شناخت ما از فعالیت های سازمانی- حزبی در افغانستان، بیشترینه حول تریبون تبلیغات حزبی است. پس از تاریخی شدن جریان ملی «جنبش مشروطیت»، تقابل احزاب و سازمان ها در فرصت های دهه ی دیموکراسی و 16 سال اخیر، تک بُعدی و عاری از رسالتمندی در تمامی ابعاد کار حزبی- سازمانی بود.
ایدیالوژیک بودن، مشخصه ی بارز حزبی گری در افغانستان است و بررسی تاریخی نشان می دهد، باوجود محتویات اساسنامه ها و اجندا ها، آن چه در عمل به ظهور رسید، افت و خیز برای قدرت در شکل سیاسی بود. در واقع با طراحی برنامه ها برای غصب قدرت سیاسی، شناسنامه ی سازمان ها و احزاب افغانی، گذشته ی درخشان ندارند تا فهم ما در زمانی به یقین برسد که کار حزبی- سازمانی، فقط ارایه ی برنامه برای اخذ قدرت سیاسی نیست و مکلفیت های اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، اقتصادی و معنوی، نفس ایجاد احزاب و سازمان هاست. با توجه بر ابعاد مسایل، احزاب و سازمان ها، مشروعیت عام کسب می کنند و در جایگاهی قرار می گیرند که با پذیرش عوام، باور و اعتماد به میان می آید و با نهادینه شدن این روند، خواسته ها و آرزو های ملت در چهارچوب ساختار های پذیرفته شده و قابل اعتماد بر ساماندهی مملکت در تمام ابعاد، منعکس می شوند.
گذشته ی کار حزبی- سازمانی در افغانستان، نه فقط ابعاد ندارد، بل با سیاست زده گی حاد، همواره بر مسیری کج رفته است که در پایان آن، تاثیر ایدیالوژی و تغییر بر اساس انحرافات فکری و سلایق شخصی، این قناعت را فراهم نمی کند تا از تجربه ی کار حزبی- سازمانی، فهم مردم ما به دانشی برسد که به وسیله ی آن در جهت رفاه و نیازمندی های خویش، صورت بهتر و خوبتری ارایه می کنند.
نه فقط در گذشته، بل در بیش از یک دهه ی اخیر، تنوع احزاب، سازمان ها و جریان های افغانی، اشکال مختلف کار جمعی در تلاش برای رسیدن به امکانات و سهولت ها را معرفی می کنند؛ اما در آن جا که مساله، فقط سیاسی است، شاهد کمتر حرکتی استیم که حتی از آدرس نهاد ها و سازمان هایی صورت بگیرند که مقید به اصول حرفه یی خاص تاسیس و اهداف آن ها فقط در حد یک صنف و طبقه است.
سازمان های پیشه وران و اهل حرفه، اتحادیه ها و انجمن های فرهنگی نیز با گذشته های کج گردشی این تجربه (کار جمعی حزبی- سازمانی) پس از کنار زدن ماسک ظاهر، سیاسی شده اند. در کُل، حتی نهاد هایی که در پی ادعای سیاست نیستند، تحت تاثیر آن چه از گذشته مانده است، مدعای سیاسی می شوند که در نتیجه، آن تصوری که در غرب و به ویژه در کشور هایی دیموکراتیک از حزب و سازمان است، در ذهن افغانان ایجاد نمی شود. بنابراین از امتیاز کار موثر حزبی- سازمانی، محروم می شویم.
چنان چه قید استثنا همیشه وجود دارد، کار حزبی- سازمانی در افغانستان پس از درهم شکستن تابو ها و نفی دگم و کلیشه- به ابتکاراتی نیز می رسد که بدون شک«تحریک ملی افغانستان»، در میان استثناآت کار حزبی- سازمانی در کشور، خیلی زودتر از آن چه توقع می رفت، جایگاه خود را به عنوان نه فقط یک سازمان آزاد افغانان معرفی می کند، بل با ارایه ی خدمات اجتماعی و ابتکارات فرهنگی، تجربه ای را ثابت کرد که اگر ماندگار شد، ارزش کار جمعی، نهادینه می شود.
اکنون که این سطور رقم می خورند، تحریک ملی افغانستان در دومین دور خدمات فرهنگی، با انتشار «102» عنوان کتاب در کنار فعالیت های گسترده ی شبکه ی جهانی رادیو- تلویزیون «ژوندون» و کمک های وسیع اجتماعی، به ویژه به آسیب دیده گان رویداد های ناگوار طبیعی و ناشی از نا امنی ها، در چند سال اخیر باعث شده است پراگنده گی و انارشیسم فکری، هرچند با تعلق خاطر به منافع ملی، اما به صورت متشتت نیز مایل شود در محور های چون تجربه ی موفق «تحریک ملی افغانستان»، تمرکز و از این حیث، وحدت فکری و همپذیری مردم ما برای مواجهه با دشواری ها- به ویژه شکستن سد های مخالف منافع ملی، فشرده تر شوند.
اهمیت ذهنیت دهی افکار عامه که اهمیت کار فرهنگی- رسانه یی با متمم ادبی آن را ثابت کرده است، ما را قناعت می دهد با تبعیت از ابتکار فرهنگی «تحریک ملی افغانستان»، نه تنها به این نتیجه برسیم که بایسته است با شناخت از آزمون موفق تجربیات این چنینی، شدت حمایت خویش از جریان های کارای افغانی را افزایش داد، بل با فهم از این تجربه، مسیر کار حزبی- سازمانی موثر در افغانستان را در راه خیر و رفاه مردم خود به درستی تعقیب کنیم.
یادآوری:
از طریق لینک های زیر، تمامی 102 عنوان کتاب «تحریک ملی افغانستان» را از کتابخانه های وب سایت های «دانشنامه ی افغان» و «تحریک ملی افغانستان»، رایگان دانلود کنید!
http://melitahrik.com/view_book.php
http://www.afghanpedia.com/search/pdflibraries.jsp