوْْ اِنَّ اَکّرَمَکُمْ عِنّدَاللّه اَتْقَاکُمْ » در اسلام عزیز هیچ بنده، اعم از مرد و زن اعم از غنی و فقیراعم از سیاه پوست و سفید پوست، یک بر دیګر برتری ندارد مګر به اساس تقوی.
۲: مساوات در جاری نمودن حدود و تطبیق احکام: قسمیکه الله ذولجلال میفرماید « وَسَارِقُ وَ سَارِقَةُ فَقْطُعُوْ اَیّدِيَّهُمَا » خداوند متعال جدی امر میکند که دست دزد را قطع کنید اګر مرد باشد یا زن، به همین قسم تمام حدود بدون تعدیل، تدریج مورد تطبیق و تنفیذ قرار میګیرد، که سیرت رسول الله مبارک ګواه آن است؛ اجرای تمام اقسام مساوات در همه زمینه ها، اعم از: مساوات در تقسیم بیت المال، مساوات در پرداخت مالیات های اسلامی ( زکات- خمس – صدقات و …) ، مساوات در فرا خواندن همه مردم به تحصیل علم و مساوات در تصدی مسئولیت ها بر اساس اهلیت و شایستگی و … مدّ نظر رسول خدا (ص) بود.
به عنوان مثال: زنی از اشراف سرقت کرده بود و زمانی که این مسأله ثابت شد، رسول خدا(ص) فرمان به مجازات او داد؛ عده ای نزد حضرت آمده و وساطت می کردند تا حکم درباره او اجرا نشود، اما پیامبر اکرم(ص) بر مساوات در اجرای قانون تاکید کرده و فرمودند: « إنّما أهلک الّذین من قبلکم أنّهم کانوا إذا سرق فیهم الشّریف ترکوه و إذا سرق فیهم الضّعیف أقاموا علیه الحدّ. »(نهج الفصاحه،ص345)؛ «آنانکه پیش از شما بودند تنها به سبب چنین تبعیض هایی هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر فرو دستان اجرا می کردند و اشراف و بزرگان را رها می ساختند»
مثال دیګر آن اینست که پسر عمر رض مرتکب زنا می شود و حضرت عمر رض خود بالای پسرش حد زنا را در حالی جاری می نماید که مجال آب نوشیدن را هم برایش نمی دهد.
این بود حقیقت مساوات و تعریف، تعبیر و مبارزه زیر نام آن از دید ایدیولوژی ها
—————————–
د لیکوالو له نظر سره د تاند د دریځ یووالی ضروري نه دی.
برادر محترم ونهایت عزیز پیکان صاحب
خواننده گان گرامی
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
وقتیکه عنوان مضمون تحریری تان را خواندم، بسیار هیجانی بودم که چه موضوعاتی را مورد بحث خواهد قرارداده باشید! اما زمانیکه مضمون بسیار مهم تان را مطالعه کردم، بسیار خوشم آمد و خواستم منحیث یک برادر مسلمان تان فقط یک اشتباه بسا مهم را در آیت قرآنکریم برایتان تحریر دارم.
آیت 13 سورة حجرات را اشتباه تحریر یا نقل قول نموده اید، لطفاً به اصلاح آن بپردازید.
شکل صحیح وردرست آیت مذکور طورذیل است:
(یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ) سورة الحجرات(13)
یک نقطه دیگر هم در راستای بحث های اکادمیک و علمی نهایت مهم وارزش مند است که برای تمام نقل قولها، نظریات، وخاصتاً حین ذکر آیات مبارکه و احادیث متبرکه منابع بشکل بسیار دقیق ذکر شود.
والسلام علیکم
سپاس گذارم شما زنده باشید دوست عزیز در نوشتن آیت اشتباه صورت گرفته از الله متعال عفوه میخواهم انشاالله که در آینده تکرار نخواهد شد