نوشته :احمد ضیاء رفعت عضو و سخنگوی پیشین کمیسیون مستقل شکایات انتخاباتی

در ميان نامزدان انتخابات رياست جمهوري عبدالله عبدالله را مي توان نشاني از بازگشت به گذشته خواند. در اين مقاله سعي مي شود به گونه ي تحليلي به اين موضوع پرداخته شود. واگر در مورد چيستي وضع موجود كه كرزي ادامه دهنده»‌ آن خواهد بود، تماس گرفته نمي شود، سببش روشن بودن اين وضع براي هم گان هست و نيازي به تحليل بيشتر ندارد، اما آينده اي سياسي كشور در وجود عبدالله عبدالله هنوز تجربه نشده است و نياز به تحليل علمي دارد. گفتيم كه عبدالله عبدالله نماد باز گشت به گذشته خواهد بود، نخست مفهوم ”بازگشت به گذشته“ را روشن مي كنيم: بازگشت به گذشته به وضعي گفته مي شود كه با پيروزي دولت مجاهدين در سال 1371 در كشور ايجاد شد و از مشخصه هاي عمده»‌ آن مي توان اين ها را بر شمرد:

• ‌كوتاهي دولتمداران در وضع برنامه ي مدون دولتداري.

• ‌تنظيم گرايي به عوض مردم گرايي.

• ‌ترويج فرهنگ بي نظمي، سركشي و خود سري در دستگاه دولت به جاي فرهنگ انضباط و قانون پذيري.

• ‌بيگانگي با دموکراسی.

• ‌رسيدن به هدف با توسل به ابزار خشن به عوض ابزار گفتمان.

• ‌عدم پايبندي به اخلاق سياسي – كه از نشانه هاي آشكار آن وصل و فصل پيوسته»‌تعهد و پيمان تنظيم ها و دسته ها نسبت به همديگر بود.

• ‌انعطاف ناپذيري در برابر صداي مخالف و انتقاد.

• ‌استفاده از احساس هاي ديني و قومي مردم به منظور تحكيم اقتدار و قدرت.

• ‌سنت گرايي به عوض تجدد گرايي.

• ‌باج دادن به زورداران و باج گرفتن از كمزورها.

• ‌رفتار عاقبت نا انديشانه با كشور ها و سازمان هاي بين المللي.

• ‌غوغاگرايي سياسي به عوض هنجارگرايي سياسي. اين شاخص ها بيان كننده»‌بخش هايي از مفهوم ”بازگشت به گذشته“ مي باشد. اين فهرست را مي توان دراز تر از اين نيز كرد.اين را هم از ياد نبريم كه مسوِل ناهنجاري هاي ياد شده، ده هاهزار مجاهد راستين و صد ها قوماندان جهادي باتقوا و آزاده نبود ند، مسوِل عده»‌محدودي بودند كه از جامعــه ي جهــادي استفاده ي ابزاري كردند و سپس خانواده هاي شهيدان، معلولان و مجاهدان را فراموش كردند. انصاف نيست كه امروز يك بار ديگر در وضع حساس، از احساس پاك مجاهدان راستين استفاده»‌ابزاري شود.

 ‌حالا كه تصويري از بازگشت به گذشته را نشان داديم، مي رسيم به طرح اين پرسش كه عبدالله عبدالله را چگونه مي توان نمادي از اين وضع دانست؟ در پاسخ مي توان با بر شمردن مشخصه هاي زير؛ وي را نماد بازگشت به گذشته تعريف كرد:

• ‌عبدالله نامزد جبهه»‌ملي است، جبهه اي كه تنظيم هاي وابسته به آن نه در گذشته و نه در هشت سال اخير، توانسته اند براي دولتداري برنامه وضع كنند. اعضاي اين جبهه بيشتر به غوغا و سرو صدا مصروف بـــوده اند تا پيشكش برنامه. اين جبــهه كه تمــام مشخصه هــاي ”بازگشت به گذشته“ را با خود دارد، به صورت طبيعي عبدالله هم كه وابسته به آن است، برخوردار از همين مشخصه ها مي تواند باشد.

• ‌عبدالله يكي از تاييد كننده‌گان موافقتنامه»‌بن و شريك حكومت موجود به حساب مي آيد و او حتي هنوز رييس جرگه»‌امن منطقوي هست – زيرا خبر استعفي يا عزل وي از اين مقام اعلام نشده است – بنا بر اين انتقاد هاي وي از حكومت دامنگير خود او نيز مي شود.

• ‌عبدالله پس از بركناري از وزارت خارجه، پيوسته در وصل و فصل تعهد با حكومت بوده است.

• ‌عبدالله هيچ گاه در هشت سال اخير در نقش فعال سياسي صاحب برنامه ظاهر نشده است.

• ‌عبدالله كه امروز دفاع از مجاهدين را شعار اصلي مبارزات انتخاباتي خود ساخته است، در هشت سال اخير در هيچ تريبيون و محفل سياسي داخلي و خارجي در مورد جهاد و مجاهدين هيچ حرفي مطرح نكرده است. تنــها در هفته هاي اخير به اين شعار پرداخته اســت اين حركت در نزد بعضي از حلقه هاي مجاهدين، نشانه و سوء استفاده از احساس هاي خاص بعضي از گروه هاي اجتماعي خوانده شده است. اگر عبدالله ارزش هاي جهاد را در وجود خود خلاصه مي كند، پس بايد به صراحت چهره هايي مانند: صبغت الله مجددي، اميرمحمد اسماعيل، محمد كريم خليلي، عبدالرب رسول سياف، احمدضيا مسعود، محمــد قسيم فهيم، محمد محقق، حاجي دين محمد، گل آغا شيرزي و… كه از پيشتازان جهاد و مقاومت بوده اند، و اكنون در كنار كرزي اند، را تهي از اين ارزش ها معرفي كند.

• ‌رسانه هاي وابسته به وي بيشتر مصروف غوغاي سياسي است و در رعايت كمترين اصل هاي ژورناليزم مترقي خود را مسوِل نمي داند، اين رفتار رسانه اي از بي تعهدي وي به اخلاق و اصل هاي ژورناليزم مترقي كه از عنصر هاي مهم دموکراسی مي باشد، خبر مي دهد.

• ‌تكيه بر صاحبان اسلحه و زور به نام مجاهد، نشانه اي باج دادن به زورمندان شمرده مي شود.

• ‌عبدالله از لحاظ تخصص، ضعف هاي جدي دارد. او پس از فراغت از پوهنحِي طب ديگر به اين مسلك وفادار نماند و در هيچ رشته ي ديگري هم داراي تحصيل نيست. بنا بر اين او را نمي توان در رديف چهره هاي تخصصي دانست كه بتواند از آن به نفع اداره ي كشور استفاده كند. سواد وي در سطح عادي مي باشد.

• ‌در صورت پيروزي، با گروه هاي£ در گير خواهد شد كه در گذشته با شوراي نظار و جمعيت اسلامي كه وي به آن ها وابسته است، به شدت در تنش و جنگ به سر برده اند و هنوز اين نگاه مخاصمت آميز به قوت خود باقي است.

• ‌در صورت پيروزي، پيروان عبدالله از وي خواستار امتياز هايي مي باشند كه چندان شايستگي آن ها را نداشته باشند و وي ناگزير است به آن ها امتياز بدهد و بدينگونه شايسته سالاري مقوله اي فراموش شده تر از اكنون خواهد شد.

• ‌با پيروزي وي تفكر خشونت و خود محوري بار ديگر تازه خواهد شد. اين بود تحليل كلي از عبدالله عبدالله نامزد رياست جمهوري و اما پرداختن به شعار ها و خط مشي وي مستلزم نقد جداگانه اي است كه در آينده به آن پرداخته خواهد شد. با توجه به آنچه گفته شد، براي مردم افغانستان دو انتخاب در پيش است، يا تـن دادن به وضع موجود – با آن كه مطلوب نيست – يا تن دادن به بازگشت به گذشته كه بسيار فاجعه بار تر از وضع موجود است.

2 thoughts on “عبدالله عبدالله نماد بازگشت به گذشته/ احمدضیا رفعت”
  1. اقای رفعت!
    تشکر از مقاله تحلیلی پر مفهوم تان، واقعآ که به نکاتی بسیار ارزنده پر مفهوم و خیلی مهم توجه کرد اید. با نکتایی زدن و دو کلمه گفتن و اموختن دو لغت نه میتوان شعور و اخلاق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را کسب کرد و واقعیت امر این است که شخصیت جناب شان به جز از نکتایی زدن و اکت کردن در مقابل کمره های تلویزیونی چیزی بیش نیست. علاؤه بر این عبدالله و همراهان شان غوغای که از طریق مطبوعات در این روزها بر پا کرده اند، ناشی از وجود ترس و هراسی در بینی وی و همسالان شان در مورد رفتن انتخابات به دور دوم است. زیرا انها به این حقیقت هم پی برده اند که نه میتوانند جعل کاری که در دوره اول کردند، بار دیگر تکرار کرد. به هر صورت از نظر من و حتی اکثریت قاطع ملت مظلوم افغان، شخصی عبدالله به هیچ صورت نه میتواند دردی این ملت را دوا کند. و حالا افغانها ست که باید از خود جدیت نشان دهند و نه گزارند که در دور دوم انتخابات از طرف افراد بی شخصیت به نفع شخص بی شخصیت جعل کاری کند.

  2. واقعاْ چی د رفعت صاحب لیکنه ډیره پر حقیقت ولاړه ده. رفعت صاحب تل په خپلو ویناوو او لیکنو کی حقایق ویلی او لیکلی دی

  3. تحلیل بی طرفانه و منصفانه است. امیدوارم روزی تمام نویسنده های ما به این شعور سیاسی برسد که عینک تعصب را یکطرف مانده و واقیعت های جامعه را بیان کند. نقاط را که آقای رفعت به آن اشاره کرده است انکار ناپذیر و کاملا دقیق است. تشکر

  4. اقای رفعت نه تنها یک موضوع مهم و اساسی را به تحلیل گرفته بلکه او بعنوان یک استاد صاحب فکر و اندیشه مسولیت علمی و اخلاقی خویش را اداء کرده است، دقیقآ عبد الله نه تنها نماد از گذشته تاریک جنگ های خانمان سوز است بلکه، او فاقد شعور لازم سیاسی نیز می باشد، او با خاطرات جنگ های داخلی هم چنان حامل تعصبات گذشته جریان خویش نیز می باشد. اقتضای شرایط افغانستان در زمان وزارت ایشان این بود تا عبد الله خود را از ساختار تنگ قومی بیرون میکرد ، با آمدن وی در ارگ فاجعه 1371 تجدید خواهند شد و بزرگترین قسمت های از کشور هم چنان با بی ظرفیتی اطرافیان وی از هم پاشیده خواهند شد و شگاف های عمیق قومی با خود خواهی های اطرافیان وی در بوجود خواهند آمد.به امید اینکه درسهای تجربی دوران جدال خود خواهی های وی درسی تاریخی برای ملت افغانستان شده باشد..

ځواب ورکول اکبر ته ځواب لرې کړه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *