تبصره بالای کتاب توسط خان ولی خان بشرمل:

شیدا محمد ابدالی  علاوه بر این که سفیر افغانستان مقیم  کشور هند است، همچنان   نماینده مشاور امنیت ملی و مشاور ویژه  رئیس جمهور پیشین افغانستان  حامد کرزی بود.

آخرین اثر ایشان  کتاب است تحت عنوان  ” افغانستان ، پاکستان  و  هندوستان :  یک  تغییر بنیادی .  یکی از جمله  بهترین  و ناب ترین کتاب های است که تا کنون سایر دیپلوماتهای  افغانی  چنین  کتابی را نه نوشته .

نامبرده یک شخصیت  مخور سیاسی است  و  برای کشور خود  خدمات ارزنده ای را در بخش امنیتی ، اقتصادی و کلتوری انجام داده است. در ایجاد روابط  دوستانه بین این سه  کشور ، تلاش ها و همکاری های را انجام داده که اکثریت مسایل نا ممکن را امکان پذیر ساخته است .آقای ابدالی یک شخص قبول  شده در حکومت حامد کرزی بود و  در  طرح  پالیسی های مسایل بسیار مهم امنیت ملی  نقش اساسی را بازی کرده است. ایشان با وجود که  نماینده شورای امنیت ملی بود، نشست های  شورای امنیت ملی را تنظیم میکردند. در فعالیت های  آگاهی و هماهنگی های ستراتیژیکی میان افغانها و  دیپلومات های  خارجی  نقش مهم را ایفا  کرده اند و در تمام فعالیت های ایشان نیاز های اقتصادی ، سیاسی  و امنیتی کشور منعکس  گردیده است .

با وجود بعضی  مشکلات ، سفیر ابدالی  در پهلوی  این  که  مصروف فعالیت  های مستحکم ساختن روابط سیاسی و  اقتصادی  بین  افغانستان و هندوستان بود ، در معاهده ای  امنیتی  و  همکاریی های ستراتیژیک میان افغانستان  و ایالات متحده  امریکا نیز  به  صفت یک شخص قوی   و مهم  سهم داشته است .

” افغانستان ، پاکستان  و هندوستان  یک تغییر بنیادی ، کتاب ایست  که  نویسنده  از یک  طرف  با در نظر داشت  طرح  های هندی  بالای  تمامیت ملی ،  بر نا هنجاری های  روانی کشور پاکستان تجدید نظر عمیق  کرده است ، از طرف  دیگر   آن  تلاش های پاکستان را مورد بحث قرار داده که  باعث  محو  پیشرفت  اقتصادی  میان افغانستان  و  کشور های  همجوار   آسیا جنوبی  میگردد.  برای بحث  در مورد روابطه سه گانه  ای این کشور ها ، نویسنده  آثار  آنعده  دانشمندان را  تحت بررسی قرار داده که  افغانستان و کشور های همکار  مانند هند که  با داشتن روابط  انکشافی با افغانستان  ، پاکستان را نیز متاثر  میسازد.

آقای ابدالی در تحقیق نهای دکتورا خویش به این نتیجه رسیده  است که  یگانه  راه موفقیت ، توانمند ساختن منافع مشترک و ارزش های  کلتوری  این سه کشور است. برای حل  بن  بست ها و مشکلات  این سه کشور ها ، او  راه های حل را پیشنهاد کرده که  بسیط و قابل فهم است.

مقالات این نوسینده در ژورنالها و  مجلات مختلف به نشر رسیده .

نشر مقالات  در  سایت ها و اخبار  های گوناگون مانند واشنگتن تایمز ، فارین افیر ، دیپلومات، دیپلوماتیک کوریر، هندو، اندین ایکس پریس  و همچنان  مقالات در مورد حکومت داری  ضعیف  و  چارچوب  های مشخص  علیه بی  ثباتی، این همه   فعالیتها نویسندگی عالی  ایشان را اشکار میسازد. مقالات  آقای ابدالی از این لحاظ هم  مهم است  که خود یک افغان  است و مسایل افغانستان را از دیدگاهی یک افغان  تحلیل کرده است .

این در حال ایست که نویسندگان و روشن فکران  خارجی  در مورد افغانستان و مشکلات آن معلومات کافی به دسترس ندارد.

از عنوان کتاب هم  روشن میگردد که  نویسنده برای آینده منطقه خوشبین است. ایشان این موضوع را همانند  رئیس  جمهور  آقای اشرف  غنی  از  زاویه  آینده روشن مینگرد. نویسنده  مشتاق هر نوع انکشاف  منطقوی است  و  بیشتر بر  ایجاد  روابط اقتصادی  توجه میکند.

در بعضی  مواقع  جانب مقابلی کشور پاکستان ایشان را به سبب  ایجاد مشکلات  و سد راه شدن پیشرفت های  اقتصادی  میان کشور های  پاکستان ، افغانستان  و سایر کشور های  منطقه مانند ایران ، هندوستان  ، چین و کشور های اسیای  مرکزی ، مقصر میداند

در مقدمه این کتاب  نویسنده  می نگارد که ” منحیث  نقطه ای اتصال میان  آسیای مرکزی، آسیای جنوبی ، اسیای  جنوب شرقی و شرق میانه  برای صادرات و  واردات ، تجارت  و انرژی  ، نزد مردم افغانستان یک رابطه  غایب  و از دست رفته  میباشد. علاوه بر این، نویسنده  با در نظر داشت موقعیت  ستراتیژیک و جغرافیایی  افغانستان، بر این  باور است که  موقعیت جغرافیایی  افغانستان  در داشتن روابط  با کشور های همسایه  نقش  خیلی مهم دارد. و اشاره بر این دارد که افغانستان  از سابق تا کنون  برای  داد و ستد تجارتی یک مارکیت  خوب میان رشته ای است .

سفیر ابدالی  تاکید بر این دارد که  اگر چه  رقابت اساسی از  سال  1893 م از زمانی آغاز میگردد که از طرف کشور انگلستان به قصد کنترول نفوذ و قدرت عامه معاهده خط دیورند بالای هر دو کشور تحمیل میگردد. ولی باز هم شرایط  کنونی  نتیجه  روابط خراب  میان این دو کشور از سال 1947 م تا امروز است.

مفکوره ملت گراه و عصری  سردار   محمد داود خان  تحریک کننده بود. در  سال 1955 م  باعث تقویت عناصر مخالف شد، در31 اگست سال 1955 م  محمد داود خان  برای  خانم ها اجازه داد تا بتواند در بین عوام بدون حجاب  ظاهر گردد. زنان خانواده های شاهی  در تاریخ  اجتماعی برای دومین بار  در میان افراد عام جامعه بدون حجاب ظاهر گردیدند.

اصلاحات دولتی  محمد داود خان  از افکار و برنامه های  امیر امان الله خان متاثر بود. امیر امان الله خان  برای  به وجود آمدن یک جامعه ای متحد و وفادار بود که  حقوق بشر و آزادی ملکی تمام  افراد در آن  یکسان حفظ باشد. ، یک ملت اسلامی که بالای عقاید اسلامی خود محکم  ایستاده گی داشته باشد، به چنین  افکار  خوش آمد نمیگفت ، این چنین تصورات در  پاکستان  هر روز  پیشرفت میکرد  که گویا هندو ها و مسلمانان دشمنان سر سخت یکدیگر هستند و  زنده گی  کردن  میان هر دو آنها مشکل است.

نویسنده به طور  اشکار می نگارد که  حالات  به شکلی از اشکال  آن وقت  دیگر گون شد که  افغانستان  در زمان قدرت   محمد داود خان  و بعد از آن، با USSR  و با کسب تقویت اردو  و همچنان  با پروژه های  زیربنایی و اصلاحات  اجتماعی مصروف شد.

آقای ابدالی  در  مورد جنگ های ملکی در افغانستان  ابراز نظر داشته و  در  رابطه به این که به کمک مالی  پاکستان و امریکا 7 نوع گروه مذهبی برای  آموزش افراد مذهبی در پاکستان نیز اشاره کرده است.

بازی  کنان  خارجی هر یک به نوبه ای خود در ویرانی افغانستان  سهم داشته اند. نمونه مثال کشور، چین و سعودی عربستان نیز  مجاهدین را حمایت میکرد. این  مجاهدین در مناطق کوهستانی  اشنا بودند لذا  بر علیه  اردو روسیه  خوب جنگیدند. با در نظر داشت  فعالیت ها و کتاب پیتر تامسن  در مورد جنگهای افغانستان ، آقای ابدالی  راجع به  صلح  که  در همین نزدیکی ها با گلبدین حکمتیار  جریان درد ، نیز اشاره رسانده اند. در ماه اکتوبر سال 1990 م ISI (اداره نظارت گر پاکستان) یک پلان را طرح کرد که به سبب آن، کابل مرکز افغانستان تحت بمباردمان متداوم قرار میگرفت . با وجود این  که شواهد تاریخی نشان میدهد که در افغانستان  طالبان و گروه های مخالف  به نام مذهب به همکاری  تخنیکی  و نظامی پاکستان  ایجاد شده اند. پاکستان باید درک  بکند که  افغانستان  به شکل سابق آن نیست  بلکه  به سبب  داشتن روابط قوی اقتصادی با هندوستان ، ایالات متحده امریکا و ظاهر شدن آن در بین کشورهای ناتو ، تحول یافته است. سفیر ابدالی  به معاهده ای Indus  نیز اشاره کرده و از  پاکستان  خواسته است تا با هندوستان روابط خود  را خوب بسازد و می افزاید که این همه یک نمونه  خوب  همکاری های دو کشور  بوده میتواند.  در زمان  گذشته و حال  بی ثباتی در افغانستان  از بیرون  تحمیل گردیده است.  در امورات افغانستان  قوای خارجی همیشه تلاش برای  به دست آوردن نقش حاکم را کرده . این تلاش های علت عمده عدم ثبات در تاریخ افغانستان است. (ستیف 2011) نویسنده کتاب جنگ جن ها می نویسد که  کشور  های همسایه مانند ایران ، پاکستان ، هندوستان و عربستان سعودی  به نماینده گان افغانی مورد نظر خویش  مرمی  و پول  نقد میفرستد.

در پهلوی این که  طرح ها و عملکرد های  آموزشی  کشور هند در افغانستان  تا اندازه  زیاد موثر بوده ولی تا کنون در  بخش حاضری  دانش آموزان  اشکال وجود دارد. البته  قابل تذکر است  که  در بخش  تعلیم و تربیه  بیشتر از نصف  مجموعی شاگردان را به  مراکز  آموزش و پرورش  جذب کرده اند.

ابدالی  می افزاید، هند و افغانستان در مسیر  تاریخ  روابط  بسیار وسیع با یکدیگر دارند. آقای ابدالی با استفاده  از کتاب ها و منابع  شخص بنام داتا (Datta) می نگارد، افغانستان نخستین کشور ایست که در سال 1995 م قهرمانان آزادی خوای کشور هندوستان از جمله سوباش چندرا بوس، برکت الله و غیره را پناه دادند. برای شواهد هر چی بیشتر ، سفیر در مورد شهرنشینان  کابل می گوید که  در سفر به  هندوستان  ، زمینه سازی بخاطر  بازار فروشات میوه خشک  و دیگر مواد ارتزاقی ، این را بیان میکند که روابط ما جنبه ای تاریخی دارد.

آقای شیدا در کتاب خود  نمونه های از دول  نا موفق ، ناکام را آورده و چالشها و بن بست های که افغانستان  با آن دست و گریبان  است ، چنین بیان  میدارد. کشور افغانستان  با داشتن  یک  اداره ای کاری نا کام  و بیوکراتیک از داشتن افراد مسلکی و آموزش دیده ، معاشات  متناسب، پروسه  استخدام شفاف  و  نظام  مدیریت و ارزشیابی  خوب  محروم است. در پهلوی این، فساد اداری ، بی نظمی ادارات ، افزایش و قاچاق  تریاک و مواد مخدر  چالش های دیگر است که افغانستان با آن روبرو است و اقتصاد این کشور را به چالش می کشاند.

آقای شیدا د رادامه می نویسد، با وجود این که  امریکا و جامعه جهانی  به میلیاردها دالر  با این کشور  همکاری کرده  و لی باز هم در کشت   تریاک کاهش  به نظر نه میرسد، نویسنده پیشنهاد میکند که در افغانستان آنچه باید انجام شود که  امر یکا در مبارزه با تریاک در کشور کولمبیا انجام داده بود.  یک فصل  کتاب که در مورد روابط تاریخی  پاکستان و افغانستان است  ، نویسنده  مسایل موجود بین این دو کشور را به  بحث گرفته  و می نگارد،  پشتونستان و خط دیورند مسایل ایست  که پاکستان را برای  حمایت از  گروهای افراطی در افغانستان  تحریک  ساخته است.

نویسنده در مورد روابط هر دو کشور  می نویسد، که افغانستان  به سبب موقعیت ستراتیژیک خود و پاکستان به سبب  بودن غلام استعثمار ، با چالشهای  گوناگون روبرو است. همین علت است  که پاکستان  در کشمیر و افغانستان  از  پرورش  افراطیون  دست بر نمیدارد بلکه  بقا ی خود را در  آموزش  دادن  به  جنگجویان  می بیند.

نویسنده  در مورد پاکستان  و افغانستان  به یک موضوع  عمیق اشاره  میکند و ذولفقار علی بهتو را مقصر به این  میداند که  نامبرده  برای  طرح آموزش  جنگجویان  در وزارت  امور خارجه  پاکستان  یک  شعبه ای را بنام  افغان سیل  ایجاد کرد تا با افراطیون  مذهبی  برای  از بین بردن افغانستان  زمینه  بحث  و گفتگو را مساعد بسازد. هر شخص میداند که  ذولفقار علی بهتو  در  اقتصاد سوسیالیستی  و انتخاب  افراطیت  سر درگم  بود ، این  سخن  واضع است که  نامبرده  اولین  صدراعظم بود که  در  سال 1973 م  عناصر افراطیت را  در قانون اساسی  پاکستان  شامل ساخت.  نویسنده  می نگارد که  پاکستان  یگانه  کشور  نبوده که   در پرورش افراطیون  دست داشته است بلکه  امارات متحده  ، امریکا ، سعودی و کشور های غربی نیز در  جنگهای داخلی و عرج و مرج های  افغانستان دست داشتند. مجاهدین داخلی  افغانستان را غارت کردند و  به  افراد عوام جامعه چانس انتخاب  یک  رهبر  را ندادند تا برای  رهبر ی افغانستان   یک شخص مناسب را انتخاب نمایند.نویسنده  به مداخلات سیاسی  ، اقتصادی  و  نظامی پاکستان  اشاره  میکند و اردو پاکستان را مقصر  میداند که  در هر زمان  برای  عر ج  و مرج افغانستان  کار  کرده است.

آقای شیدا مداخلات پاکستان را به سه  قسم ذیل چنین بیان میدارد:  به بهانه ای آمدن  روسیه  ، دوم   جنگ های داخلی افغانستان   و سوم   مداخلات  بعد از سر نگون  شدن  رژیم  طالبان . نویسنده بالای  ناکامی های امریکا هم نقد کرده و می نویسد، اگر امریکا بعد از  خروج روسیه  از افغانستان ،  از بخش های سیاسی ، امنیتی  و اقتصادی  دست بر نه  میداشت، افغانستان  با جنگ های داخلی روبرو نه میشد.

در فصل  از کتاب  نویسنده به  روابط  افغانستان  و هند از دید ۲۰۰۰ سال قبل مینگرد. وی می افزاید که روابط تاریخی افغانستان  از  ارزشهای مشترک مذهبی  نیز متاثر است . ولی این همه قبل از اسلام بود، ایشان همچنان علاوه میدارد که بودایزم ، هندویزم  و زردشت  آن ادیان  بودند که افغانستان را متاثر ساخت  و در بدل آن افغانستان  صوفیزم  مذهب  مملو از ارزش های انسانی را برایش  معرفی کرد.

آقای  ابدالی خان عبدالغفار خان را به آزادی  هند توصیف کرده و در مورد مداخله پاکستان  مینویسد. این تنها افغانستان نیست که  با مشکل مداخله پاکستان مواجع است  بلکه  سایر کشور های منطقه از  روابط امنیتی، اقتصادی و ستراتیژیک با یکدیگر  محروم  هستند و پاکستان یگانه کشور ایست  که ثبات تمام  ساحات را با چالش  روبرو کرده است. ولی بر عکس این، نویسنده  نقش هندوستان را در ارتباط به افغانستان  تقدیر میکند و مینویسد که  هندوستان آن کشور ایست که  با افغانستان در بخش  بلند بردن ظرفیت، فعالیت های بنیادی، همکاری های بشری  و در تاسیس پروژه های بزرگ و کوچک  کمک های گسترده را انجام  داده است. وی مینویسد که هندوستان یگانه کشوریست که بیشتر از نصف مجموعی شاگردان افغان را به مکاتب  تشویق کرده  اند و زمینه  خوردن و نوشیدن را برای   آنها در مکاتب  مساعد ساخته تا آنها به علاقه ای خود بیایند و از دروس استفاده بکنند. همچنان  نویسنده  در مورد سایر  پروژه های هند که  صادرات گندم نیز در ان شامل است ، بحث کرده  اند.

نویسنده از حکومت هند خیلی احساس  خرسندی میکند که در آبادی افغانستان در منطقه ای از ولایت قندهار در جای که در سال 1990 به همکاری پاکستان اسامه بن لادن زنده گی میکرد، توسط کشور هندوستان در بخش زراعت یک پوهنتون منظم و با کیفیت تاسیس  گردید.

نویسنده در کتاب خود از همکاریهای  هند یادآوری کرده  و مینویسد که  تعمیر جدید پارلمان افغانستان ، بند سلما ، به  تعداد هزاران بورسه تحصیلی و کمک های در بلند بردن  ظرفیت  از جمله همکاریهای ایست که افغانها آن را همیشه به خاطر خواهد داشتند. شیدا  گفته های رئیس جمهور اسبق افغانستان حامد کرزی را نقل قول میکند؛ غرب و امریکا بخاطر مقاصد شخصی در افغانستان مستقر هستند ولی اگر ما از دوست و همکار بدون هدف و مطلب  یادآوری  میکنیم  پس  کشور هند در آغاز ذکر میگردد.

هند با افغانستان در پهلوی همکاری های همه جانبه ، با روسیه هم معاهده ای را بخاطر افغانستان  در بخش نظامی  امضاء  نمود تا به افغانستان در تهیه ای اسلحه  همکاری  بکند ، ولی در فصل دیگر کتاب  نویسنده  علت  عر ج و مرج های  افغانستان را اهداف نیابتی پاکستان میداند.وی بر این باور است  که اگر به افغانستان قدرت مصالحت داده شود پس در نتیجه ای   بهتر شدن روابط بین این دو کشور امنیت منطقه نیز برقرار میگردد ، اقتصاد و صلح نیز رشد خواهند کرد، نویسنده چند مثال  را آورده و می نویسد. صلح و گفتگو های موفق بین  هند و پاکستان ، این موقع را به افغانستان فراهم خواهد کرد که  به هند و پاکستان آزاد سفر کرده بتواند. هند و پاکستان  برای  واردات مواد به اسیای میانه ، از  موقعیت ستراتیژیک افغانستان استفاده خواهد کردند. ولی نویسنده مکررآ  با تاکید بیشتر  پیشنهاد میکند که  این همه زمانی ممکن است که  پاکستان  بر خلاف  افراطیت  بر ضد افغان ها، اقدام جدی بکند.در پهلوی این نویسنده در مورد  پروژه تاپه ، کاسا ، راه  ابریشم و سایر پروژه های کوچک و  بزرگ  بحث مفصل میکند. همین قسم  نویسنده بر پروژهای اقتصادی  و چاه بهار بند تحلیل علمی میکند.

نویسنده  برای تمام این پروژه ها بزرگترین  درد سر و چالش سد راه را موجودیت شبکه های افراطیت مانند،  لشکر طیبه ، تحریک طالبان و حقانی  ، میداند. نامبرده تاکید بر این دارد که  پاکستان به سطح بین المللی  باید از  حمایت  گروهای  افراطی منع  گردد. تا زمینه برای ثبات  منطقوی مساعد گردد. نویسنده امریکا را نیز  هشدار میدهدکه افغانستان نباید به  شکل روس  برای بار دوم  تنها باقی بماند. همین طور : نویسنده در خطاب بر  جامعه جهانی میگوید که با موقعیت  افغانستان باید همکاری گردد تا افغانستان  در  اسیای   میانه، جنوبی و غربی حیثیت یک پل را به خود کسب کند.

نویسنده در اخیر کتاب در باره دو باره  زنده  ساختن  طالبان و  گروهای  افراطیون  از سال 2004-2005 بحث میکند. همچنین وی مینویسد که پاکستان چطور توانیست در کویته در آموزش  رهبری طالبان نقش داشته باشد. نویسنده خطاب به افغانها  می گوید که  ایشان از مشکلات روانی  دهه ها اخیر باید خود را  برون سازد افغانها باید بدانند که افغانستان  در منطقه و جهان یک نقش کلیدی را بازی کرده میتواند.

One thought on “افغانستان ، پاکستان و هند وستان یک تغییر بنیادی/ ترجمه: شفیقه نیکزاد”

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *