محمد علی سمیع

حکومت ترکیه با وجودی که از جانب ایالات متحده تحت تهدید جدی سیاسی، نظامی و اقتصادی قرار داشت، باز هم خواست های آمریکا را در قسمت تعریف جایگاه جیوپولیتیکی و جیوستراتیژیک جدید ترکیه نادیده گرفته به هم پیمانان ستراتیژیک غیر غربی پیوست. تعریف جایگاه جدید البته معنی قطع روابط با غرب را نمی دهد، بل معنی ایجاد موازنه میان قدرت های بزرگ سیاسی، اقتصادی و نظامی را افاده می نماید. قرار گرفتن در میان قدرت ها، به معنی ایجاد موازنه در روابط سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی را می باشد. به عبارت دیگر، ایجاد موازنه هوشمندانه و کارا میان قدرت های بزرگ، شاخصۀ استقلالیت در تصمیم گیری ها و اقدامات منحصر به فرد را روی میز سران حکومتی ترکیه می گزارد. برنامۀ خریداری سیستم دفاع هوایی اس-400 روسی، نخستین قدم عملی بود که حکومت ترکیه در راستای تعریف جایگاه جدید ترکیه برداشته است. ترکیه با این اقدام خود، به جهانی شدن امریکایی یا نظم جهان یک قطبی نقطۀ پایان گذاشته و بر ستراتیژی مشارکت جهانی روح و نفس بیشتر دمیده است که تفصیل خبری و سیاسی آنرا در نوشته امروزی خویش دنبال می نماییم. 

برنامۀ خریداری سیستم دفاع هوایی اس-400 روسی از سوی ترکیه در دو سال گذشته یکی از خبرساز ترین و بحث برانگیز ترین مسئلۀ بود که امروز به مرحله تطبیق رسید و نخستین بخش های این سیستم به ترکیه مواصلت نمود. رسانه های ترکی موقع باز نمودن کارتن های مربوط به اس-۴۰۰ را بطور زنده نشر می نمودند و اقدام خلاف میل آمریکای ترکیه را به مردم ترکیه و جهان نمایش می دادند. قرار است بخش های دیگر این سیستم هم بزودی به ترکیه مواصلت نمایند. وزارت دفاع آمریکا قرار بود طی اعلامیۀ موضع ایالات متحده را در زمینه روشن و تحریم های مشروط خویش را بر ترکیه بطور عملی وضع نماید. کانگرس آمریکا هم خواهان وضع تحریم های مشروط بر ترکیه شده است، اما خلاف انتظار ها، موضعگیری پنتاگون در روز جمعه به تعویق افتاد. چنان بنظر میرسد که انتقال نا بهنگام سیستم اس-۴۰۰، دور از انتظار ایالات متحده بوده و آنهارا در بی برنامگی و فقدان محاسبه و موضعگیری دقیق و عملی قرار داده است. 

آگاهان امنیتی و نظامی روسیه گفته اند که انتقال تمام بخش های سیستم اس-۴۰۰ به ترکیه تا چهار ماه دیگر به اتمام می رسد، اما بنظر می‌رسد که در وقت کمتر از چهارماه این جریان پایان می یابد، زیرا انتقال بخش های نخست آن هم در اواخر جولای و اوایل آگست زمان بندی شده بود، اما سریعتر و قبل از وقت تعیین شده انجام یافت.

 حکومت ترکیه این سیستم را تا چهار الی شش هفته در سرحدات جنوب شرقی کشور انستال و همچنان می‌خواهد تا در عملیات های بزرگ در شمال شرق سوریه جهت امنیت هوایی اردوی ترکیه جابجا نموده از مزایای آن مستفید شود. قطعات مخصوص نظامی دفاع هوایی برای نصب، عملیات های تمریناتی و استفاده واقعی سیستم اس-۴۰۰ در مناطق یادشده همچنان ایجاد شده اند. 

خلاصه، ترکیه برنامه های خود را با استقامت تمام عملی نمود، حالا سوال اساسی اینست که ایالات متحده در جواب چه اقدام عملی می نماید. 

دانش ما بر آنست که ایالات متحده مخصوصا دونالد ترامپ، بیشتر بر وضع تحریم ها علاقمند هستند. باید خاطر نشان سازیم که وضع تحریم ها هیچگاهی آخرین قدم برای تکمیل و بدست آوری اهداف ستراتیژیک بوده نمی تواند. وضع تحریم ها همیشه به تعلیق درآوردن منفعت های دوجانبه می باشد، اما اگر بی نتیجه باقی مانند و طرف تحریم شده راه بدیل را پیش گیرد، پس وضع کننده نحریم ها بیشتر با خطر باخت روبرو می‌شود. ازینرو کشور های بزرگ در صورت بی نتیجه ماندن تحریم ها، قدم دومی و سومی را همیشه محاسبه و روی دست می داشته باشند. 

یافته های ما نشان می‌دهند که وضع تحریم‌ها برای دونالد ترامپ، اولین و آخرین قدم می باشد و اگر کارا نباشند، پس قدم و تهدید عملی تر از تحریم برایش گزینه نمی باشد. این نوع برخورد در روابط بین المللی و جهانی، وضع کننده تحریم ها را با شکست پرستیژ و بی تاثیر بودن بر اوضاع، روبرو می نماید!

نباید بدست فراموشی بسپاریم که نظم سیاسی و اقتصادی جهان همواره در مسیر رشد، انکشاف و تکامل تدریجی خود قرار دارد و به شکل سلسله وار یکی را پشت سر گذاشته با تاثیر پذیری از جریان ها، ضرورت ها و فاکتور های جدید، وارد دورۀ نوینتری می شود. جهان ما الی سال 1989 در گرو نظم دو قطبی و جنگ سرد قرار داشت و بعد از فروپاشی اتحاد جماهر شوروی، از سال 1991 الی 2008، نظم جهان یک قطبی با رهبری آمریکا و غرب بر روزگاران جهان حاکم می گردد. اگرچه هستند دانشمندانی که این دور را مرحلۀ گزار از نظم سیاسی جهان دو قطبی به چند قطبی نامیده اند، اما در هردو صورت اقتصاد و سیاست جهانی در این دور در ایالات متحده آمریکا متمرکز و غربی می باشد. اما بحران های اقتصادی و مالی برخواسته از آمریکا و نظام اقتصادی و مالی غربی در سال 2008، کِشتزار های تازه را برای نوده زنی و شگوفایی جریان های سیاسی و اقتصادی به ارمغان آوردند. فرصت ها مساعد گشت تا روزنه های جدید به عوض پیروی از نظم جهان یک قطبی به میان آیند.  جهانی شدن آمریکایی (American Globalisation) یا جهانی شدن یک قطبی و یکجانبه جای خود را به گلوبل پارتنرشیپ (Global Partnership) و یا هم مشارکت جهانی تبدیل نموده، مفهوم و معنی جدید را بر نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جهان وارد نموده است. 

نظم امروزی نه تنها بر تاثیر بیرون مرزی بی همتای آمریکا که برندۀ جنگ های داغ بر علیه فاشیزم و سرد در برابر کمونیزم بی خدا می باشد، دیگرگونی ساختاری وارد نموده است که حتی بستار های جیوپولیتیکی، سازمانی، سیاسی و نظامی باقی مانده از دوران جنگ های سرد را نیز بر هم شکسته است. چرخش های آخر ترکیه در راستای ایجاد موازنه در روابط با قدرت های بزرگ جهان یکی از مثال های عملی جریان مشارکت جهانی می باشد که در برابر جهانی شدن یک قطبی ظهور نموده است. نظم مشارکت جهانی چهارچوب است که مستقل بودن و متفاوت بودن کشور هارا نضمین می نماید. 

در ماه دسمبر سال 2014، رییس جمهور روسیه ستراتیژی جدید روابط و سیاست خارجی روسیه را در تالار وزارت خارجه ی آنکشور برای دیپلوماتان روسی به معرفی می گیرد. موضوع «هر کشور حق دارد تا متفاوت باشد» نکتۀ اساسی و محوری این ستراتیژی جدید روسی می باشد. روسیه این ستراتیژی را در جواب به ستراتیژی تحمیل دیموکراسی که از سوی آمریکا بر دیگران تطبیق می شد، به هم ریخته است. از سال 2011 الی امروز، تفکر روسی با تفکر آمریکایی در روریایی و رقابت قرار دارد. روسیه بر اصل حمایت از متفاوت بودن ها به عوض پذیرفتن نقش رهبری آمریکا بر نظم جهان، در کشمکش قرار دارد. این جریان باعث شده است تا برنامه های غرب بر ایران تطبیق نگردد، سرزمین از دست رفتۀ سوریه دوباره بدست حکومت و دولت سوریه افتد، حتی اینکه ترکیۀ که عضو فعال ناتو و یکی از حامی های سرسخت غرب در دوران جنگ های سرد و ما بعد آن بود، آهسته آهسته دیزاین سیاسی-غربی خود را به نحو متفاوت سازد و برای بقای نظم و تفکر امروزی ترکی، به خریداری سیستم های دفاع هوایی و فضایی اس-400 (S-400) پردازد. سیستم دفاع هوایی اس-400 برای دفاع از میزایل ها و سیستم های تهاجمی هوایی غربی ساخته شده است. فروپاشی رژیم صدام حسین در عراق و نظام مؤمر قذافی در لیبیا، نمونه های از نابودی نظام های متفاوت می باشند. امروز مفکورۀ حاکم گردیده است که اگر صدام حسین و مؤمر قذافی دارای سیستم های دفاع هوایی اس-400 یا اس 300 می بودند، پس حملات هوایی بم افگنان غربی، هیچگاه بساط اردو های ایشان را بر چیده نمی توانست. امروز تکنالوژی نظامی پیشرفتۀ غربی در اختیار کشور های مخالف ترکیه در منطقه نیز قرار دارد که امنیت و تاثیر ترکیه را در منطقه جدا تهدید می نماید. بنا بر همین ملحوظ خریداری سیستم اس-400 برای ترکیه انتخاب نه بل ضرورت مبرم می باشد. ترکیه روی همین اصل از یکسو  با غرب می سازد و در عین حال، بدیل برای «روز مبادای» خود را در بیرون از غزب دمبال می نماید تا در پهلوی آنکه عضو ناتو هست، سیستم دفاعی در برابر ناتو و تکنالوژی های نظامی غربی را نیز داشته باشد. 

خلاصه پارامیتر ها و بستار های جیوپولیتیکی، بعد از قد برافرازی محور های غیر آمریکایی، در تمام جهان دیگرگون گردیده است. امروز چین و روسیه با هم نزدیکتر از هر وقت دیگر اند، روابط روسیه و پاکستان هم در کانال های دو جانبه و هم در کانال های چند جانبه همچو سازمان همکاری های شانگهای در حالت بهتر شدن قرار دارد. در عین حال روابط و وابستگی های اقتصادی میان هند و چین به شکل روز افزون در گسترش است. پاکستان و هند در سازمان همکاری های شانگهای هردو عضویت حاصل نموده اند. اما اگر درست متوجه شده باشیم، روابط وخیم روسیه و آمریکا بر گرمی روابط روسیه و چین، گرمی و سردی روابط چین و آمریکا بر گرمی روابط چین و روسیه و نزدیکی آمریکا با هند بر روابط ستراتیژیک و جیوپولیتیک روسیه و هند تاثیر منفی وارد نمی نماید. همچنان کشمکش ها و شمشیر کشی های چین و هندوستان بر روابط ستراتیژیک و جیوپولیتیکی و اقتصادی ایشان و دیگر کشور های جهان تغیرات قابل ملاحظۀ منطقوی و جهانی را به ارمغان نمی آورد. 

در نظم جهان امروزی که بر اصل مشارکت جهانی استوار می باشد، تمامی کشور ها مسوولیت مشترک و در عین حال منحصر به فرد در راستای تامین امنیت داخلی و بین المللی و جهانی را دارا می باشند. مخالفت ها شکل انفرادی و خصوصی و دو جانبه را گرفته اند. هیچ کشوری برای کشور دیگر نباید هدایات و اوامر صادر نماید، هیچ جناحی به جناحی دیگری نباید خطوط، مقاصد، اهداف و مسیر سیاسی و اقتصادی تعیین نماید، اما در عین حال هیچ کشوری و هیچ جناحی نباید ثبات، آرامش، پیشرفت و آزادی ملتی و کشوری دیگر را به خطر مواجه نماید. ترکیه با اقدامات مستقالانه سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی خود با جهانی شدن یک قطبی وداع و آهسته آهسته وارد مرحلۀ مشارکت جهانی شده است. وارد شدن به این مرحله شاید با تحریم های جدیتری امریکا و فشار های زیاد همراه باشد، اما در دراز مدت ارزش جیوپولیتیکی و جیوستراتیژیک ترکیه را در معادلات منطقوی و میان قاره یی آسیا و اروپا به مراتب بهتر و والاتر نیز می نماید. 

علی سمیع 

نامزد دوکتورای رشته اقتصاد جهانی 

پوهنتون کوروینوس بوداپست

8 thoughts on “ورود ترکیه به نظم مشارکت جهانی | علي سمیع”
  1. سلام برادر عزیز علی سمیع خان!
    یک نبشته ی خیلې عالي و به اصطلاح به مود روز برابر.
    ما وشما میدانیم که جمهوریت های ترکیه و افغانستان از زمان امان الله خان و آتاترک ،و قبل از آن هم، با هم برادر بوده اند اما با هم برابر نې؟ ؛ با آنکه ترکیه بعداََ در پیمان ناټو و سنټو شامل شده بود ،اما افغانستان از همان اوایل بیطرفی خود را حفظ نموده بود، مطابق فرموده ی شما همین (مشارکت جهاني ) را از قبل تجربه کرده بود ، البته تا اواخر سلطنت بابای ملت !
    اینکه چرا امروز دولتمردان و مردم ما از کشور برادر ترکیه نمی آموزند ؟ باید اول از جنرال ع.راشد دوستم به اصطلاح معاون اول ډ. صاحب غني ، و باز از سردمداران ګویا دیموکراسي ټیپ امریکايي پرسید؟؟ . وهم ازبقایای رژیمهای سابقه بعدازباباظاهرشاه خان!
    درین بابت سیاست پوتین و ایران و کوریای شمالی و حتی ونزیویلا و… قابل درک است .
    ګرانو تاندوالو لوستونکو! که څوک د نامزد دکتورا علی خان سمیع په لیکنه او زما په تبصره نظر لري ، هیله ده دوام ورکړو، شڼنو ته
    ډیره مڼنه ؛ او د یو سوله ایز سوکاله هیواد په هیله.

  2. یکی از مشکلات اساسی سیاست خارجی کشور ما در قرن بیست همین انزوا گرایی های غیر مسلکی بوده است. بدبختانه در نظام های ما همیشه نبود افراد مسلکی و فقدان تحلیل اوضاع منطقه حاکم بوده است. ازاین‌رو کور همانقدر راه می رود که لمس می کند، بیشتر از لمس چیزی را دیده نمی تواند.
    بدبختانه در دوران ظاهرشاه و داوود خان مخصوصا بعد از ایجاد پاکستان سیاست خارجی افغانستان در گرو موضوع دیورند افتاد، آن هم رخداد بود که از فقدان معلومات دقیق از اوضاع منطقه بالای آمد، افغانستان از برای حضور پاکستان در سازمان سینتو و سیتو و صدها نشست دیگر اشتراک ننمود و این خود باعث شد تا غرب افغانستان را شرقی محسوب نماید و همین رفتار افغانستان را آخر به کام شوروی انداخت.

  3. با تشکر فراوان از نوشتۀ واقعبینانۀ جناب اقای علی خان سمیع
    امّا بعد
    دروند ورور ډاکټر صاحب ساپی! ا
    د ښاغلی علی سمیع صاحب د بحث تعمیم د ظاهر شاه یا وروسته دوران پیښو ته، د بحث د دروندوالی او پیچلتوب سبب کیدای سی چی ممکن د ځینو کسانو ځینی عاطفی حساسیتونه را وپاروی خو په ملی بحثونو کی شرم او حیا او مراعت ځای نلری لکه څرنګه چی په طبی یا فقهی لمنه کی د جنسی او سِکسی بحث مطرح کول د شرم او حیا خبره نه ده
    ساپی صاحب محترم
    تاسی د ظاهر شاه د بی طرفی خبره رامنځته کړیده او تلویحاً مو خپله عقیده داسی بیان کړی ده چی ګواکی د وخت د قطبونو څخه لیری والی او عدم انسلاک یو ډیر مهم اصل ګڼل کیدی یعنی ددی بیطرفی د اصلیت ارزښت دومره ډیر ؤ چی زموږ هر اړخیز رکود او سکون او عدم پیشرفت زغم ئی را ته آسانه کړی ؤ
    په بله ژبه
    ستاسی عقیده دا ده چی د نه پرمختګ فضیلت او شرافت ډېر ؤ تر وابستګی او تړاؤ
    که څنګه؟
    حقیقت بل دی
    اولاً ظاهرشاه په هیڅ صورت کی د وولس لخوا د بابا په لقب نه دی مفتخر سوی بلکه دا لقب د هغو مهندسینو لخوا پیشنهاد او ورکړه سو کوم چی دی ئی په ځولی کی راووست او زموږ په منځ کی ئی را ایله کړ، دا زخمی او وږی وولس به په دواړو جهانو کی د هغه بابا! سره حساب وکی کوم چی ملت ته ئی څلویښت کاله د دردونو د نه احساس پخاطر په خوله او ګیډه کی تریاک ور تزریق کړی وه
    ثانیاً دا د ظاهر شاه هنر او ابتکار او غوښتنه نه وه چی زموږ هیواد باید په نړیوال سیاسی کارنیوال کی بیطرف او نا پییلی پاتی سی بلکه د نړی د لویو قدرتونو مشترک تصمیم او غوښتنه وه چی زموږ هیواد باید ظاهراً بیطرف وی
    ثالثاً افغانستان که څه هم ظاهراً بیطرف ؤ خو د نړۍ یوازنی هیواد ؤ چی ټولو لویو قدرتونو فکری- ایدیولوژیکی پانګه اچونی پکی تر سره کړی وی او ددې پانګه اچوونو د ثمر انتظار مشترک ؤ او د وروستیو ګټو او ثمر هیلو ځانته د بیطرفی بڼه اخیستی وه
    رابعاً د ترکئی او زموږ هیواد د ستراتژیکی مؤقعیت اهمیت یو شان ؤ خو که د حاکمی دستګاه میلان د غرب خوا ته ډیر وای ( چی البته ددی کار صلاحیت ئی هم نه درلود) نو ممکن د ثور فاجعی ته اړتیا نه وای محسوس سوی
    خو
    د ترکئی او زموږ د هیواد توپیر ( البته غربی پلو ته) پدی کی ؤ چی
    غرب نه غوښته په ترکیه کی کمونسټی تجربه که څه هم لنډه او ماتیدونکی وی رامنځته سی
    امّا
    زموږ په هیواد کی د کمونسټی تجربی او کمونسټی بدلون ارمان هم د مسکو په زړه کی روزل سوی ؤ او هم د غرب د سردمدار یعنی امریکی په زړه کی روزل سوی ؤ منتهی د دواړو تعبیر او مقصد او مرام د کمونسټی خوځښت څخه یو د بل سره متضاد او متفاوت ؤ
    همدا علت ؤ چی د ثور پر اوومه هم په کرملین کی د خوښی او ستراتژیکو بریالیتوبونو په ویاړ جامونه سره وجنګیده او هم په سپینه ماڼی کی د خوښی جامونه سره وجنګیدل چی البته ددی دواړو جامونو د جنګولو د ږغ نغمه د زرو پټو او مرموزو پیغامونو درلوونکی وه
    د کرملین د جام د ږغ تغمه د کرملین د اوسیدونکو لخوا د تودو اوبو او حتی خلیج د فتح په معنی تعبیر سوه خو د سپینی ماڼی د جام د جنګولو د ږغ نغمه د شوروی د کمونیزم د ځکندن او ارتحال د زیری په معنی تعبیر سوه
    نوره کیسه بل وخت

  4. ظاهر شاه مې نه خپل دی نه محمدزی یم او حتی ظاهر شاه زما په ژبه خبرې هم نه کولې خو که څوک کمونیستي او اخواني عقدې څنګ ته کړي ظاهراً له اعلحضرت نادر خان راوروسته د افغانستان په تاریخ کې بې ساری شخصیت و. همدا ظاهرشاه و چې دا یاغي او باغي ملت یې ۶۰ کاله ارام وساته او اجازه یې ورنه کړه چې پردي یې په خپل منځ کې په جنګ واچوي
    د اوسني اشرف غني په اړه لا وخحتي ده چې تاریخ قضاوت وکړي د نورو ټولو له داوود خانه رانیولې تر ظالمو کمونستو مشرانو او بدمخو اخواني مشرانو پورې درست د ملت دښمنان وو

  5. سلامونه،
    با تشکر از برادر علیخان سمیع از توضیح مختصر شان.اما خط فرضي ومنهوس ديورڼډهم مېراث انګرېز در هند بودکه خاک ووطن یک ملت رانصف نموده ،بهرحال.

    ..او په ډیر احترام ورور یا مشر غلام حضرت خان ته به د دوی تبصرې غوندې اوږده نه ،خو لږه لڼډه رڼا واچوم:
    زما د مرحوم ظاهرشاه، بابا ی ملت ؛(چې دا لقب ورته د ۲۰۰۱ اضطراري لوېې جرګې چې اساسی قانون ېې همدا اوس هم وطن کې روان دی ،ورکړی و )؛ مقایسه د شاغلی علی سمیع په لیکنه کې د (مشارکت جهانی )له اصطلاح څخه راواخیسته او مقصد مې دا نه و چې ګویا نه-پیشرفت او بیسواده ساتل له یو-پکټ کې شاملیدلو او .. څخه ښه و؛ بلکې ما فکر وکړ چې هغه بیطرفي سیاست (که څه هم په تمامه مانا بیطرفی هیڅ ملک کې نشته!) ، چې امان الله خان او آتاترک ۱۰۰ کاله پخوا پیرو ول ، ظاهر خان او بیا داود خان هم د ۱۹۵۵ د باندونګ کنفرانس په تهدابګذارانو کې و + نهرو، ناصر؛ تیتو، کاسترو ا.د.ن.؛
    دترکيې حکومت اوس ورته بیا متوجه شوی؛
    او که یو څه عمیق وګورو ته و خدای غلام حضرتخانه!فکرکوم تاسوبه هم دهمهاغو وختونو یو څوک یاست، د ظاهر خان د وخت امنیت ښه و که د ډیموکراتیک خلک+- یا اوسنی ؟؟ ؛ آیا د ظاهر خان وخت کې همدومره پوډریان ول؟؟ او داسې نورې ډېرې مقایسې؟؟/هغه ابادئ چې هغه وخت شوې وې…
    صحیح ده چې هغوی ۴۰ کاله کښې نه غوښتل لکه امان الله خان یو دم عجله وکړي او ولس ېې ورو ورو د پرمختګ پر لاره برابرَوه ، مګر بیرته همدا زمونږ او تاسوځينو مفسد خانانو، ملکانو،جنرالانو، وزیرانو او سفيرانو… خبره خراپه کړه ، او اوس د ۵۰۰ قطاع طریقانو او تش په نامه رهبرانو ۱/ ۱میلیون کې میلیاردرانو په دا ۲۸ کاله کې در حساب کړئ! .
    هو ، ستاسې خبره، بحثونه خو ډیر دي ؛ دلته یوازې غواړم ووایم دتش په نامه ډيورڼډ لانجې، ۳ ځلې چې ډیرې ښې موقع برابرې وې ؛ ظاهر خان دوی د پښتنو او بلوڅو مشرانو ونمنله او هاغه دی اوس اغزن سیمونه او خندقونه تاویږي ؛ یو دغه ېې ډیر مضرمصلحت وو.
    په ډیره درناوي

  6. ګوره تور خانه وروره
    زه به خلقی یا اخوانی افکار ولرم خو دومره انصاف هم لرم چی تحلیل می الزاماً د خپلو افکارو پر معیار نه بلکه یو آزاد او مستقل او پخپل ګومان پرواقعیتونو بنا یو تحلیل دی
    که ستا سره دا خبره ومنل سی چی ظاهر شاه دومره هنر درلود چی شپیته کاله ئی دا یاغی! او باغی! ملت د جګړی د تورتم څخه ساتلی ؤ نو دی درنی پوښتنی ته هم باید ځواب وویل سی چی
    ولی د ظاهر شاه هنر او تدبیر او درایت او سیاست او پوهه پر نیمی لیاره پنچر سوه؟
    مدبر او مدیر کس خو هغه چا ته ویل کیږی چی خپله ور سپارل سوی دنده د ژوند او ماموریت تر پایه پوری په مدبرانه توګه تر سره کړای سی
    بله دا چی راسی یو څو شیبی خپل ټول فکری او قومی او عاطفی او نور تړاوونه غوڅ او فقط د یو انسان او افغان پتوګه منصفانه او عادلانه قضاوت وکو او دوجدان په پلوشو روښانه پوښتنه ځانو ته متوجه کو او وپوښتو
    آیا د ظاهر شاه د حکومت په دوران کی زموږ د ټولنی د خلګو ژوند د یو افغان او انسان او مسلمان د شأن او منزلت سره ښائیدی؟
    آیا زموږ بیچاره وولس د څلویښتو کلونو په اوږدو کی په نس موړ ؤ؟
    نور ولایتونه او لیری او نژدی سیمی خو پریږده همدا د کابل د غرونو په لمنو کی د کابلیانو د استوګنی ځایونو آیا انسانی او مدنی بڼه درلوده؟
    زموږ اته نوی سلنه خلګ د برق د نعمت څخه محروم او بی برخی وه نوی سلنه خلګ مو د سواد د نعمت څخه بی برخی وه او ضمناً زموږ هیواد یوه افریقائی ستره صحرا غوندی نه وه چی د طبیعی زیرمو او ثروت څخه بی برخی وه بلکه د نړی او سیمی د غنی هیوادونو څخه ګڼل کیده او ګڼل کیږی
    بناً
    پر موږ باندی مسلطه ترخه آرامی د قدرتونو د مشترک توافق محصول ؤ چی ویاړ! ئی ( ویاړ خو نه ؤ بلکه یو تریخ آرامش ؤ د یو ویرانوونکی طوفان مخکی) هیڅکله د ظاهرشاه په برخه نه دی
    او که ووایو چی نه دا د ظاهر شاه هنر ؤ چی هیواد ئی د قدرتونو د منګولو څخه ژغورلی ؤ نو بیا هم دا پوښتنه پخپل قوت پاتی ده چی ظاهر شاه کوم د پام وړ خدمات دی وولس ته وړاندی کړی دی
    یوازی د آرامی شتون خو فضیلت نه شمیرل کیږی که نه طالبانو هم د خپل حاکمیت په وخت کی آرامی راوستی وه
    البته د افغان وولس د تخدیر او تحمیر مسئول یوازی ظاهر شاه نه بلکه د نادر د کورنی ټول غړی دی او زموږ د روشنفکرانو فکری مبارزه هم د یو بل ډول تخدیر درلوونکی وه بناً نه د روشنفکرانو انحرافی مبارزه د نادر د کورنی د اعمالو د برائت سبب کیدای سی او نه د نادر د کورنی د تخدیر او تحمیر څخه ډک شتون د چپی او راستی مبارزانو د غلطی محاسبی د برائت سبب کیدای سی

  7. تور
    عجیب ساده استدلال! د ظاهرشاه په واکمنۍ کې ملت وږی و که موړ

    اول قضاوتونه تل نسبي وي، ما ظاهرشاه له وحشي اخوانیانو او ظالمو کمونستانو سره مقایسه کړی. ایا دغو دوو وحشي ډلو ملت موړ کړ؟
    بله خبره د ماموریت ده. د ظاهرشاه په ۴۰ کلنه دوره کې افغانستان ارام و خو کله چې د ده د کورنۍ دغړی د کمونستانو په لمسه کودتا وکړه.

    ظاهرشاه له وطنه لري شو او تر پایه ټولو ورته زارۍ کولې چې بېرته راشي. ولې ټولو فکر کاوه چې د افغانستان د درد دوا ظاهرشاه دی؟
    څومره کار چې د ظاهرشاه په ۴۰ کلنه دوره کې په کمو امکاناتو (هم مالي او هم د متخصصو افرادو) شوی په هغه اندازه کار په تېرو ۴۵ کلونو کې نه دی شوی. د ظاهرشاه په وخت کې د افغانستان بودجه تر ۳۰۰ ملیون ډالرو لږه وه. په هغه زمان کې نورو هیوادونو هم چندانی پرمختګ نه و کړی.
    ظاهرشاه په خلکو باندي په ډېر مشکل منله چې زوی یا لور مکتب ته واچوي، سړک پرېږدي چې ولسوالۍ ته یې تیر شي.
    زه منم چې تر دې یې ډیر کار کولی شوای خو بیا هم خبره د مقایسې ده.
    ظاهرشاه په خپله خوښه خلکو ته موقع ورکړه چې په ولسي جرګه کې استازي ولري، صدراعظم په خپله وټاکي. کنې چا ورڅخه غوښتنه کړې وه. د ظاهرشاه په دفاع کې کتابونه لیکل کېدای شي خصوصاً چې له وحشیانو سره مقایسه شي.

  8. تور خانه وروره
    زما او ستا په بحث کی نه مقایسه مطرح سویده او نه د مقائسی خبری ته اړتیا سته
    څلویښت کاله ډیر وخت دی د خدمت لپاره که تر سره سی
    تا زما استدلالونو ته ځواب نه دی ویلی ( البته ځواب نه ور ته لری )خو هغه دی ساده بللی دی
    زه پوښتنه لرم آیا د ظاهر د سلطنت په وخت کی زموږ ژوند سړو ته ورته ؤ؟
    آیا خلګ په نس ماړه وه؟
    په کومه برخه کی پر مختګ سوی ؤ؟
    کوم داخلی تولید مو درلود؟
    آیا صدراعظم رشتیا د خلګو له خوا انتخابیده او که د شاهی دستګاه لخوا انصابیده؟
    د ښادی دی دا صوری دموکراسی سی چی فقط د مارکسیسټی افکارو د تخم د شیندلو لپاره ئی زمینه مساعده کړه نور نو دی دموکراټیک پارلمان څه خدمت کړی دی؟
    البته په پالمان کی یا د مارکسیزم پلویان ناست وه یا مرتجع ملایان او د ظالمو او ستمګرو فئوډالانو مدافعین ناست وه یا د دستګاه لخوا رانیول سوی فرصت طلبه او مرتجع او محافظه کاره قومی مشران ناست وه
    د غریب او خواری کښ قشر کیسه اصلاً مفته وه
    لنډه دا چی د ظاهر شاهی نظام دفاع به په حقیقت کی د ټولو اخلاقی اصولو د پښو لاندی کولو په مانا وی
    بناً
    هغه کتاب او هغه کتابونه دی اور واخلی کوم چی د ظاهر شاه په توصیف کی لیکل سویدی یا ولیکل سی

ځواب ورکول غلام حضرت ته ځواب لرې کړه

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *