صدها تن در ولایت فاریاب در یک همایش بزرگ مردمی به حمایت از عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاست جمهوری و نیروهای امنیتی کشور، مسلح شدند. این باشندهگان میگویند: به علت ناامنی و افزایش فعالیتهای مخالفین دولت دستههای خیزش مردمی را ساختهاند و در کنار نیروهای امنیتی، میایستند. زنان جوزجانی نیز برای دفاع از خود و در حمایت از فرزندان شان سلاح برداشته اند. البته، علاوه عبدالرشید دوستم؛ عطا محمد نور والی بلخ، محمد محقق معاون دوم رئیس اجرائیه، ظاهر قدیر معاون پارلمان از کسانی هستند که چندی قبل بصورت عملی در میان مردم سلاح توزیع مینمودند.
پس از افزایش ناامنیها در نقاط مختلف افغانستان بهخصوص در ولایتهای شمالی و ناتوانی نیروهای امنیتی در مهار مخالفان، در بسا از مناطق کشور بصورت منظم سلاح در میان میان مردم توزیع شده است تا در مقابل حملات مخالفان از خود دفاع نمایند.
مسلحسازی اقوام و مناطق به این معنی است که دولت توانایی مقابله با ناامنیها را ندارد و افغانستان را بهسمت جنگهای داخلی و تفرقههای قومی و درگیریهای محلی میبرد. در حالیکه دولت افغانستان مسلحسازی اقوام و مناطق بهخصوص در ولایتهای شمالی را تحت نام خیزش مردمی توجیه میکند. چنانچه در این اواخر جنرال دوستم به سمت ولایات شمالی رفته است تا در مقابل گروه های مسلح مبارزه نماید، وی برای مقابله با این گروهها، اقوام و مناطق را مسلح ساخته که باعث ایجاد حساسیتهای قومی شده و این زمینه را مساعد ساخته تا مردم برای دفاع از جان و قوم خود دست به سلاح ببرند و این مسأله باعث ایجاد درگیریهای قومی در آن مناطق گردیده است.
ناگفته نباید گذاشت، با وجودیکه از آوان حکومت مؤقت به این طرف، امریکا برای دولت افغانستان وعدهی بوجود آوردن نیروی امنیتی قوی با تجهیزات مدرن 350000 هزاری نفری را میدهد؛ ولی در عمل دیده میشود که نیروی را که امریکا بمیان آورده یک نیروی ضعیف با ساختارهای شکننده و به شدّت وابسته به امریکا میباشد.
از سوی دیگر، نیروهای امنیتی افغانستان فاقد دید استراتژیک و انگیزه بوده که هیچ تعریفی از دوست و دشمن ندارند و مشروعیت نبردهایشان در میدانهای جنگی به شدّت زیر سوال میباشد؛ زیرا این نیروها در صف کفار ایستاده اند و بر ضد مسلمانان افغانستان جنگ امریکایی را به پیش میبرند. باوجود این وعدهها، امریکا در عمل بیشتر از اینکه ساختارهای نیروهای امنیتی افغان را تقویت نماید، همواره تلاش نموده تا ملیشه سازی نماید.
چنانچه، امریکا چند سال قبل پولیس محلی (اربکی) را به هدف مقابله با ناامنیها و گروههای مسلح بمیان آورد و حالا از طرح مقاومت محلی و مسلحسازی اقوام و مناطق بر علیه مخالفین مسلح حمایت میکند، که بخوبی پرده از دو رویی و منافقت امریکا بر میدارد.
امریکا با پلان مسلحسازی میخواهد تجربهی عراق را در افغانستان به معرض تطبیق قرار دهد. طوریکه، از یکسو، امریکا ساختارهای اردوی عراق را مانند اردوی افغانستان، شکننده و ضعیف شکل داده بود که توانایی دفاع از مردم را نداشتند و در یک سردرگمی بسر میبردند تا اینکه زمینهی را فراهم ساختند تا داعش مناطق زیادی از عراق را تصرف نموده و این کشور را درگیر اختلافات قومی و مذهبی ساخته و مردم را تشنهی خون یکدیگر سازند.
بناً، پلان مسلحسازی اقوام و مناطق در افغانستان طرح جدیدی است که استعمار به بهانۀ مبارزه با ناامنیها، سران قومی و مقامات بلند رتبۀ دولتی را تشویق میکند تا اقوام و مناطق شان را مسلح سازند. بدون شک، مسلحسازی باعث شدّت یافتن درگیریهای قومی و محلی، آزار و اذیت مردم، توسعه ناامنیها، اختلافات فرقهای و تقسیم مناطق به واحدهای کوچکتر میشود.
افزون برین، این طور اقدامات تشنج برانگیز و مسلحسازی بهحتم مناطق دیگر افغانستان را تهدید نموده و آنها نیز دست به سلاح و مسلحسازی مناطق شان خواهند زد و با این حرکتها افغانستان بار دیگر درگیر اختلافات و صفبندیهای جدید گروهی و سمتی خواهد گردید. این حالت فضای مناسبی را برای تطبیق پلانهای جدید امریکا مساعد ساخته که بصورت وسیع از این خشونتها و مسلحسازی سود خواهند برد؛ ولی مردم عام و مظلوم این مناطق هیزم سوخت این جنگ تباهکن و تفرقه انداز خواهند شد.
در نهایت، از آنجاییکه افغانستان منحیث یک وسیله برای تحقق اهداف ستراتژیک امریکا میباشد، بناً مسلحسازی اقوام و مناطق، زمینهی را مساعد میسازد تا امریکا با بهرهبرداری از این فضا، اهداف ستراتژیک و منطقویاش را نشانه گیرد. چنانچه گسترش جنگ به آسیای میانه و سرحدات چین و تهدید غیر مستقیم روسیه و چین توسط گروههای مسلح و امتیازگیری از جمهوریتهای آسیای میانه از مهمترین این اهداف میباشد.
از اینرو، مردم افغانستان بوضاحت پلان جدید استعمار را درک نموده و تلاش نمایند تا امور شان را خود بدوش گرفته و نگذارند، بیشتر از این از آنها منحیث هیزم سوخت جنگهای نیابتی و استخباراتی استفاده صورت گیرد. آنها اسلام را منحیث معیار عمل و حلال همهای مشکلات و بدبختیهای شان بپندارند و به دساتیر آن در همه بخشهای زندگی اعم از سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ چنگ بزنند.
رجال ردیف اول کشورها و ملل در حالات نا آرامی و مشکلات دست بدست هم داده از نا آرامی میکاهند وحتی به نفع ملت و منافع علیای کشور و مردمش از منافع شخصی و ګروهی مردانه وار میګذرند این است خصلت مردان عاقل و دانشمند.
مګرثابت شد که عامل اهم و بزرګ نا آرامی ها در داخل حکومت بوده ، حکومت و مردم را میدرند و زمینه ساز برای دشمنان ملت ماست،افراد مسلح غیر مسؤل و ملیشه های بی لجام و باغی عامل اصلی تضعیف حکومت مرکزی و ظلم و تجاوز بر مردم است، پس وقتیکه شر از ردیف اول حکام خیزد ،کجا ماند آرامی ، عزت و خیر رسانی!!!
با این حکومت های موازی افراد ضد منافع ملی که با اداره و قوت حکومت مرکزی متصادم اند چطور شده میتواند تا افراد غیر مسؤل و لجام ګسیخته باغی اداره و کنترول شود؟
قرآنکریم میفرماید:
أتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم…
علمای مجاهد منحیث ورثة الانبیاء علیهم السلام با توجه به مسؤلیت شان موقف اسلامی و شرعی حکومت و مردم را بطور شجاعانه روشن ساخته و اولتر این دشمنان داخلی ملت وحکومت را تصفیه تا توانایی لازم و برتر در برابر دشمنان بیرونی اعاده و از قوت و عزت صف مرصوص ملت ما و همه انسانیت بهره ببرند و از ضایعات جانی،مالی و قوای امنیتی که عامل مهم آن ملیشه های باغی وبی لجام اند جلو ګیری شود. ملت ما به دور از تعصبات جاهلی و تنظیمی ،شدیدا نیازمند حرکت دینی وافغان شمول به سطح افغانستان ، برای نجات مردم و خاک خود هستیم هرچه زودتر،برهبری علمای مجاهد برای تقویت اداره سالم مرکزی.و امحای اشکال مغلق هر نوع فساد،ودرینصورت خداوند (ج) با ماست
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین الآیه