جا انداختن کلمه ی «افغانستانی» و استعمال آن، مردم ما را از رهگذر باورمندی های ملی، آسیب می زند. در این که این کلمه هرگز از حدود چند گروه و چند منطقه، جلوتر نمی رود، واکنش های اقوام افغانستان در زیر شدت تبلیغات- در برابر آن، نشان دادند که ایمان مردم ما بر هویت ها و اصالت های آنان، جلو بسط ناهنجاری ها را می گیرند، اما بازگذاشتن راه با بهانه ی دیموکراسی که الحق دیدیم بیشترین استفاده از آن را بدترین دشمنان این کشور کردند، ما را هشدار می دهد در برابر این جریان که زیر نام کار فرهنگی و آزادی بیان، توجیه می شود، واکنش جدی نشان دهیم.

شکستن باور ها و اعتقاداتی که مردمی را زیر چتر یک هویت و در میان یک کشور، گره می زند، ایجاد درز برای گسست و از هم پاشیده گی ست. بی خود نیست که جریان ها و افراد قومگرا، بسیار کوشیده اند با ایجاد ذهنیت هایی که اینک با شعار های فدرالی، هر که هر چه خواست انجام دهد، می کوشند عملاً مردم ما را برای جدایی و دوری، تحریک کنند.

 عوامل، عناصر و ابزار های زیادی اند که می توانند در جهت ایجاد درز در میان پیکره ها، موثر واقع شوند. یکی از مهمترین این عوامل، دوآلیسم است. دو مبدایی که در بررسی مکتب های فلسفی، جای خودش را دارد، زمانی که سیاسی می شود، با ترسیم خط های فاصل، کمک می کند اعتقاد بر آنچه که تا پیش از آن، خودش را از مبدای واحد، معرفی می کرد، مشکل را عمق دهد و تا حد گسست، وسعت ببخشد.

سایت ها و خبرګزاری های ایرانی بخصوص سایتهای وایسته به استخبارات ایران برای ترویج کلمه «افغانستانی» تلاش بیشتر می کنند
سایت ها و خبرګزاری های ایرانی بخصوص سایتهای وایسته به استخبارات ایران برای ترویج کلمه «افغانستانی» تلاش بیشتر می کنند

1زور آوردن برای جا انداختن کلمه ی «افغانستانی» که اکنون فقط در ذهن گروهک هاست و اما متاسفانه با بخشی از بدنه ی حاکمیت های ائتلافی و بازار آزاد افغانستان، توانمند می شود تا با استفاده از ابزار های فرهنگی و رسانه یی، گاهی بر فکر افغانان خطور کند، در حالی که اکثریت بدنه ی ملت افغان، هرگز در برابر آن، عقب نخواهند نشست، ذهنیت های ایجاد شده ی ناشی از آن در اذهان موافقان که با فهم بر ناگواری ها و حساسیت مردم محتاج که مستعد انواع سوء استفاده استند، کمک می کند در هنگامی که فشار دشواری ها زیاد باشد، رنجدیده گان با  گونه ای از واکنش نفرتبار، خودشان را در عقب هر بلایی پنهان کنند که خود بر دشواری های آنان خواهد افزود.

کلمه ی «افغانستانی» با داشتن اصل کلمه (افغان) حتی در این صورت خود نیز نمی تواند  از اصالت های افغانستان، فرار کند، اما دو دسته گی در امر کاربرد آن، هرچند هنوز موافقان بسیار ندارد و با رواج کلمه ی مقدس افغان که از هزار سال تاکنون در جسم و جان مردم ما، پخته شده است، شانس بقا نمی یابد، اما در فضای سیاست زده و دشواری های ناشی از آن، بی توجهی در برابر استفاده ی عمدی این کلمه، مواضعی را ایجاد می کند تا باور مردم بر منافع ملی، که در واقع با دربرگیری همه گانی، امتیاز کم و بیش و رنگ و وارنگ را منتفی می سازد، تضعیف شود و مفهوم ملت که در حقیقت تضمین کننده ی واحد سیاسی- جغرافیایی می شود، با خودباخته گی و عقب نشینی در مواضع انفرادی، بی مفهوم شود.

چتر واحد که پوششی برای دربرگیری دارایی ها ، ارزش ها و منافع همه گانی ست، در هر کشوری با یک نام واحد، ساخته می شود و اگر این بنا که سقفی ست بر فراز همه، آسیب ببیند، چه کسی تضمین می کند که توده های زیر حمایت آن، زیانمند نخواهند شد.

استفاده از کلمه ی افغانستانی، مردم را در امر باورمندی بر ملت واحد، حقوق ملت ها و منافع ملی، به سختی آسیب می زند و در کشوری که هرکسی با هر نامی، قد علم کند، تامین عدالت اجتماعی که با نسخه ی مشخص، تجویز می شود، هرگز نهادینه نخواهد شد. چه گونه امکان خواهد داشت در کشوری که مردم برای ارزش های افغان و افغانستان اش، حاضر اند قربانی دهند، در زمانی که دیگر خبری از بیگانه نباشد، جرات خواهند کرد  در کنار هویت افغان، مقوله ی خودشان را بسازند. این، مساوی به درگیری و نابسامانی خواهد بود.

نوشتار و تلفظ عمدی کلمه ی افغانستانی، بدون هیچ شبهه ای برای تفکیک و ایجاد تفرقه در میان مردم ما، از سوی شماری مزدور و یا هم خیلی بی شعور، استفاده می شود؛ کسانی که آن قدر ظاهربین اند که فکر می کنند اگر نام افغانستان، تغییر یافت، مشکلات نیز تغییر می یابند. اگر این جادو، میسر بود، سال هاست می گویند: مخالفان مسلح، برادران مایند. اگر این قدرت وجود می داشت که هر جنایتکاری را با خطاب فرشته، بی خطر می ساختیم، اکنون بسیاری از ایدیالوژی ها، مکتب ها و فلسفه ها، فقط با یک تغییر نام، نکوییده بودند.

باید فروشگاه کلمه ی افغانستانی را ببندیم!

4 thoughts on “فروشگاه کلمه ی «افغانستانی» را ببندیم!/ مصطفی عمرزی”
  1. موږ افغانان دې افغانستانیانو پلورنځي ته اړتیا نه لروه۰ هلته هغه مواد خرڅیږي چې نیټه ئې تیره ده۰ د سولې مرغان راوالوتل او د کابل د ونوپه وچو څانکو کې ځالې جوړوي، عمرزی صاحب مبارک دې شه۰ او دښمن دې سرکوزي۰

  2. بلی،عمرزی صاحب این فروشګاه چیزی کارآمد برای فروش ندارد ګاهی افغانستانی،ګاهی دانشګاه وګاهی هم خلاف معمول نبودن هویت ملی در تذکره !!!
    جای تأسف در این است که این ابتکارات و ایجاد جدل ایکه ارزش علمی و اخلاقی یا در کل ارزش اسلامی ندارد از طرف مجاهدین و اخوانی های دیروز مطرح میشود و مارکیت و فروشګاه را هم از تولیدات ماشین های ابن الوقت و کرایی پر نموده و باتقلب وفریب چیز های بیفایده و حتی ګنده را به بیخبران عرضه میدارند
    این ها همه سویه ، تعلیم وتربیه ناقص وپائین را افاده می کنند ورنه میتوان مسایل دینی،ساینسی ،اخلاقی ودر مجموع علوم نافعه را که ارزشمند و رهنما برای مدارج عالی انسانی و پیشرفت هاست مطرح و طلاب علم را بدان تشویق کرد

  3. سلامونه’
    مصطفی جان عمرزی صاحب ،پر قلم دې برکت شه. افغانان پر تا غوندې ځوانانو ویاړي چې د خپل خاص لیکلو اسلوب سره د هیواد ډیرو مهمو موضوعاتو ته نغوتې کوئ.

    حرف این است که، اګر پاکستاني ها در این سه دهه از نظر نظامي و جغرافیوي مداخله کردند؛ فارسستانی( ایراني های م. رضاشاه و.غ.)ها هم به یرغل فرهنګي، زباني، مذهبي و تحقیر حیثیت انساني افغانها پرداخته اند و هنوز ادامه و همګرايي!! دارند. اما مشکل درین است که ،بعضې چهره های ستونهای پنجم وششم ؟ در داخل و اطراف ارګ به این نفاق خانمانسوز تیل میپاشند و متاءسفانه وزراء اعلی رتبهء مسوءول مقابل این همه دست و زبان درازیهایِ فرهنګي و اهانتها مُهرِ سکوت بر لبهای مبارک زده واز لکهء سیاه تاریخ که به آدرس شان زده خواهد شد ،بیخبر اند…

    خو پر دې پوهیږو چې یو څو د پُلِ سوخته پوډریان، او یا د جنبش تاریکي د ځینو خرڅ شویو راهبُرانو او یا شجاع ماڼندو قاتلان یا پخواني سرپرست او زیرپرست والیان پرې نشخوار وهي ؛
    باقي افغان ټول وروڼه ملیتونه د یو موټي ولس په شکل به تر څو دا جهان ودان وي ،تل به دا افغان او افغانستان وي پر خپل ملي هویت او ملي سرود ویاړي.
    ژوندي دې وي افغان ځوان نسلونه چې په ډیرې ځیرکتیا خپلو ملي نوامیسو ته ژمن دي او ټولنه راویښوي. مڼنه او مینه.

  4. عمرزې صاحب احترامات تقديم است! ازديدن اين مطلب که به لسان زيباې درې نوشته شده وطرز تفکر اينکه ګويا همه درې زبانان کشورپساوند هويتې خويش را افغانستانې قبول نموده اند،نهې ميسازد. باورکنيد حتئ ازخواندن اين تحليل خوب تان مراکمې غرييو ګرفت.بهرصورت تا ميتوانيم اين نوشته را شير کنيم تا باشد انعده افغانهایُيکه فريب ديګران را خورده اند،به هوش بيايند و جامعهُ زجرکشيدهُ مارا ازين زيادتر زجرندهند.به عوض اينحرفهايئ بيهوده کاری کڼد براې اتفاق وهمزيستې درکنار هم. چقدر بايد کشته وزخمې بدهيم وبه خاطر کدام هدف؟؟؟

ځواب ورکول خالده افغان ته ځواب لرې کړه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *