بیشترین توجه کاندیدان پیشتاز برای ترتیب دهی برنامه های دور دوم انتخابات، بالای زلمی رسول، استاد سیاف و گل آغا شیرزی بود. اگر چه تا حال عبدالله عبدالله، زلمی رسول و گل آغا شیرزی را به تیم خود جذب نموده است، اما خبر ها و گزاراشات چنان میرسانند که این دو کاندید، پشتیبانی مردمی مردمیی خود را امروز ندارند زیرا بعد از اعلان نتائج و روشن شدن ناکامی ایشان، تمامی تیمی خود را از دست داده اند و به تنهائی از تیم اصلاحات و همگرائی حمایت نموده اند. حال سؤال اساسی و بگو مگو های سیاسی بالای استاد سیاف تمرکز نموده است زیرا پیوستن او به یکی از تیم ها شاید خیلی مؤثر تر از دو کاندید فوق الذکر باشد که در این مقاله نقاط قابل ملاحظه میان استاد سیاف و دو کاندید پیشتاز را بطور مقایسوی مورد مطالعه قرار میدهیم.
چنان بنظر میرسد که از میان این سه کاندید پر رأی ولی ناکام، تنها استاد سیاف توانسته است تیم خود را و افراد نزدیک بخود را با حامیان ایدئولوژیک خود در سر تا سر افغانستان حفظ نماید، به همین خاطر در این روز ها توجه مردم افغانستان را که در انتخابات آینده به دو دستۀ عمومی و بزرگ تقسیم میشوند و یا هم تا حال تقسیم شده اند، به خود جلب نموده است.
نامزدان پیشتاز از نقطه نظر های گوناگون، ضرورت مبرم به موجودیت استاد سیاف را در تیم خود احساس میکنند و در عین حال استاد سیاف هم دارای وجوهات مشترک با ایشان میباشد که ذیلاً به آنها میپردازیم.
– تیم اصلاحات و همگرائی: از آن لحاظ به استاد سیاف ضرورت مبرم دارد که ایشان برای زیبائی و نمای جهاد و مقاومت افغانستان، عالم دینی و جهادی ضرورت دارند تا بتوانند جایی خالی استاد ربانی را توسط استاد سیاف پر کنند و همچنان بدنۀ بزرگ از مجاهدین را که با استاد سیاف و حتی در تیم های دیگر هستند، هم با خود بکشانند که به این دو مورد، تنها با بدست آوردن استاد سیاف میتوانند برسند و همچنان با این کار میتوانند جهاد و مقاومت را به ایدئولوژی مشترک سیاسی تبدیل کنند که اگر چنین پدیدۀ به میان آید پس بدون شک، برندۀ انتخابات هم خواهند شد.
– تیم تحول و تداوم: از همه بیشتر به فقدان چهرۀ نهایت محترم و جهادی و دینی میان تمام اقشار افغانی، روبرو است زیرا موجودیت استاد سیاف، نیت مجاهد پروری را در این تیم پر رنگ تر میسازد و راه را برای هرنوع پا درمیانی میان طرف ها در صورت کشمکش بار شدن اوضاع و روند تقسیم قدرت هموار می سازد. همچنان باید گفت، تیم تحول و تداوم با بدست آوردن رضایت استاد سیاف و تیمش، به تنزیل میزان کمبود تاجیک ها نیز میپردازد زیرا استاد سیاف اگر چه پشتون است، در میان تاجیک ها از محبوبیت خاص برخوردار میباشد که شاید تأثیری مستقیم بالای احمد ضیأ مسعود هم داشته باشد و در اخیر بدنۀ بزرگ اوزبیک های زون شمال شرق را نیز میتواند بدست بیاورد.
اما اگر قضیه را از جانب استاد سیاف مورد مطالعه قرار دهیم، موارد وجود دارد که باعث کم رنگ شدن و پر رنگ شدن علاقۀ استاد سیاف و تیمش با پیوستن به یکی از این تیم ها میشود و همچنان وجوهات مشترک استاد سیاف که بر مبنای مقتضیات سیاسیی حاکم بر کشور استوار است، موضوعی مهم در تصمیم این مردم عالم و بزرگ ملی و بین المللی افغانستان میباشد.
– اول به ملحوظات که میان تیم استاد سیاف و تیم اصلاحات و همگرائی وجود دارد میپردازیم: مشکل عمده و بزرگی که میان استاد سیاف و این تیم وجود دارد، این است که احساسی کمبود رهبر موی سفید و عالم، بر مبنای ضرورت سیاسی و منفعت انتخاباتی میباشد نه بر مبنای خواست های واقعیی و معنوی زیرا سطح رهبریی ائتلاف ملی در سال های اخیر در برابر استاد سیاف بی اعتنائی کرده اند و همیشه همچو قطب مخالف در برابر رهبر او قرار گرفته اند، بیشتر کوشش نموده اند تا خود را بزرگتر جلوه دهند. مثال خوب و روشن برای این ادعا، مخالفت صریح و آشکار حامیانی ائتلاف ملی، به رهبری یونس قانونی در برابر استاد سیاف بر سری ریاست پارلمان بود. اگر چه در انتخابات دور اول با وجودی اینکه یونس قانونی اکثریت مطلق را بدست نیاوده بود، استاد سیاف از کشمکش بار ساختن وضعیتی داخل پارلمان خود داری نمود و برنده بودن یونس قانونی را پذیرفت، اما یونس قانونی این کار را در دور دوم قبول نکرد و وضعیتی داخل پارلمان را کشمکش بار ساخت و نگذاشت تا استاد سیاف رئیش پارلمان شود. همچنان در هنگام صحبت ها و ملاقات هایی ایجاد تیم اصلاحات و همگرائی، اعضای رهبری ائتلاف ملی چندان توجه خاص به استاد سیاف ننمودند، بعضی ها چنان می اندیشند که همین دو مورد موجب جدا شدن استاد سیاف از ایشان شده است.
نقطۀ دومی که باید به آن توجه صورت گیرد، این است که موضعگیری های فعلی تیم اصلاحات و همگرائی تا چه حد میتواند قابل قبول برای استاد سیاف و تیمش باشد؟
بزرگ ترین موارد که مانع پیوستن استاد سیاف به تیم اصلاحات و همگرائی، بعد از موارد فوق میتواند شود، نبود راهکار های روشن (عبدالله عبدالله بجز وعدۀ مدیریت سالم و سپردن کار به اهل کار را تا حال داده است که خود سؤال بر انگیز می باشد، چیزی دگر نگفته است) و موضعگیری های نا همگون، لجام گسیخته و جنگ طلبانۀ میباشد که از طرف سطح رهبری و نمایندگانی تیم اصلاحات و همگرائی، در روز های ما قبل و ما بعد انتخابات، صورت گرفته است. این موضعگیری ها از قبیلی تهدید های تجزیۀ افغانستان، بیانیه های جنگ طلب و بحرانزا از مزار تا کابل، تقلب خواندن رأی مردم از سوی داکتر عبدالله اگر به کسی دیگر تخصیص داده شود، بی اعتبار سازی سازمان های انتخاباتی با ادعا های بی اساس و که عینیت آن به هیچ عنوان قابل اثبات نمی باشد، و در کل موجودیت اشخاص و چهره های که بصورت آشکار در گفت و گو های رسانه ای در سال های گذشته، هویت افغانستان را جعلی و نادرست گفته اند، میباشد. در کل استاد سیاف نمی تواند با چنان تیمی یکجا شود که راه حل را در موضعگیری های فوق الذکر میبیند، اما نباید فراموش کرد، گذشتۀ مشترک و آرمان های مشترکی استاد سیاف و مقاومتگرا های تیم اصلاحات و همگرائی، میتواند میزان اختلاف نظر های فوق را کاهش داده دیدگاه عمومیی را میان این دو تیم به میان آورد و همه دوباره در یک صف قرار بگیرند.
– حال به ملحوظات که میان تیم استاد سیاف و تیم تحول و تداوم قرار دارد میپردازیم: چون تیم تحول و تداوم تحت رهبریی اشرف غنی احمد زی با داشتن تجربه های عمیق علمی، پوهنتونی، اداری و عینی قرار دارد، دچار فقدان راهکار های مسلکی نمی باشد و از لحاظ ضرورت که به استاد سیاف دارد، هم باید گفت، چندان صوری بنظر نمی رسد زیرا میان رهبریی تیم تحول و تداوم و تیم استاد سیاف در سال های گذشته هیچ نوع اختلافات وجود نداشته و همیشه در احترام متقابل با همدیگر قرار داشته اند، اما یگانه مانعی که باعث نیامدن استاد سیاف به تیم تحول و تداوم میتواند باشد، موجودیت اشخاصی است که در گذشته های نزدیک با داشتن موضعگیری های نشنلیستی و طرفگرایانۀ قومی در رسانه های خبری، بالای اصل اقلیت و اکثریت که در مخالفت صریح با قانون اساسی افغانستان قرار دارد، گفتگو و حتی بگو مگو ها کرده اند. به نظری بعضی ها، موجودیت چنین اشخاص، محرومیت تطبیق برنامه های ملی و علمی اشرف غنی را بعد از کامیابی انتخابات زیر سؤال میبرد و شاید مانع تشریک مساعی در روند دستور العمل ها شود، به همین خاطر امکان میرود تا استاد سیاف و تیمش که به اصل اکثریت و اقلیت نه بل به اصل ملت واحد افغان می اندیشند، یک مقدار محطاتانه عمل کنند، اما از آنجائیکه اشرف غنی شخص قاطع و تکنوکرات است، شاید بتواند قناعت استاد سیاف را حاصل نماید و دیدگاه مشترک را ایجاد کند.
آخرین سخن:
حال که تمامی مسائل و ملحوظات دو تیم پیشتاز را با بیان نقاط مثبت و منفی تذکر دادیم، این را هم باید بدانیم که استاد سیاف بیشتر و دقیق تر از ما به مسائل توجه می نماید و بعد از مطالعات و مشوره ها با دوستان و حامیان ایدئولوژیک خود قدم در این راستا بلند خواهد کرد زیرا او زلمی رسول و گل آغا شیرزی نیست که همقطاران و اندیوالان خود را رها کند و به جهت برود. به همه معلوم است که استاد سیاف از جمله رهبران سنگین شخصیت در افغانسان میباشد و همیشه اطرف را مد نظر قرار داده به سوی میرود. مثال خوب در این مورد ملاقات های متواتر ایشان با شخصیت های بزرگ کشور میباشد چنانچه آخرین خبر ها که نشان میدهند، استاد با محمود کرزی و امیر صاحب هم با احمد ضیأ مسعود ملاقات کرده اند و روی مسائل انتخابات صحبت نموده اند.
آخرین پیام:
دیده میشود، بعضی از طرفداران عبدالله عبدالله در صفحه های اجتماعی، چنان دیدگاه را ارائه میکنند که اگر استاد سیاف با عبدالله عبدالله بپیوندد پس مجاهد بودن و ملی بودن خود را حفظ میکند و اگر با اشرف غنی رود پس او هم قبیله گرا و متعصب میباشد. همچنان بعضی از طرفداران جوان و خونگرم اشرف غنی چنان تصور میکنند، اگر استاد سیاف با عبدالله عبدالله رود پس خیانت ملی را مرتکب میشود و اگر با اشرف غنی آید پس افغان بودن و ملی بودن خود را به اثبات میرساند.
بناءً! پیامی اصلی مقالۀ هذا به این دستۀ از جوانان خونگرم چنان باشد که استاد سیاف را نباید از دیدگاه های کوچک و غیر عقلانی مورد مطالعه قرار داد. اولتر از همه، همینکه در حدود 76 فیصد رأی مردم افغانستان به دو تیم پیشتاز تخصیص یافته است، دلالت بر آن میکند که حمایت مردم افغانستان را با خود دارند و اخلاق مردمسالاری ایجاب میکند تا به رأی مردم احترام داشت، به همین ملحوظ، حمایت استاد سیاف را از هر تیم که باشد، باید به دیدۀ قدر نگریست و نباید با دیدگاه های غیر انسانی و نادرست در مورد عالم ملی و بین المللی همچو عبد رب الرسول سیاف قضاوت کرد.
نویسنده: محمد علی “سمیع”
واقعآ مقاله خوب است و تاحدزیاد کوشش شده که نویسنده یک متن پوهنتونی یا عالمانه ارایه نمایید اما دراخیر مقاله دیده میشود که نویسنده اخلاصمندی خود نسبت به استاد سیاف را کنترول کرده نه توانسته ،یک مقدار درتوصیف و اهمیت سیاسی استاد سیاف پیشروی کرده است، تصور می شود که نویسنده محترم یک از استادان یا هم فارغین پوهنتون دعوت مربوط آغای سیاف باشد، به هر صورت این را باید فراموش نکرده که سیاف یک برادرزاده به نام ممتاز دارد که جز مافیا زمین واختطاف درکابل میباشد، فکر می کنم که حفظ منافع غاصبانه ممتاز و تورن اسماعیل شاید دلایل کافی برای پیوستن استادسیاف به تیم عبدالله را موجه تر سازد زیرا عبدالله خود و اعضای تیمشان هم افراد مبتلا به انواع مفاسد استندونمی توانند که منافع غیر موجه دیګران را مورد سوال ببرند، شاید هم زمینه فرصت های بهتر غاصبانه زیر سایه حکومت عبدالله برای ممتاز میسر شوود وسیاف بتواند قیمت بلندتر بالای عبدالله وقانونی تحمیل نمایندو امتیاز بالاتر بګیرد، امید است انچانیکه که نویسنده مقاله از جناب سیاف یک رول مادل ساختند واقعآسیاف یک تصمیم ملی و صادقانه بګیردو تامین منافی فامیلی و فردی رابرتامین منافع ملی ارجحیت بدهد وبا تیم که چوکی تقسیم نمی کند وهم پلان برای آینده کشور دارد بپیوندد.
باحترام
مسافر